سيدحسين مرعشي . فعال سياسي اصلاحطلب در ستون سرمقاله روزنامه شرق با تيتر«روز تنهايي ترامپ» نوشت:
امروز، روز تنهايي ترامپ است. اولين دستاورد نقض عهد رئيسجمهوری تازهکار ايالات متحده، افول جايگاه اين کشور در عرصه بينالمللي است. اين همان آمريكايي است که روزي قادر بود به گونهاي عليه ايران اجماع جهاني ايجاد کند که چندين قطعنامه تحريم در شوراي امنيت سازمان ملل تصويب شود. دايره آن اقدامات به حدي بود که همه کشورهاي جهان خود را ملزم به رعايت آن ميدانستند و حتي دوستان ايران مثل روسيه و چين نيز نهتنها امکان استفاده از حق وتو را نداشتند، بلکه به اين قطعنامهها رأي مثبت ميدادند. سياستهاي يکجانبه و غيرخردمندانه ترامپ، چند ضربه کاري به اين کشور وارد کرد؛ نخست، آمريكا را از موقعيت رهبري جهان و قدرت اجماعسازي عليه کشورها، به کشوري تنها تبديل کرده که بهتنهايي تصميم به خروج از توافقي گرفته که دولت قبلي همين کشور، حامي اصلي آن بود و پشتوانه قطعنامه شوراي امنيت را دارد. هيچيک از متحدان اروپايي با اين شيوه او همراه نشدند. خانم موگريني نیز بر حفظ برجام و مسئوليت اتحاديه اروپا براي حفاظت از اين توافق بينالمللي تأکيد کرد و با ادبياتي خاص، از ماندن در کنار ملت ايران سخن گفت.
ضربه دوم اين است که از اين پس، دولتها و ملتها در همکاري با آمريكا با شک و ترديد عمل خواهند کرد. عهدشکني آمريكا با اين صراحت و لجاجت امري نيست که به همين موضوع ختم شود، بلکه تبعات درازمدتي براي حيثيت آمريكا خواهد داشت. سوم، هجمه ترامپ به دستاوردهاي دموکراتها، حتما به درگيريها و تعارضات داخلي ايالات متحده دامن خواهد زد؛ اما ايران تکليف روشني دارد. مردم ايران حتما ميدانند تحريمهاي يکجانبه آمريكا جديد نيست. آنچه در برجام دنبال حل آن بوديم، برداشتن تحريمهاي بينالمللي بود که پشتوانه شوراي امنيت سازمان ملل را داشت. تحريمهاي يکجانبه آمريكا از سال 59 با شدت و ضعف ادامه داشته است. اصلاحطلبان از تحريم استقبال نميکنند؛ اما به دليل بينالمللينبودن اقدام ترامپ، اثرات آن محدود خواهد بود. بهعنوان يک علاقهمند به ايران و توسعه آن، به همه گروههاي سياسي اعم از موافقان و مخالفان برجام توصيه ميکنم سخنان ترامپ را با دقت تحليل کنند؛ سخناني که نشان داد برجام چه سند معتبري به نفع ملت ما بود. اينکه ترامپ با عصبانيت کمنظيری ادعا ميکند اين قرارداد منافع ايران را افزايش داده و دسترسي ايران به منابع مالي را تسهيل کرده است، حاکي از دقت تدوينکنندگان و تأييدکنندگان برجام در صيانت از منافع ملي ايران است. همه اينها با نظارت مقام معظم رهبري به نتيجه رسيد که با ايده نرمش قهرمانه، راه مذاکرات را هموار کردند و بر مراحل مختلف آن اشراف داشتند. فعالان سياسي بايد هرچه فرياد دارند بر سر دشمني بکشند که به رفاه يک ملت باور ندارد. نبايد فضاي سياسي داخلي شاهد ادامه کشمکشهايي باشد که دولتمردان را تضعيف کند. ما براي خنثيکردن حرکات بچگانه ترامپ، نيازمند وحدت ملي هستيم. درباره شرايط اقتصادي از امروز به بعد نيز نگرانيهايي در ميان مردم مشاهده ميشود.
