سیدعلی خرم سفیر پیشین ایران در مقر اروپایی سازمان ملل در ستون سرمقاله روزنامه شرق با تيتر«نسخه شفابخش بعد از خروج آمریکا» نوشت:
سرانجام ترامپ با زیرپاگذاشتن همه اصول حقوقی و روابط بینالملل، در حالی از برجام خارج شد که بزرگترین بازیگر آن یعنی ایران به همه تعهداتش در این توافق هستهای عمل کرده و این پایبندی، 11 بار از سوی آژانس بینالمللی انرژی اتمی تأیید شده است. این بزرگترین برگ برنده جمهوری اسلامی ایران در سطح جهان و بزرگترین مدرک شرمندگی آمریکا، اسرائیل، عربستان و یاران ذلیل آنها محسوب میشود. ایران با همین برگ برنده قادر به دیپلماسی کارسازی در جامعه بینالمللی خواهد بود و میتواند آمریکای منزوی را منزویتر کند. دونالد ترامپ با زیرپاگذاشتن تعهدات بینالمللی و حقوقی آمریکا در توافقات چندجانبه، بدعتی از خود بهجا گذاشت که تا سالها آمریکا را بدهکار جهان خواهد کرد. ترامپ با این اقدام خطرناک، چند پیام را صادر کرد؛ اول اینکه فقط میخواست توافق هستهای بهعنوان میراث اوباما را نابود کند. دوم اینکه بازیچهبودن در دست نتانیاهو از طریق دامادش کوشنر را به همه جهانیان نشان داد. سوم اینکه با تزویر و دورویی تظاهر کرد در کنار مردم ایران ایستاده است درحالیکه همه تحریمهای موردنظر او در صدر جدول، مردم بیگناه و طبقات ضعیف اقتصادی ایران را هدف قرار میدهد و در «کنار مردم ایرانبودن» دروغی بیشرمانه است. در سوی مقابل، خانم موگرینی و اتحادیه اروپا و همه کشورهای جهان بهجز چند کشور کوچک عربی، پا روی انصاف نگذاشتند و در سخن هم که شده در کنار مردم ایران ماندند و ایران از آنان سپاسگزار است. اگرچه گفتنیها زیاد است و همه آنها در محدوده این مقاله نمیگنجند، اما شاید فوریترین سؤال این است که حال چه باید بکنیم؟
1- ابتدا باید از بروز واکنشهای احساسی که نشاندهنده عملی غیرمعقول و خدشه به اجماع جهانی پشتسر ایران باشد، خودداری شود. طبیعتا مسئولان امر در هر قسمت باید کلاف را در دست داشته و همه از یک نظام تصمیمگیری تبعیت کنند.
2- دکتر ظریف، وزیر امور خارجه، قبل از هر واکنشی، باید ادعانامهای کاملا حقوقی و در چارچوب برجام و مکانیسمهای تعبیهشده در آن تنظیم کرده و هرچه زودتر علیه این اقدام دونالد ترامپ برای کمیسیون مشترک ناظر بر برجام به ریاست خانم موگرینی ارسال کند؛ بهطوریکه این سند مظلومیت و پاکدستی ایران در جهان محسوب و در سازمان ملل متحد ثبت شود. در این سند از همه اعضای کمیسیون بخواهیم رسما نظر خود را اعلام دارند و بگویند میخواهند چه سیاستی در مقابل آمریکای متخلف اتخاذ کنند.
3- رئیسجمهور هم میتواند همین نامه را برای رؤسای کشورهای اروپایی بهویژه فرانسه، آلمان، بریتانیا، روسیه، چین، هند، ترکیه، پاکستان و بسیاری دیگر که موضع خصمانه ندارند و مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی ارسال کند تا اتمام حجتی در جهان محسوب و بخشی از دیپلماسی ایران را شامل شود.
