به گزارش همشهری، ساعت 20چهارشنبه 26اردیبهشتماه درگیری خونینی در طبقه نهم برجی در ولنجک رخ داد و در جریان آن صاحبخانه که جوانی 35ساله بود به قتل رسید. در جریان این درگیری 2نفر از بستگان مقتول نیز زخمی شدند که در تحقیق از آنها مشخص شد عامل جنایت شرور مطرح کشور به نام وحید است.
نام وحید برای پلیس آشنا بود. مردی که صفحه اینستاگرامش بیش از 100هزار فالوور داشت و کلیپهای کلکلها و کریخوانیهای مجازی او و اشرار دیگر تا مدتها در شبکههای اجتماعی دست بهدست میشد. تحقیقات پلیس از این حکایت داشت که وحید بعد از ارتکاب جنایت گریخته و کسی از مخفیگاهش خبر ندارد. مأموران در ادامه به تحقیق از 2مجروح حادثه پرداختند. یکی از آنها گفت: مقتول دوست صمیمی وحید(قاتل) بود. او به مناسبت آزادی وحید از زندان، مهمانی گرفته بود اما وحید در این مهمانی او را به قتل رساند و ما را که قصد میانجیگری داشتیم مجروح کرد.
با این اطلاعات، تیمی از مأموران پلیس آگاهی پایتخت زیر نظر سرهنگ حمیدرضا یاراحمدی، سرپرست پلیس آگاهی تهران جست وجو برای دستگیری شرور جنایتکار را شروع کردند. بررسیها از این حکایت داشت که قاتل پس از جنایت به خانه خودش در کرج رفته و پس از جمعکردن وسایلش آنجا را ترک کرده است.
ادامه تحقیقات نشان داد که متهم به همراه چند نفر از دوستانش که آنها هم سابقه شرارت و اوباشگری دارند به مرز های غربی کشور رفته است. این یعنی وی قصد دارد از کشور فرار کند و در ادامه مأموران پی بردند که او 3میلیون تومان به یک قاچاقچی انسان در ایران پرداخت کرده و حالا هم در راه مرزهای غربی است.
سردار حسین رحیمی، رئیس پلیس پایتخت در اینباره گفت: یکی از بینظیرترین عملیات پلیس آگاهی تهران، در جریان دستگیری این قاتل فراری رقم خورد. درحالیکه او تلاش میکرد هیچ ردی از خودش بهجا نگذارد کارآگاهان در کمتر از 24ساعت از زمان جنایت توانستند وی را دستگیر کنند. مأموران برای دستگیری او از منطقهای کوهستانی و صعبالعبور گذشتند و در نهایت متهم را که پشت تخت سنگی خوابیده بود و 500متر با مرز ترکیه فاصله داشت و منتظر بود تا قاچاقچی ترک برسد و او را از مرز عبور بدهد دستگیر کردند. سردار رحیمی افزود: وحید شرور مطرح کشور است که دهها بار به اتهام مزاحمت، اوباش گری و اخلال در نظم عمومی توسط پلیس دستگیر شده و به زندان رفته بود.
- آخرین دستگیری
وحید آخرین بار حدود یک سال و نیم قبل و زمانی تحت تعقیب پلیس قرار گرفت که کلیپهای کلکلها و رجزخوانیهای او و چند شرور دیگر در شبکههای اجتماعی منتشر شده و کلیپ معروف کسگم یکی از آنها بود. در آن زمان مأموران برخی از این اشرار را دستگیر کردند اما وحید به شمال ایران رفت و در آنجا مخفی شد.
با این حال پلیس مخفیگاه وی را شناسایی کرد و زمانی که او با تهدید قمه و چاقو به مأموران حمله کرد تا فرار کند، با شلیک گلوله به پایش زمینگیر شد. سردار رحیمی میگوید: وی پس از دستگیری تحویل مقامات قضایی شد اما توانست با سپردن وثیقه آزاد شود. به گفته وی، وحید از معروفترین اراذل و اوباش تهران و کشور بود و سرنوشت وی باید درس عبرتی باشد برای دیگر مجرمان واراذل و اوباشی که قصد دارند امنیت مردم را به خطر بیندازند.