آنچه مشخص است، این است که بر اساس ظرفيتهاي کمنظير ايران، ميتوان مسير توسعه را ادامه داد. فعالان و کنشگران اقتصاد و حتي عامه مردم و هر شخص يا نهادي که دستي در کار بازار دارد، ميتواند به آرامش آن کمک کند. فردگرايي و تأمين منافع گذرا با تکيه بر باور ملي، بايد کنار گذاشته شده و همه به کليت اقتصاد ايران فکر کنند. کساني که نياز به منابع ارزي ندارند، باید با وظيفهشناسي ملي به کمک ثبات ارزي در کشور بشتابند. دستگاه ديپلماسي نيز وظيفهاي خطير دارد؛ با خردمندي و تکيه بر گسترش روابط با کشورهاي غربي منهاي آمريكا و همچنين تعميق روابط با چين، کرهجنوبي، ژاپن، روسيه، هند و... ميتوان به تداوم استفاده از مزيتهاي برجام اميدوار بود. مسئولان کارکشته و آبديده ما که سالهاي جنگ و تحريمهای پس از آن را مديريت کردهاند، قادر هستند اجازه ندهند کوچکترين ضربهاي به زندگي عادي مردم وارد شود و دولت با افزايش بهرهوري و استفاده از نيروهاي باانگيزه و خلاق، نظام خدماترساني و توسعه رفاه را در بالاترين سطح ادامه دهد. در خاتمه ذکر يک نکته ضروري است؛ ترامپ در سخنراني اخير خود برخلاف گذشته، سعي کرد خود را مدافع ملت ايران نشان دهد. او تصور ميکند قرار بود پذيرش برجام از سوي ايران، حيات سياسي و اجتماعي کشورمان در خاورميانه را تعطيل کند. مگر عربستان دنبال گسترش نفوذ در منطقه نيست. مگر خود ايالات متحده در اين منطقه چندين پايگاه نظامي ندارد؟ مگر روسيه در لاذقيه سوريه، پايگاه راهبردي ندارد؟ مگر چين با برگ کرهشمالي بازي خود را اداره نميکند؟ ژاپن نسبت به مسائل شرق آسيا حساس نيست؟ ايران با پذيرش برجام دنبال ابهامزدايي از برنامه هستهاي و رفع تهمت دروغ مقاصد نظامي آن بود که موفق شد؛ اما هر کشوري حوزه نفوذ منطقهاي دارد و يک کشور زنده مستقل حتما از منافع خود دفاع ميکند. رئيس ايالات متحده با بزرگنمايي فعاليتهاي ايران در منطقه، دنبال تحريک مردم ايران بود. متأسفانه به دليل اشتباهاتي که در اطلاعرساني در کشور وجود دارد و نداشتن رسانه ملي جامع که امکان گفتوگوي همه سليقهها در آن فراهم باشد، برخي ادعاهاي خارجي با هدف تأثيرگذاشتن بر مردم ايران مطرح ميشود. امروز بهترين فرصت است که اجازه نقشآفريني به سياستمداران مورد حمايت مردم داده شود تا بيواسطه نکات مدنظر خود با ملت ايران را در ميان بگذارند. حذف محدوديتهاي گذشته و کمک به ايجاد فضاي بانشاط سياسي، حتما بر حوزه مهم اقتصاد و ديپلماسي اثر مستقيم خواهد داشت.
- شعبده ترامپ
حسن بهشتيپور در ستون سرمقاله روزنامه اعتماد نوشت:
ترامپ، رييسجمهور امريكا در بازيهاي رسانهاي بسيار متبحر است و بازي رسانهاي و تبليغاتي بسيار هنرمندانهاي را عليه ايران انجام ميدهد. تصميم ترامپ براي خروج از برجام با اين انگيزه است كه حداكثر فشار را عليه ايران اعمال كند و با افزايش اين فشارها، چهار شرط مدنظر خودش را عملي كند. براي دولت ترامپ روشن است كه در شرايط كنوني جمهوري اسلامي ايران تن به اين شروط چهارگانه نخواهد داد، اما نهايتا تصور ميكند كه ...