4- اگر اتحادیه اروپا قادر به تصویب قوانینی ضدتحریم آمریکا باشد، به ترتیبی که تحریمهای مورد نظر ترامپ، دامن روابط بانکی، تجارت و سرمایهگذاری ایران و اروپا را نگیرد، همانطور که دکتر روحانی اشاره کرد، ایران میتواند فعالانه و با حفظ کامل پایبندی خود به برجام، به روند گذشته ادامه داده و خاری در چشم ترامپ بهاضافه نتانیاهو باشد.
5- ایران خود را برای خروج از پروتکل الحاقی در صورت شکست اروپاییها پس از دو ماه، آماده کرده ولی قبل از هر اقدامی، اروپا، روسیه، چین و آژانس را در جریان جزئیات و دلایل قرار دهد. یادمان نرود در جبهه خارجی، فقط صف واحد اروپا، روسیه و چین با ایران میتواند خنثیکننده طلسم ترامپ بهاضافه نتانیاهو باشد.
6- با خروج آمریکا از برجام، ایران حق دارد در صورت شکست تلاشها، به جایگاه اولیه خود بازگردد. در این رابطه، ایران میتواند از روسیه بخواهد 360 تن اورانیوم غنیشده ایران که به روسیه انتقال یافته، بازگردانده شود. این بزرگترین سیلی به ترامپ بهاضافه نتانیاهو خواهد بود. روسیه هم با درک شرایط ایران و برجام باید با ایران همکاری لازم را صورت دهد. فراموش نکنیم این آزمایشی برای حسننیت روسیه خواهد بود.
7- روسیه، اتحادیه اروپا و چین باید خروج بیدلیل آمریکا را در یک جلسه شورای امنیت به بحث بگذارند، ولی ایران باید میداندار این هماهنگی بهویژه بین اتحادیه اروپا و روسیه باشد. آمریکا ممکن است در اندیشه بیاثرکردن قطعنامه 2231 باشد، پیشدستی ایران و درخواست از بقیه اعضای گروه 1+5 برای تشکیل این جلسه میتواند شیطنتهای آمریکا را خنثی کند.
اما در زمینه داخلی، با درک واقعیات اجتماعی- اقتصادی کشورمان باید گفت ترامپ بهاضافه نتانیاهو بسیار دل به دو عامل داخلی «نارضایتی عمومی» و «فروپاشی اقتصادی» بستهاند تا نتیجهاش فروپاشی نظام باشد بنابراین:
8- حاکمیت ایران شامل قوه مجریه باید نسبت به پرکردن شکافها و گسستهای اجتماعی که در دیماه گذشته خود را نشان دادند، اهتمام ورزد بهطوریکه مردم واقعا آن را حس و لمس کنند، نه اینکه با انبوهی از وعده و وعید روبهرو شوند.
9- سروساماندادن به اقتصاد ایران در چارچوب واقعیات موجود ضرورتی اجتنابناپذیر است. وزیران نباید در این موقعیت حساس با رئیسجمهور اختلاف در اندیشه و عمل داشته باشند. همه باید با هم و با بقیه ارکان حکومت، با نگاه به افق دور، یکدل و یکپارچه باشند و اقتصاد ایران را احیا کنند تا در این بحران هضم نشوند.
هر اندازه کوتاهی در این امر موجب خشنودی ترامپ بهاضافه نتانیاهو خواهد شد. در همین فاصله دو روز گذشته، حمایتی عظیم از ایران و برجام در جهان به وجود آمد و همه زبان به انتقاد شدید از ترامپ گشودند. حفظ این موضع حمایتی جهان برای ایران بسیار ارزشمند است. اگر ایران خوب و سنجیده عمل کند و آماده گفتوگو باشد، قادر خواهد بود از این اجماع برای پیروزی بر ترامپ بهاضافه نتانیاهو استفاده کند.
