در واقع برای اداره کلانشهری در ابعاد تهران با چالشهای موجودش، اساسا نباید اعتقاد بر مشارکت تحمیلی به شهروندان باشد. یعنی به عبارتی از یکسو باید شهروندان، خودشان را در اجرای امور سهیم بدانند و از سوی دیگر تامین منابع مالی لازم برای اداره شهر نباید با فشار بر مردم همراه شود. به همین خاطر است که شهردار جدید پایتخت اعلام میکند:
«مشارکت مردم بر مبنای اعتماد آنها به مدیریت شهری حاصل میشود و اگر اعتماد مردم به شهرداری تهران جلب شود، آنگاه در اداره شهر کمک و مشارکت می کنند.» سیدمحمدعلی افشانی این مسئله را در حالی بیان کرده که تاکید دارد تأمین درآمد شهر و شهرداری تهران باید بدون ایجاد فشار به مردم حاصل شود؛ او که حتی بخشی از شعار برنامههایش را «شهروند مشارکتپذیر» اعلام کرده اما در عین حال معتقد است که از دادن وعدههای غیرعملی به مردم باید پرهیز شود.
بنابراین با چنین محوریتی میتوان امید داشت که رفع مشکلات شهر و توسعه بدون مشارکت تحمیلی به شهروندان هدف مدیریت شهری قرار گرفته است. از طرف دیگر شورا و شهردار برای حرکت عدالتمحور در این مسیر، اعتقاد دارند، همراهی مردمی با این امید حاصل میشود که آنها بدانند مسئولان شهری از توانایی لازم برای ایجاد تحول درست برخوردار هستند. اگر این اعتماد و امید در شهروندان ایجاد شود، آنها با طیب خاطر و رضایت درونی و با میل باطنی خودشان مدیران را یاری میدهند و تلاش میکنند که هم مشکلات شهر کاسته شده و هم تحول رو به جلو داشته باشیم.
این در حالی است که یکی از ابعاد تصمیم اعضای شورای شهر تهران در انتخاب آقای افشانی بهعنوان شهردار برای ایجاد تحول در شهر همراه با مشارکت شهروندان، پیشینه فعالیتهای اجرایی ایشان بوده است. سوابق او نشان از این دارد که با جنس کار آشناست. هنگامی که او در 3استان معاون عمرانی استاندار بود، استاندار در واقع قائممقام شورا به حساب میآمد و استانداران هم این امور را به معاون عمرانی خود محول میکردند.
بنابراین او با جنس کارهای مدیریت شهری آشنایی دارد. در دورانی که به عنوان رئیس سازمان شهرداریها و همچنین معاون عمرانی وزارت کشور فعالیت میکردند، کارنامه خوبی با پیگیریهای خود برای شناسایی راههای کسب درآمدهای پایدار بر جای گذاشتند؛ راهی که اگر مدیران در آن حرکت کنند بدون تحمیل آنچنانی به شهروندان میتوانند درآمدهای ضروری را برای اداره شهر به دست آورند.
حال اینکه کسب درآمدها بدون فشار به شهروند چگونه محقق میشود، جای بحث دارد و البته کاملا امکانپذیر است. در این میان میتوان به برخی حوزهها اشاره کرد که به میزان کافی به آنها تاکنون ورود نکردهایم. مثلا در بحث گردشگری یا بعضی حوزهها که دولت موظف است به شهرداریها کمک کند اما به خاطر ناآشنایی با قوانین و مقررات انجام نشده است.
این در حالی است که اگر مدیران عالی اشراف کافی به قوانین حوزه فعالیت خود داشته باشند میتوانند تحولات خوبی را به وجود آورند. مثلا در دورانی که افشانی معاونت عمرانی وزارت کشور را عهده دار بود برای دریافت سهم نوسازی ناوگان اتوبوسرانی کلانشهرها از دولت و افزایش ظرفیت جابهجایی مسافر مترو از طریق قرارداد خرید 630واگن را رقم زدند.
همچنین در سال ٩٦، 2هزار میلیارد تومان برای بحث مترو به معاونت حمل و نقل و ترافیک شهرداری تهران واگذار شد که صرفا 700میلیارد تومان آن جذب و به سرانجام رسید. ضمن اینکه ایشان وقتی میگوید اداره شهر بدون وارد کردن فشار به مردم، احتمالا به هماهنگیهای خوبی که با حوزه اقتصادی دولت دارند نیز برمیگردد؛
مانند خیلی از شهرهای دنیا. در این رابطه میتوانیم به سفر سال گذشتهمان به لهستان اشاره کنیم. در دیدارمان با هانا گرونکویچ والتز، شهردار ورشو، او اعلام کرد که آنها برای صدور مجوز ساختمانی ریالی دریافت نمیکنند اما عوارض سالیانه بعد از احداث دریافت میشود. از سوی دیگر 50درصد بودجه شهرداری از کمک دولتی تامین میشود.
به هرحال مطمئن هستیم که شهروندان متوجه اقداماتی که در دوره فعلی مدیریت شهری تهران برای ارتقای کیفیت زندگی انجام میشوند، خواهند شد و همراه میشوند؛ اقداماتی که با محوریت توسعه عادلانه و با شاخص هر محله به طور جداگانه صورت میپذیرد.