اگر در ميان مدت تحريمها عليه ايران اعمال شود، ايران مجبور ميشود كه به خواستههاي دولت ترامپ تن دهد. ترامپ تصور ميكند بعد از خروج از برجام دست بازتري براي اعمال هر تحريم جديدي عليه ايران دارد. اما اين يك محاسبه غلط است، همان اشتباهي كه جورج دبليو بوش هم مرتكب شد. دولت بوش هم اصرار داشت كه ايران بايد ابتدا غنيسازي را كنار بگذارد و بعد از آن پاي ميز مذاكرات بيايد. سياست دولت بوش زماني شكست خورد كه امريكا به خود آمد و ديد با وجود همه تحريمها ايران ظرفيت غنيسازي خود را به ٢٠ هزار سانتريفيوژ رساند. همين نكته را در سخنان جان كري، وزير خارجه پيشين امريكا هم ميتوان ديد، زماني كه توضيح داد ما با ١٦٤ سانتريفيوژ ايران موافقت نكرديم و يك دهه بعد با ٢٠ هزار سانتريفيوژ ايران مواجه شديم. همان اشتباه تاريخي و محاسباتي كه در دوران بوش پسر انجام شد، در دوران باراك اوباما اصلاح شد تا نهايتا توافق برجام حاصل شد. حالا ترامپ تصميم گرفته است كه آن مسير اصلاحي را دوباره به عقب بازگردد و تجربه شكستخورده گذشته را به بدترين شكل تكرار كند. الان شرايط امريكا حتي از دوران بوش پسر هم ضعيفتر است، چرا كه در آن دوران به دليل پروندهسازيهاي هستهاي كه عليه ايران شدهبود، اروپاييها همراه امريكا بودند؛ اما امروز نه اروپا و نه هيچ كشور ديگري همراهي نميكند. شايد نهايتا اروپاييها در شرايط كنوني مجبور شوند به دليل قدرت اقتصادي امريكا به بازگشت تحريمهاي ثانويه تن دهند، اما نهايتا به دليل فقدان مبناي استدلال در مورد برنامه هستهاي ايران، قدرتمندانه در كنار امريكا براي فشار به ايران حضور نخواهند داشت.
آرزوي نابود كردن توانمندي غنيسازي ايران، رويايي غيرمنطقي است. ايران تنها كشوري در جهان نيست كه بدون در اختيار داشتن سلاح هستهاي فناوري غنيسازي دارد. ايران يكي از ١٥ كشور جهان است كه صنعتغنيسازي اورانيوم دارد، ٩ كشور از اين ميان سلاح هستهاي ندارند. ژاپن، آرژانتين و آلمان از جمله كشورهايي هستند كه توانايي غنيسازي دارند، اما بمب هستهاي ندارند. برجام با اين ذهنيت نوشتهشده است كه تمامي راههاي ايران براي رسيدن به بمب هستهاي بسته باشد. يعني دولت اوباما و مشاوران او، با بررسي كامل احتمالات به اين نتيجه رسيدند كه ايران چهار راه ممكن براي رسيدن به بمب هستهاي دارد. هدف برجام اين بود كه اين چهار راه همزمان بسته شود و ايران به اين دليل كه ساخت بمب هستهاي در استراتژي دفاعياش نبود با اين پيشنهاد موافقت كرد. بر اساس برجام همه اين چهار مسير براي ايران بستهشده است، اما براي ترامپ اين اصول مشخص نيست. حدس من اين است كه ترامپ اصولا توافق هستهاي را مطالعه نكرده و اگر اطلاعاتي از آن دارد از متن گزارشهاي خلاصه يا موجزي است كه در اختيار او قرار گرفته است. همينكه جان بولتون، به عنوان يكي از مخالفان برجام در مقام مشاور امنيت ملي او قرار گرفته است، ميزان سطح اطلاعات از برجام را نشان ميدهد بولتون فردي است كه بدون داشتن مبنايي و به دلايل واهي با برجام مخالفت ميكرد.
