اطلاعات ضد و نقیضی داشتیم و در ابتدا نمیدانستیم فروش آن ممنوع است یا آزاد و ناس، مخدر است یا توهمزا یا محرک! تصمیم گرفتیم راه بیفتیم و ناسفروشان را بیابیم تا خودمان از نزدیک ببینیم موضوع از چه قرار است.
تنها اطلاعاتی که داشتیم این بود که ناس نوعی ماده مخدر جویدنی است که افاغنه مشتریاش هستند. مادهای اعتیادآور که لابدآرامبخش و شاید هم توهمزاست. هرچه بود درباره ناس و فروش آن ابهام کم نبود و همه اینها باعث شد بخواهیم سر از سرّ ناس درآوریم.
تنها نشانیمان بازارچه امینالسلطان است که شنیده بودیم ناسفروشان در معابر اطراف آن حضور دارند. حوالی چهارراه مولوی از یک دکهدار مطبوعاتی میپرسم: «اینجا ناس میفروشند؟» و چنان با تعجب تکرار میکند: ناس؟! که انگار این حوالی اصلاً سیگار هم نمیفروشند.
و از بیخ انکار میکند که اینطرفها اصلاً چنین واژهای به گوش کسی آشنا باشد. میگویم بازارچه امینالسلطان کجاست؟ آن را هم میگوید نمیدانم. هیچی به هیچی. برای یک لحظه گمان میکنم سرکار رفتهام و اصلاً دنبال چه میگردم این طرفها. از چهارراه مولوی در خیابان صاحبجمع به سمت پایین راه میافتم و دوباره از یک مغازهدار سراغ ناسفروشان را میگیرم. کمی فکر میکند و میگوید آن طرف چهارراه میفروشند انگار. میگویم آزاده؟ میگوید نه، مخفیانه میفروشند.
باز میپرسم در بازارچه امینالسطان هم میفروشند؟ میگوید نمیدانم. بعد هم میگوید که به نظرش عطاریها میفروشند. میگویم ممنوعه که! و میگوید آره دیگه، قاطی جنساشون میفروشن. خودم را معرفی میکنم و میگویم که خبرنگارم. کمی نگران میشود. بعد میپرسم بروم آن طرف چهارراه؟ میگوید نمیدانم. میگویم ناسفروشها هستند بالاخره یا نه؟ میگوید نمیدانم. میگویم بازارچه امین السلطان کدام طرف است؟ و باز میگوید نمیدانم.
- بیرون بازارچه، درون بازارچه
کمی پایینتر از یک مغازهدار دیگر میپرسم بازارچه امینالسلطان کجاست؟ نمیداند. از دو نفر دیگر هم میپرسم و نمیدانند. یا بازار زیادی بزرگ است یا کاسبانش نو پا و تازه کار هستند که از بازارچههای اطراف، نشانی درستی ندارند. بالاخره یک نفر را میبینم که نشانی را بلد است. میگوید برو پایینتر. در تقاطع خیابان صاحبجمع با اردستانی ورودی بازارچه امین السلطان هویدا میشود.
اطراف را نگاه میکنم، خبری نیست. در معابر بیرون بازارچه کسی بیکار نایستاده که به نظر برسد ناسفروش است؛ درون بازارچه هم. دوباره هیچی به هیچی. مستأصل میشوم. ناگهان چشمم به جوانی میافتد که کنار سطل بزرگ زباله مشغول جمعآوری و بستهبندی بازیافتیهاست. تکههای پلاستیک و بطریهای خالی را از سطل بیرون میکشد و مشغول پر کردن کیسهاش است.
جلو میروم و سلام میدهم. موهای سر و صورتش ژولیده و چهرهاش زرد است اما هنوز خون سرخ در قلبش میدود؛ گرمای محبت را حس میکند و شیرینی لبخند یک غریبه بر جانش مینشیند. سی و چند ساله به نظر میرسد و سر زباندار. شاید هم سنش به 30 نرسیده باشد و پیری صورتش حاصل تباهی عمرش باشد در جستوجوی زبالهها و در تنگناهای بیپولی و بیخانمانی و اعتیاد. خوراکی تعارف میکنم و گل از گلش میشکفد. میگیرد و میگوید دمت گرم داداش. زود رفیق میشویم.
- ضعیفه، واسه بچههاس
با رفیق تازهام خوشوبشی میکنم و میپرسم: داداش اینجا ناس کجا میفروشند. نشانی را بهتر از همه بلد است؛ چشمش میدرخشد و سریع میگوید ناس میخواهی؟ و مرام میگذارد و دستم را میگیرد و میگوید بیا بریم برات بخرم. کیسه بزرگش را روی دوشش میاندازد و میرود سمت بازارچه؛ انگار سفری در پیش است. دنبالش راه میافتم و سؤال پیچش میکنم.