- محدوديتها و اميدها
مينو خالقي در ستون سرمقاله روزنامه اعتماد نوشت:
خبرهاي خوش پيروزي زنان ورزشكار ايران در صحنههاي بينالمللي، يكايك از راه ميرسد. قهرماني غرورآفرين دختران فوتسال ايران در جام ملتهاي آسيا و پيروزي دختران جوان كاراتهكا با به دست آوردن مدالهاي متعدد جهاني؛ پيروزيهايي كه هر يك همچون مدال المپيكي كيمياي ايران يا افتخارآفريني زهرا نعمتي و سارا سادات خادمالشريعه و بسياري زنان ايراني، بيش از حس افتخارِ يك موفقيت، روزنههاي اميد را براي زنان و دختران جوان ميهنمان ميگشايد.
جالب آنكه محدوديتهاي ورزش زنان ايران، چه در بحث امكانات و تجهيزات و چه در عرصه تبليغات محيطي و اخبار و عدم حمايت صدا و سيماي ملي ايران و همچنين محروميتها از حقوق مسلم ورزشي به عناوين عرف و فرهنگ، هيچگاه دختران كشورمان را خسته و نااميد نكرده است. چه بسا آنجا كه ديدگاهها و حمايتها مضيقتر شد، تلاش و توان و همت زنانمان افزون شد و اين سدها را همچون موانعي يافتند كه اگر نتوانند از روي آنها بپرند، حتما آنها را دور خواهند زد. طي سالهاي اخير ورزش قهرماني زنان در ايران، در يك فرآيند رو به رشد سكوهاي بيشتر در رشتههاي متعدد را به خود اختصاص داده و اين موضوع نويد بخش پتانسيل بالا و عدم ايستايي زنان ايران در پسِ موانع ساختاري و عرفي است. با توجه به نياز گسترده فيزيولوژيك زنان به ورزش و سلامت جسمي و با در نظر گرفتن ساختار كم تحرك فضاهاي اجتماعي و شغلي زنان، سرمايهگذاري و امعان نظر به ورزش زنان چه در بخش همگاني و چه قهرماني، نه تنها مهم بلكه براي سلامتي نسلهاي آتي ضروري است. مسلما جفاي بسيار خواهد بود كه وقت و همّ زنانمان بيش از توجه به تعالي ورزشهاي حرفهاي و سلامت و شادابي روح و جسم، معطوف به محدوديتهاي عرفي ناشي از بيبرنامگيها شود و مسائلي همچون، «ورود زنان به ورزشگاهها»، معضل فكري و اجتماعي آنان شود. بايد با برنامهريزي منسجم، سريع و ميانبخشي و خصوصا با همكاري نهادهاي نظامي و انتظامي، امكان بهرهمندي زنان از تماشاي مستقيم مسابقات ورزشي فراهم شود و اين كلاف سردرگم با چارهانديشي نهادهاي اجتماعي و فرهنگي و زيرساختهاي فيزيكي ورزشگاهها، هرچه سريعتر باز شود. ميتوانم بگويم بهترين پاسخ به شرايطِ نابرابر موجود براي ورزش زنان را خود آنان با پيروزيهاي باور نكردني و بينظيرشان در صحنه بينالمللي دادهاند و اولويت توجه به ورزش زنان را در مقام عمل نمايان ساختهاند. اكنون زمان پيگيريهاي مجدانه وزارت ورزش و جوانان و نهادهاي متولي امر، در بهبود شرايط محيطي ورزش بانوان و بهرهمندي آنان از امكان ورود به ورزشگاههاست. به راستي سبب تاسف خواهد بود كه انرژي و توان و مطالبات مهم در بحث ورزش زنان، مصروف مسائل حاشيهاي شده و حركت در متن و تحقق آرزوها با سدهايي همچون عدم اجازه ورود به ورزشگاهها، به يأس و دلمردگي و حتي عصبانيت منتهي شود. به نظر ميرسد توجه هرچه سريعتر به تمهيد زيرساختهاي سختافزاري و نرمافزاري موجود در بحث ورود زنان به ورزشگاهها و همچنين تخصيص بودجه مناسب در ورزش قهرماني زنان، مشوق اميد و شادابي بانوان در عرصههاي گوناگون ورزشي خواهد بود.