يكي از چهار شرط ترامپ اين بود كه ميخواهد مطمئن شود ايران به سلاح هستهاي دست پيدا نميكند. راه اطمينان از اين موضوع، همان برجام بود كه آقاي ترامپ تصميم گرفت از آن خارج شود، همين نكته به اندازه كافي نشان ميدهد كه تا چه اندازه انگيزههاي اعلامي ترامپ با اعمالش تفاوت دارد. اين بازي ترامپ از نظر من يك شعبدهبازي رسانهاي است و متاسفانه ما در ايران در زميني بازي كرديم كه ترامپ و تيم قدرتمند رسانهاي او طراحي كردهاند. به اعتقاد من، برنامهاي كه ترامپ براي سخنراني ديشبش طراحي كردهبود، مانند يك جنگ نوروزي براي مخاطبان ايراني بود. وقتي كه از روز گذشته اعلام ميكند كه قرار است در كدام ساعت تصميمش را اعلام كند، مخاطبان ايراني را براي تماشاي جنگ تلويزيوني خود تحريك ميكند. بيش از خروج از برجام، آن چيزي كه باعث بدبيني و نااميدي در مردم ايران ميشود، اين فضاسازي رسانهاي و بازي با افكار عمومي است. رسانههاي درون ايران به جاي اينكه يك ميدان قوي درست كنند و متحد و يكپارچه سناريويي را طراحي كنيم كه امريكا، اسراييل و عربستان مجبور شوند در اين ميدان بازي كنند، بر عكس اين ما هستيم كه به جان هم افتادهايم، عدهاي موافق و عدهاي مخالف، عدهاي نگران و عدهاي اميدوار، عدهاي سينهچاك و عدهاي متنفر.
قطعا مساله برجام مهم است، قطعا رسانههاي ما بايد به آن بپردازند و واكنش مناسب داشته باشند. اما بايد حواسمان باشد كه چه ميكنيم، در مقابل چه كسي بازي ميكنيم، بايد بدانيم در كدامين ميدان بازي ميكنيم، نبايد فراموش كنيم كه طراحي ميداني كه در آن بازي ميكنيم در اختيار ديگراني است كه از شكاف و دودستگي ميان ما استقبال ميكنند. امروز مختصات اين ميدان در اختيار امريكا و تيم رسانهاي ترامپ است، ما بايد اين توان را داشتهباشيم كه اين انحصار ميدان را بشكنيم، از اين بازي خارج شويم و ميدان تازهاي تعريف كنيم. مسوولان جمهوري اسلامي ايران، تصميم خود را براي رويارويي با خروج ترامپ از برجام گرفتهاند و ما به جاي اينكه اسير بازي ترامپ شويم بايد متناسب با تصميمي كه مسوولان كشور گرفتهاند و اقداماتي كه انجام ميدهند، رسانههاي ما گرايشهاي جناحي را كنار بگذارند و بر اساس تشخيص صحيح اقتدار ملي و وحدت ملي عمل كنند. هدف نهايي ترامپ، ارتباطي با برنامه هستهاي ايران ندارد، هدف نهايي ترامپ اين است كه ما ايرانيان را بشكند و به جان هم بيندازد، هدف اين است كه نگراني و نااميدي را در ميان افكار عمومي ايران گسترش دهد، اينكه يك عده به فكر قيمت ارز، عدهاي به فكر قيمت طلا، عدهاي مسكن و خودرو و موبايل و غيره باشند و از منافع ملي غافل شوند.
- چرایی ناکارآمدی و غروب برجام
ابراهیم کارخانهای در ستون سرمقاله روزنامه كيهان نوشت:
شکی نیست که ادامه برجام به شکل موجود در جهت خلاف منافع جمهوری اسلامی ایران و در راستای منافع و مطامع آمریکا و غرب میباشد و در صورت عدم خروج آمریکا از برجام، رفع کامل تحریمها و محدودیتها و بازگشت حقوق تضییعشده جمهوری اسلامی ایران تنها راه ادامۀ برجام است. جمهوری اسلامی ایران با این اقدام پاسخ مناسبی به اقدامات فریبکارانۀ آمریکا خواهد داد و در صورت خروج آمریکا از برجام و یا عدم تمدید لغو تحریمها، خروج ایران از برجام تنها راه مقابله با زیادهخواهیهای آمریکا میباشد. نظر به اینکه شکست توافق با شیطان بزرگ از قبل کاملاً قابل پیشبینی بود در ذیل با برشمردن 49 بند به علل ناکارآمدی و غروب برجام که ریشه در سادهانگاریها و غفلتهای فراوان دارد بهطور مختصر پرداخته میشود:
1- ورود عجولانه به حل موضوع هستهای به گمان رفع سریع تحریمها.