ـ آزاده فروشش؟
ـ آره.
ـ افغانیا میفروشن؟
ـ نه، ایرانیها هم میفروشن.
ـ افغانیها میخرن؟
ـ نه، ایرانیها هم میخرن.
ـ زیادن فروشندهها؟ یا یه جا فقط میفروشن؟
ـ نه بابا، زیادن.
ـ خودت مصرف کردی؟
ـ نه، ضعیفه. برای ما خوب نیست. برای بچههاس.
ـ بچهها بیشتر میخرن؟
ـ نه، همه میخرن.
ـ خوبه؟ نشئه میکنه اصلاً؟
ـ واسه خماریه.
- کیسههای 50 گرمی بد بو
راهنمایم بهصورت خودجوش برایم توضیح میدهد که ناس 2 نوع دارد. نوع ارزان و نوع گران که مرغوبتر است. کمی که داخل بازارچه میرویم ناگهان میگوید بفرما...
معلوم میشود ناس را علنی میفروشند. بعضی مغازهداران بازارچه امینالسلطان یک جعبه کوچک جلو بساط مغازهشان گذاشتهاند و انواع ناس را آزادانه میفروشند. البته این مغازهداران، فروشندگان اجناس دیگر هستند و ناس را بهعنوان یک کاسبی جانبی میفروشند؛ کسب و کار تفریحی! به یکی از فروشندگان که پسری جوان است میگویم ناس را کسی سپرده برایش بخرم و خودم نمیدانم چی به چی است اما نوع مرغوبش را میخواهم.
قیمت میپرسم و معلوم میشود کیسهای 500 تومان است. اما نوع مرغوبش 2 هزار تومان است. پودری سبز رنگ است که در کیسههایی حدود 50 گرمی ریختهاند و میفروشند. از درون کیسه با اینکه بستهبندی شده بوی بسیار بدی به مشام میرسد. از مغازهدار میپرسم اینها ممنوع که نیست؟ و این را طوری میگویم یعنی ما را نگیرند با این جنسها! میگوید نه بابا، آزاده. از فروشنده تشکر میکنم و از راهنمایم خداحافظی.
در راه بازگشت یکی از مغازهداران بازارچه را به حرف میگیرم و آرام و زمزمهوار میپرسم اینجا ناس را علنی میفروشند برایتان مشکلی ندارد؟ با بیاعتنایی و صدای بلند پاسخ میدهد: سر بازارچه کراک و شیشه و مشروب هم میفروشند! منظورش سر دیگر بازارچه در خیابان مولوی است. صحت ادعایش را نمیآزمایم.
- نسوار، بیتی و باقی نامها
ناس یا به گویش افاغنه «نسوار» را از برگ نوعی گیاه تهیه میکنند. گیاهی که گویا همخانواده گیاه تنباکو است. پودر سبز رنگ حاصل از خشک کردن برگها را با آهک مخلوط میکنند و نسوار حاضر است. ناس به دلیل بوی بد و افزودنیهایی نظیر آهک، مواد معدنی خاک، طعمدهندهها، شیرینکنندههای مصنوعی و حتی خاکستر سیگار به مخدر کثیف معروف است و نوع لفافدار آن در بستهبندیهای بسیار زیبا و جذاب عرضه میشود.
این نوع ناس معمولاً در کشورهای افغانستان، پاکستان و هند تولید میشود. روی بستههای آنها نام کارخانه سازنده نیز ذکر شده است ولی از تاریخ تولید و انقضا خبری نیست. مارکهای مختلف و حتی نشانهای سلطنتی نیز روی بستهها نقش بسته کهگویی محصولی اروپایی است. در حالی که فروش و مصرف ناس در اغلب کشورهای اروپایی و همچنین کشورهای توسعهیافته جرم محسوب میشود.
در آمریکا نیز ناس از دهه 50 میلادی یعنی حدود 70 سال است که ممنوع است. ناس علاوه بر کشورهای تولیدکنندهاش در ایران، ترکمنستان و تاجیکستان مشتری دارد. یک نوع معروف آن در ایران «بی تی» نامیده میشود که هندی است و گویا در شهرهای مرزی شرق کشور طرفدارانی در میان نوجوانان، دانشآموزان و زنان دارد. ناس در شهرهای مختلف ایران اسامی غیررسمی فراوان دارد که اغلب به عکس و نشان یا حروف روی بستههای آن مربوط میشود. پان، پان پراگ، راجا، تایتانیک، گوتکا و... نامهای محلی ناس در ایران هستند.