- عزت ملت حفظ میشود؟!
روزنامه كيهان در ستون سرمقالهاش نوشت:
خروج آمریکا از برجام و اعلام موضع صریح ترامپ درباره پیمانی که پیش از این هم آمریکا هرگز به آن عمل نکرده بود، یک اتفاق مهم و عبرتآموز است که نمیتوان و نباید از کنار آن به سادگی گذشت.
اکنون گروهی با پنهان شدن پشت برخی واژهها، میکوشند نقض عهد آمریکا را در رفتار شخصی ترامپ خلاصه و منحصر کنند و همچنان چهره کریه آمریکا را بزک کنند!
معنای حقیقی چنین رفتاری آن است که اعتماد کردن به آمریکا درست بود و فقط«این یکی» آدم بدی بود، وگرنه معامله برد- برد کار خودش را کرده بود!
همه شواهد نشان میدهد این تصور غلط است و با سخنان روز گذشته رهبر عزیز انقلاب برای سادهدلترین افراد هم جای تردید باقی نمانده که روند مذاکرات و اعتماد به دشمن، از ابتدا غلط بود و خلاف همه بایدها و نبایدهایی که در طول مذاکرات و بعد از آن صادر کردند.
ایشان دیروز گفتند: «از روز اول بارها گفتم به آمریکا اعتماد نکنید. گفتم اگر میخواهید قرارداد ببندید، تضمین لازم را بگیرید و بعد ببندید... همان موقع به این مسئولان میگفتم انرژی هستهای بهانه است، اگر این را کوتاه بیایید آمریکاییها بهانه دیگری میگیرند؛ آنها میگفتند اینجوری نیست! اما حالا دیدید که همینجوری است و آنچه میگفتیم تحقق یافت.»
اگر این نقطه عطف را بپذیریم و بدون حب و بغض قبول کنیم که برجام کلاه گشادی بود که بر سر یک ملت رفت، آیا تکرار آن و رفتن به همان راه روا و درست است!؟ قطعا پاسخ منفی است اما میبینیم که دولت پس از دل بستن عجیب و غیر قابل توجیه به کدخدا و البته دیدن ثمره آن، اکنون و به جای جبران مافات، دل به همکاری اروپا بسته است!
اینکه آقای روحانی از ادامه برجام بدون آمریکا میگوید دقیقا ادامه همان مسیر غلط است.رئیسجمهور محترم اکنون باید به این پرسش پاسخ بدهد که این تصمیم با تصمیم و رفتارهای قبلی مغایرتی ندارد!؟ فراموش نمیکنیم که روزگاری ایشان در ایام انتخابات گفته بود: «اروپاییها آقا اجازه هستند(!) ما با آمریکا مذاکره میکنیم»! بالاخره آن حرف درست بود یا این تصمیم!؟
واقعیت این است که تجربه بسیار تلخ و گران این پنج سال نشان داد هم آن حرف غلط بود و هم این تصمیم. دل بستن به اروپا و اعتماد به آنها همانقدر خطاست که دل بستن به آمریکا خطا بود.
اکنون که هنوز چند روز از تصمیم ترامپ برای خروج از برجام نمیگذرد، فراموش نکردهایم که حدود دو ماه قبل وزیر خارجه کشورمان صراحتا گفت: «حتی نمیتوانیم یک حساب بانکی در انگلیس باز کنیم»! و همین دو هفته پیش بود که رئیسجمهور گفت: «با گونی دلار میآوریم»! آن زمان، آمریکا در برجام بود و اروپا از ترس تهدیدهایش، کمترین همکاری با ما نمیکرد، آن هم در حد گشایش یک حساب بانکی! آیا آقای رئیسجمهور معتقد است حالا که آمریکا رفته، اروپاییها به آمریکا پشت میکنند و به ما دل میبندند!؟ این تازه فارغ از خباثت ذاتی انگلیسیها و دیگر اعضای اروپایی برجام است.