2- اعتماد به آمریکا و غرب و غفلت از شمشیر خدعه و خیانت آنها.
3- بیتوجهی به سوابق و تلاشهای تیم مذاکرهکننده قبلی و نادیده گرفتن نتایج ارزشمند آنها.
4- ضعیف شمردن توان داخلی و پیوند زدن کلیه مشکلات اقتصادی به رفع تحریمها و تلاش برای دستیابی به توافق به هر شکل ممکن.
5- غفلت از هشدار مهم رهبری معظم انقلاب مبنی بر «توافق نکردن بهتر از توافق بد است».
6- ناچیز شمردن صنعت هستهای و معاوله سخاوتمندانه بر سر آن بهگونهای که با بهت و حیرت خاویر سولانا مسئول اسبق روابط خارجی اتحادیه اروپا مواجه گردید.
7- ضعیف بودن پشتوانه کارشناسی و ناکافی بودن توان تخصصی تیم مذاکرهکننده بویژه در حوزه اقتصادی و عدم تسلط آنها بر پازل پیچیده رفع تحریمها.
8- نفوذ عوامل جاسوسی در تیم مذاکرهکننده و هدایت مفاد توافق در جهت خواست دشمن.
9- تهیه پیشنویس توافقنامه از قبل توسط آمریکا و تلاش تیم مذاکرهکننده در تکمیل پرانتزهای خالی و اکتفاء به تدوین و انتشار متن توافقنامه به زبان انگلیسی (حذف زبان فارسی) علیرغم عرف جاری توافقنامهها.
10- غفلت از تأکیدات رهبری معظم انقلاب مبنی بر عدم اعتماد به آمریکا و در صورت انجام توافق اجرای متناظر و گامبهگام تعهدات: تعلیق در برابر تعلیق، لغو در برابر لغو و برگشتپذیری در برابر برگشتپذیری.
11- توجیه غفلت از انجام راهبردهای مهم و کلیدی رهبری در طول مذاکرات.
12- عدم توازن بین دادهها و ستاندهها در مفاد برجام.
13- خودشیفتگی در مذاکره با شش قدرت جهانی و غفلت از عامل قدرتی جمهوری اسلامی ایران و نادیده گرفتن سوابق عهدشکنی طرفهای مقابل.
14- خوشبینی به اروپا و غفلت از سیطرۀ آمریکا بر معادلات سیاسی و اقتصادی اتحادیه اروپا.
15- خوشبینی و عدم دقت در توافق با کشورهایی که 38 سال سابقه دشمنی و توطئه علیه جمهوری اسلامی ایران را دارند در حالی که عقد توافق حتی با یک کشور دوست نیز میبایست با نهایت دقت، شفافیت و رعایت کلیه جوانب انجام شود.
16- وجود ضعفهای ساختاری، ابهامات و پیچیدگیهای فراوان در مفاد برجام علیرغم تأکید مقام معظم رهبری مبنی بر شفاف، صریح غیر قابل تفسیر بودن تعهدات طرفین.
17- تفکیک تحریمها به هستهای و غیرهستهای و تأکید بر رفع تحریمهای هستهای و غفلت از بازگشت تحریمها به بهانههای غیرهستهای در حالی که کلیه تحریمها و قطعنامههایی که از آغاز مذاکرات هستهای (سال 1382) علیه جمهوری اسلامی ایران اعمال گردیده است همگی در راستای فشار بر برنامه هستهای بوده است.
18- سعی در محرمانه ماندن مفاد مذاکرات تا پایان مذاکرات علیرغم اطلاع دشمن از مفاد توافقات و عدم استفاده از خرد جمعی نخبگان و صاحبنظران منتقد و دلسور نظام در طول مذاکرات.