چه لذتی دارد؟
ناس به دلیل وجود ناخالصیهای فراوان دشمن سلامت دهان و دندان و لثه است. مصرف کوتاهمدت آن نیز دندانها را زرد و سیاه و بافت سلولی لثه پایینی را به کلی تخریب میکند. گویا این ماده اعتیادآور، زیاد جدی گرفته نمیشود و درباره ماهیت و مضرات آن تحقیقات زیادی صورت نگرفته است. با این حال نتیجه یک تحقیق در دانشگاه پزشکی کراچی پاکستان نشان میدهد جذب نیکوتین ناس به 3 تا 4 برابر سیگار میرسد و به همین دلیل اعتیادآورتر و مضرتر است.
دیگر اینکه به گفته محققان سرطان دهان و لثه، حنجره و دستگاه گوارش مهمترین آسیب ناس برای گرفتارانش است. آهک موجود در ناس نیز به کلیهها آسیب جدی میزند. حال باید پرسید ناس مخدر است؟ این سؤالی است که کسی برایش پاسخ قطعی ندارد. با این حال به دلیل سرخوشی کاذب ناشی از مصرف آن، ناس را جزو اعتیادآورها دستهبندی میکنند. اعتیادآورها به 4دسته مخدرها، محرکها، آرامبخشها و توهمزاها تقسیم میشوند و گویا ناس جزو محرکهاست.
روی بستههای ناس به زبان انگلیسی نوشته شده آن را زیر لب بگذارید و لذت ببرید! حالا چه لذتی؟ سرخوشی ناشی از ناس بنا به اذعان معتادانش با چنین حالاتی توصیف میشود: سرگیجه، تغییر ناگهانی فشارخون، لرزش بدن و از بین رفتن تعادل رفتاری و حرکتی!
- جرم تلقی نشده است
در کشور ما به دلیل اینکه ناس جزو مخدرها محسوب نمیشود و از نظر قانونی برای آن جرمی در نظر گرفته نشده با فروش و مصرف این ماده اعتیادآور مقابله نمیشود. پیگیری ما از پلیس مبارزه با موادمخدر نیز این موضوع را تأیید میکند.
سرهنگ «محمد بخشنده» رئیس پلیس مبارزه با موادمخدر تهران بزرگ در اینباره توضیح میدهد: «ناس گیاهی است که بیشتر افاغنه از آن استفاده میکنند و اثراتی شبیه موادمخدر دارد. اما متأسفانه برای مصرف و فروش آن جرم انگاری صورت نگرفته و نیروی انتظامی نمیتواند با فروشندگان ناس برخورد کند.»
با این حال از گفتههای وی چنین بر میآید که با توزیع ناس در حجم انبوه مقابله میشود. نکته اینجاست که ناس به روشهای غیرقانونی وارد کشور میشود و روی بستههای آن برچسب مخصوص واردات کالا و همچنین تأییدیه وزارت بهداشت مشاهده نمیشود. بر این اساس میتوان با توزیع و فروش این محصول اعتیادآور بهعنوان کالای قاچاق مقابله کرد.
- ایجاد بستر فرهنگی و اجتماعی
در وضعیت فعلی آسیب مهمی که فروش آزادانه ناس به همراه دارد قبحزدایی از مصرف اعتیادآورها و همچنین ایجاد بستر فرهنگی و اجتماعی برای مصرف انواع مخدرهای قویتر است. موضوعی که هشدار جامعهشناسان و کارشناسان بهداشت را به دنبال دارد.
دکتر «حسین قرائتی ستوده» دانشآموخته رشته روانشناسی با گرایش اعتیاد و استاد دانشگاه در اینباره بر تأثیر شاخصهای فرهنگی و آموزشی تأکید دارد و میگوید: «مقابله با انواع مخدر در بخش عرضه و فروش بیتأثیر نیست اما این مقابله بدون پیگیری روشهای دیگر ناکارآمد است. برای مثال درباره ناس اگرچه فروش آزادانه آن دردسرساز است، اما اگر برایش تقاضا وجود داشته باشد آزاد نبودنش هم باعث کاهش مصرف نمیشود.
به نظرم در حوزه مقابله با موادمخدر مهمترینکاری که باید انجام داد در بخش فرهنگی است. در واقع اقدامات فرهنگی که از طریق اطلاعرسانی به پیشگیری از مصرف و کاهش تقاضا منجر میشود؛ بسیار تأثیرگذارتر است. در اینباره آموزش مهارتهای زندگی بهویژه به نوجوانان، جوانان و خانوادهها ضروری است.»
به گفته وی نگرش افراد درباره موادمخدر و اعتیادآور را فقط قانون و ممنوعیت عرضه یا فروش آزادانه تعیین نمیکند بلکه هنجارها و همچنین بایدها و نبایدهای جامعه در میزان گرایش به مصرف این نوع مواد نقش اصلی و تعیینکنندهای دارند.