اکنون و با این توضیح، آشکار است که راهحل، خروج از موضع انفعال و حرکت روی ریل اقتدار است نه دل بستن به اروپا!
عزت ملی اقتضا میکرد به جای بیاناتی از جنس آنچه آقای روحانی در واکنش به سخنان ترامپ گفت، در موضعگیری مقتدرانهای، ایران ابتدا توقف همه همکاریهای موضوع برجام را اعلام میکرد و بعد اگر قرار بود ماجرا با اروپا ادامه پیدا کند، بر اساس منطق عقلایی مذاکره، بر سر مسائل اساسی بحث و گفتوگو میشد.
پیش از بررسی مهمترین مسائلی که باید در این مقطع مورد مداقه جدی قرار بگیرد و متاسفانه در سخنان آقای رئیسجمهور هیچ اثری از آن نبود، باید به این نکته مهم و کلیدی - هرچند به صورت گذرا- اشاره کرد که اتخاذ تصمیم درباره استمرار وضعیت کنونی با اروپاییها، در محدوده اختیارات رئیسجمهور است یا مراکز دیگری مثل مجلس، شورای عالی امنیت ملی و... باید در این باره تصمیمگیری کنند و رئیسجمهور صرفا مجری آن تصمیمات باشد؟ متاسفانه برخی تصور میکنند با سبقت گرفتن در بیان مواضع، میتوانند راه را بر اجرای مقررات قانونی و اصول قانون اساسی ببندند!
اما اگر دولتمردان بخواهند علیرغم بیاعتمادی صریح و علنی روز گذشته رهبر انقلاب به اروپاییها که فرمودند: «گفته میشود با ۳ کشور اروپایی ادامه میدهیم. من به این ۳ کشور هم اعتماد ندارم؛ به اینها هم اعتماد نکنید. اگر میخواهید قرارداد بگذارید، تضمین عملی بگیرید وَ الّا اینها همان کار آمریکا را خواهند کرد... اینها گاهی در حال لبخند، خنجر را در سینه طرف مقابل فرو میبرند و با تعریف و تمجید ظاهری و اینکه ما میدانیم شما قرارداد را به هم نمیزنید، اهداف خود را دنبال میکنند.... این مسئله بسیار حساس است، اگر توانستید تضمین قطعی و قابل اعتماد بگیرید که البته بسیار بعید است، اشکالی ندارد و حرکت را ادامه دهید، وگرنه نمیشود به این شکل حرکت را ادامه داد.» بازهم به آنها دل ببندند، خوب است یکبار هم که شده از موضع علمی و کارشناسی و از سر اخلاص با مردمی که همه چیزشان را به پای این انقلاب گذاشته و به آنها اعتماد کردهاند، لااقل دو موضوع مهم را در نظر بگیرند.
1- میدانیم که افزون بر تهدیدات آشکار و پنهان آمریکاییها، مهمترین عامل توقف همکاری کشورها با ایران، تحریمهای ثانویه بود. همان تحریمهایی که مثلا قرار بود در برجام برداشته شود و نشد!
آمریکا سالها کشورهای همکاریکننده با ایران را با این تحریمها مورد تنبیه قرار میداد و نتیجه آن میشد که به قول آقای ظریف میرسیم به این نقطه که حتی یک حساب هم نمیتوانستیم باز کنیم!