19- غفلت از اینکه آمریکا و غرب صرفاً به مسئله هستهای اکتفا نخواهند کرد و بعد از دستیابی به اهداف خود در برنامه هستهای اهداف بعدی خود را جهت تسلط بر سایر عوامل قدرتی جمهوری اسلامی ایران دنبال خواهند کرد. در این رابطه مقام معظم رهبری بارها هشدار داده بودند که دشمنی آمریکا و غرب با موجودیت انقلابی نظام اسلامی است نه صرفاً بر سر موضوع هستهای.
20- تصویب برجام در شورای امنیت سازمان ملل متحد و ارجاع نهایی شکوائیهها به این شورا که آمریکا در آن از حق وتو برخوردار است و کشورهای روسیه و چین با توجه به اینکه استمرار لغو تحریمها به رأی گذاشته میشود امکان حق وتو به نفع ایران را نخواهند داشت و در صورت مسکوت ماندن 30 روزه شکوائیه نیز طبق بند 37 برجام (مکانیزم ماشه) کلیه قطعنامههای شورای امنیت باز خواهد گشت.
21- حفظ ساختار تحریمها و قطعنامههای شورای امنیت بهگونهای که با صدور بیانیه مجدد امکان بازگشت تمامی تحریمها و قطعنامههای صادره وجود دارد.
22- نادیده گرفتن اهمیت استراتژیک غنیسازی 20 درصد و موافقت با برچیدن دوسوم سانتریفیوژها و بهویژه زنجیرههای مهمIR4 و IR2m با قدرت غنیسازی بالا و نیز موکول نمودن ساخت سانتریفیوژها به ده سال بعد.
23- پذیرفتن سختترین و پیشرفتهترین نظارتها و بازرسیهای مدرن و گستردۀ تاریخ هستهای جهان که برای اولین بار در ایران اتفاق افتاده است.
24- پذیرفتن کلیه خواستههای هستهای دشمن (خالی شدن یکجای دست جمهوری اسلامی ایران از توانمندیهای هستهای) و مهیا شدن بستر لازم برای طرح خواستههای بعدی از سوی آنها.
25- موکول نمودن دستیابی به 190000 سو غنیسازی به سالهای دوردست بهگونهای که بعد از 13 سال جمهوری اسلامی ایران تنها قادر به 12500 سو غنیسازی باشد که این مقدار قبل از انجام توافق در دسترس بوده است.
26- پذیرفتن محدودیتهای 10، 15، 20، 25 ساله و موارد دائمی که علاوهبر تسلط آمریکا و غرب بر فعالیتهای هستهای جمهوری اسلامی ایران موجبات گسترش دامنه بهانهگیریهای آنها را برای سالهای بعد فراهم نموده است.
27- افزایش راههای نظارت بر پرونده هستهای جمهوری اسلامی ایران به 10 مورد از جمله توسط هر یک از اعضای 1+5 و کارگروه خرید، کمیسیون مشترک، دبیرکل سازمان ملل متحد و دبیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی.
28- عدم وجود هرگونه سازوکار لازم برای نظارت بر پایبندی طرف مقابل به انجام تعهدات خود علیرغم اعمال گستردهترین و پیشرفتهترین نظارتهای سیستمی و چندجانبه بر برنامه هستهای جمهوری اسلامی ایران.
29- استثناء کردن تصمیمگیری بر اساس اجماع و اکتفاء به پنج رأی اعضای کمیسیون مشترک در موضوع دسترسی.
30- گنجاندن فرآیند پیچیده دسترسی در برجام (بندههای 78- 74) که با حل موضوع PMD و اعمال شدیدترین و بیسابقهترین نظارتها و محدودیتها بر برنامه هستهای جمهوری اسلامی ایران فاقد وجاهت موضوعی میباشد.
31- سادهانگاری در توافق با آمریکا و غفلت از راهبردهای فریبکارانه این کشور شامل تحریم، مذاکره، خدعه، فشار، مهار و تغییر رژیم در مواجهه با کشورهای مخالف آمریکا.
32- توجیه عهدشکنیها و وضع تحریمهای جدید توسط آمریکا و تأکید تیم مذاکرهکننده و ریاستجمهوری بر زمانبر بودن تحریمها که تا مدتها بعد از اجرایی شدن برجام ادامه داشت.
33- حشر و نشر و معاشرت تیم مذاکرهکننده با دشمنی که به فرموده امام علی(ع) موجبات تسلط دشمن را فراهم خواهد ساخت.
34- برخورد دوگانه تیم مذاکرهکننده در اعلام واقعیتهای برجام در داخل و خارج کشور.
35- غیرقابل استفاده نمودن محفظه عظیم قلب راکتور آب سنگین اراک از طریق بتنریزی بر منافذ و کانالها با توجیه حفظ ماهیت آب سنگین آن در حالی که مزیت اصلی راکتور IR-40 اراک که قریب 90 درصد عملیات فنی و مهندسی آن به پایان رسیده بود استفاده از اورانیوم طبیعی به عنوان سوخت به جای اورانیوم غنی شده بوده است که عکس آن اتفاق افتاده است.
36- در هالهای از ابهام قرار گرفتن تکمیل راکتور آب سنگین اراک با توجه به آگاهی آمریکا و غرب از کلیه اطلاعات و مشخصات حساس راکتور مذکور و امکان سنگاندازی آنها در تهیه برخی اقلام ضروری از خارج از کشور.
37- موکول نمودن خرید کالاهای با کاربرد دوگانه به جلب موافقت اعضای کارگروه خرید، کمیسیون مشترک 1+5 و کمیته ویژه شورای امنیت سازمان ملل متحد و اعمال نظارت هدفمند بر خرید کالا از مبدأ تا مصرفکننده نهایی که عملاً موجبات نفوذ و نظارت بیگانگان بر کنترل خرید کالاها و انجام پروژههای استراتژیک کشور در پی دارد. مخالفت انگلیس با خرید 900 تن اورانیوم از قزاقستان بر همین اساس صورت گرفته است.
38- اتخاذ سیاست یکجانبه پایبندی به تعهدات و عقبنشینی گامبهگام در برابر عهدشکنیها و نقض مکرر برجام از سوی آمریکا و اکتفاء به پاسخهای لفظی که بر جسارت و زیادهخواهیهای آمریکا و غرب افزوده است.
39- سپردن مسئولیت نظارت بر اجرای برجام به تیم مذاکرهکننده و یکی شدن ناظر و مجری و استناد هیئت عالی نظارت بر اجرای برجام به گزارشهای ارسالی از سوی آنها.
40- فقدان هرگونه اقدام بازدارنده از سوی هیئت نظارت بر اجرای برجام و مجلس شورای اسلامی علیرغم نقص مکرر بر جام از سوی آمریکا و اکتفاء مجلس شورای اسلامی به قرائت گزارشهای دورهای وزارت امور خارجه.
41- پذیرفتن محدودیتهای تسلیحاتی 5 ساله و 8 ساله علیرغم مخالفت روسیه و چین و ارتباط دادن فعالیتهای موشکی به رعایت ممنوعیت طراحی موشکهای بالستیک با قابلیت حمل کلاهکهای هستهای علیرغم حل موضوع PMD و تأکید روسیه و چین و نیز اعمال شدیدترین و سختترین نظارتهای هستهای جهان بر برنامه هستهای جمهوری اسلامی ایران.
42- در حالی که بر اساس بندهای 7 و 13 ضمیمه برجام طرفین میبایست در فاصله روز توافق (1394/4/23) تا روز اجرا (1394/10/26) تمام اقدامات اداری و حقوقی لازم را برای رفع موانع از سر راه برجام و اجرای آن طبق بندهای 15، 16، 17 و 18 ضمیمه مذکور بردارند. غفلت تیم مذاکرهکننده از اجرای مستحکم و مطمئن تعهدات طرف مقابل (بندهای 16 و 17) و صرفاً اکتفاء به صدور بیانیه از سوی آنها و در مقابل پیگیری جدی در اجرای عجولانۀ کلیۀ تعهدات جمهوری اسلامی ایران (بند 15) جای تعجب و شگفتی دارد.