اکنون که به قول آقای روحانی، آن موجود مزاحم(!) از برجام رفته است و شما به همکاری اروپاییها دل بستهاید، خوب است آشکار از آنها بپرسید در برابر تحریمهای ثانویه آمریکا، با ایران چه معاملهای میکنند!؟
آیا همچون سالهای حضور آمریکا، تن به آن تحریمها میدهند یا ناگهان مقاوم شده و حاضرند در برابر آمریکا ایستاده و هزینههای این همکاری را بدهند!؟
اگر 5 کشور مانده در برجام، حاضر باشند در برابر آمریکا و تحریمهای ثانویه ایستادگی کنند و هزینه بدهند، میتوان به ادامه برجام منهای آمریکا هم فکر کرد، اما آیا این یک توهم نیست!؟
آیا این توهم نیست که فرانسهای که از ما در پروژه ساخت یک خودرو به بهانه تحریمهای آمریکایی، غرامت طلب میکرد، حالا روبهروی آمریکا بایستد و همه هزینهها را به جان بخرد!؟
آیا رواست بعد از اینکه در اثر یک تفکر نادرست، ملت چند سالی در چاه آمریکا گرفتار شده بود،حالا به چاله توهم ارتباط با اروپا بیفتیم!؟
2- اما دومین چیزی که مقامات ما باید به آن توجه کنند، بسیار مهمتر از نکته اول است و البته برآمده از همان نکته. فرض کنیم که اروپاییها پذیرفتند به تحریمهای ثانویه آمریکا اهمیتی نداده و با ایران، بهصورت همهجانبه همکاری کنند! فرض محال که محال نیست!
خب! چه تضمینی برای این وعده آنها وجود دارد!؟ آیا قرار است باز حکایت برجام تکرار شود!؟ ما یکطرفه به تعهداتمان عمل کنیم و آنها در بزنگاههای نیاز، عذر و بهانه تحریم آمریکا را مطرح کنند!؟
اخذ تضمین مناسب و متناسب از مقامات سه کشور اروپایی مهمترین کار دستگاه دیپلماسی ماست و بدون آن، همه حرفها پوچ و بیارزش است.
اما نکته پایانی اینکه ممکن است اروپاییهای مکار و دنبالهرو آمریکا، از ضعف نفس برخی مقامات ما سوءاستفاده کرده و وعده و وعیدهایی بدهند و داستان مذاکره و رفت و آمد به ژنو و وین و... دوباره شروع شود!
این روند نه تنها به نفع ما نیست، که تماما به زیان ماست، زیرا ما هم برنامه هستهای کشورمان را متوقف کردهایم، هم به یمن گشادهدستی دولتمردانمان، ایران را پر از کالاهای غیرضرور اروپایی مثل انواع و اقسام خودروهای فرانسوی کردهایم و هم اینکه نمیتوانیم یک حساب در آن کشورها باز کنیم!
خب معلوم است که بازنده این فرایند ماییم و برنده آنها!
برای ایجاد موازنه در این فرایند و برای اینکه طرف اروپایی حساب کار دستش بیاید، باید همه همکاریهای مندرج در برجام متوقف شود و فعالیتهای هستهای را همزمان با مذاکرات جدید از سر بگیریم.
بعد از آن، چنانچه مذاکرات موفق بود، به معاهده باز میگردیم و چنانچه موفق نبود (که بیتردید اروپاییها حاضر به هزینه دادن بهخاطر ما نیستند) لااقل برگ برندهای در دست داشته باشیم و بیش از این کشور را معطل اما و اگر نکنیم.
حقیقت این است که حفظ حقوق ملت، نیازمند عزمی جدی و ایمانی راسخ است و مسئولان دولتی امروز در معرض این آزمون بزرگ هستند. همانکه رهبر انقلاب دیروز به آن تصریح کردند: «مسئولان در معرض «آزمون بزرگ» قرار دارند که آیا عزت و اقتدار این ملت را حفظ خواهند کرد یا نه. باید عزت و منافع ملت به معنی واقعیکلمه تأمین شود.»