43- سادهانگاری در پذیرفتن قول و امضای وزیر امور خارجه آمریکا(جان کری) به عنوان سند و اکتفاء به توقف موقت 120 روزه و 180 روزه تحریمها از سوی آمریکا در برابر اجرای کامل و یکجای کلیه تعهدات جمهوری اسلامی ایران در روز اجرای توافق (1394/10/26).
44- تعلیق موقت تحریمها (در قالبهای 120 روزه و 180 روزه) بهجای لغو کامل آنها با توجیه عدم اختیار دولت آمریکا در لغو تحریمهای مصوب کنگره و در مقابل بیتوجهی و نادیده گرفتن 4 مصوبه مهم مجلس شورای اسلامی از جمله قانون صیانت از دستاوردهای صلحآمیز هستهای مصوب 1389/4/29 در رابطه با ممنوعیت هر نوع همکاری فراتر از توافقنامه پادمان (پروتکل الحاقی، کد اصلاحی 1-3 و اقدامات فراپروتکلی) و نیز قانون الزام دولت به حفظ دستاوردها و حقوق هستهای ملت ایران مصوب 1394/4/2 که در آن بر درج لغو کامل و یکجای تحریمها همزمان با اجرای تعهدات جمهوری اسلامی ایران تأکید شده بود.
45- غفلت از موارد مهم مندرج در نامه مقام معظم رهبری به ریاست محترم جمهوری بهویژه بند 2 آن مبنی بر توقف برجام در صورت وضع هر نوع تحریم در هر سطحی و به هر بهانهای از سوی هر یک از کشورهای طرف مذاکره، که اگر با نخستین عهدشکنی آمریکا در روز بعد از اجرای برجام (1394/10/27) توافقنامه متوقف و فعالیتهای هستهای از سر گرفته میشد یقیناً راه برای ادامه عهدشکنیها و غارت اموال و اعمال تحریمهای شدیدتر به بهانههای واهی بسته میشد.
46- خودداری اروپا از اجرای تعهدات به بهانه فرار شرکتها و بانکهای اروپایی از معامله با ایران بهعلت ترس از جریمههای سنگین آمریکا.
47- بیاعتمادی کشورها به انجام مبادلات مالی و بانکی با جمهوری اسلامی ایران بهعلت رفع موقت 120 روزه و 180 روزه تحریمها و نیز تهدیدات مستمر آمریکا مبنی بر منع معامله و مبادله بانکی با جمهوری اسلامی ایران.
48- باقی ماندن چرخه دلار علیرغم آنکه این محدودیت از سال 2008 (1387) و بهعلت فشار بر برنامه هستهای بر جمهوری اسلامی ایران اعمال گردیده است و با رفع تحریمهای هستهای میبایست محدودیت جدید ارزی دلار وضع شده برداشته میشد که متأسفانه نه اینکه این اتفاق نیفتاد بلکه مشکل مبادله دلار با دیگر کشورها از ترس امکان نقض برجام به علت عدم امکان شناسایی ذینفع نهایی شدت بیشتری بهخود گرفت بهگونهای که بهقول دکتر ظریف امکان گشایش حتی یک حساب بانکی در لندن نیز وجود ندارد.
49- غفلت از اینکه FATF در سال 2008 (1387) به منظور اعمال فشار بر فعالیتهای هستهای؛ جمهوری اسلامی ایران را در لیست کشورهای غیرهمکار قرار داد و در سال 2010 بعد از صدور قطعنامه 1929 همگام با آمریکا و غرب و بهمنظور اعمال فشار مضاعف بر برنامه هستهای؛ جمهوری اسلامی ایران را همراه با کره شمالی در لیست سیاه اعلام کرد قاعدتاً میبایست موضوع FATF که با انگیزه هستهای، جمهوری اسلامی ایران را در لیست سیاه قرار داده بود مرتفع میشد ولی متأسفانه این مهم با غفلت تیم مذاکرهکننده همچنان بهقوت خود باقی ماند.