گفت وگو
- درگیری هنگام لایوگرفتن در اینستاگرام
شرور مطرح کشورمتولد 63است. روی بدنش پر است از خالکوبی. کنار چشمش اشک، روی گردنش تصویر یک اژدها، روی گوشش عقرب، روی دستانش دلنوشته و پشت و سینهاش هم متنهایی عجیب مانند «بکش تا زنده بمانی» یا «مردهشور مرا آرام و تمیز بشور!» دیده میشود. خودش میگوید معروف به عقاب ایران است و مانند یک بازیگر مشهور هواداران زیادی دارد. یکی از گوشهایش شکسته و هیکل ورزشکاری دارد. میگوید: کشتیگیر و مربی است و در جوانی مدال قهرمانی هم گرفته است. گفتوگو با او را در ادامه میخوانید.
- از روز حادثه بگو، چه اتفاقی رخ داد که جان دوستت و از همه مهمتر میزبانت را گرفتی؟
مقتول وقتی شنید که از زندان آزاد شدهام به من زنگ زد و تبریک گفت. بعد گفت برایم ماشین میفرستد تا به خانهاش بروم. میگفت بزمی به پا کرده به مناسبت آزادی من و باید بروم. خیلی خسته بودم و نمیخواستم بروم اما دوستم اصرار کرد و حتی برایم مرام گذاشت و ماشین هم فرستاد. من هم رفتم. البته خیلی مهمان نداشت. خودش بود و 2نفر از بستگانش. وقتی دیدم شیشه مشروبات الکلی سرو کردهاند مخالفت کردم. یک سالی میشد که توبه کرده بودم اما اصرار کردند و وقتی دیدم مهمانی بهخاطر من برگزار شده تصمیم گرفتم به خاطر آنها توبهام را بشکنم.
- بعد چه شد؟
بعد از مصرف مشروبات الکلی، مقتول موبایلش را برداشت و اینستاگرام را باز کرد. خودم در اینستا پیج ندارم اما هوادارانم به اسم من پیجی راه انداختند و تصاویر و فیلمهایم را در آنجا قرار میدهند. اتفاقا فالوورهای زیادی هم دارم. پیج مقتول هم فالوورهای زیادی داشت.
او شروع کرد به لایوگرفتن در اینستاگرام. به این کار او اعتراض کردم و گفتم فیلم نگیر. چون در پرونده قبلی که فیلمم در فضای مجازی پخش شد در پلیس امنیت تعهد دادم که دیگر فیلمی از من در دنیای مجازی پخش نشود اما مقتول حاضر نشد لایو را قطع کند و چون حالت عادی نداشت شروع کرد به ناسزا گفتن.
چون افراد زیادی در حال دیدن لایو بودند عصبانی شدم. همین شد که درگیری شروع شد. دوستم شیشه مشروبی که مقابلش بود را شکست و به سمتم هجوم آورد. من هم در دفاع از خودم چاقویی را که همراهم بود در بدنش فرو کردم. اما واقعا قصد کشتن او را نداشتم. او دوست صمیمیام بود.
- چرا به 2نفر دیگر ضربه زدی؟
آنها هم وارد درگیری شدند و چند ضربه هم به آن دو نفر زدم. البته حالت عادی نداشتم.
- چرا فراری کردی؟
ترسیدم. به خانهام برگشتم. وسایلم را برداشتم. به همسرم گفتم که قتل کردهام. او اصرار کرد که فرار نکنم، به اداره آگاهی بروم و خودم را معرفی کنم. اما ترسیدم. من تا به حال قتلی انجام نداده بودم.
- اما یکی از اتهامات قبلیات ضرب و جرح عمدی منجر به قتل است؟
نه. در آن درگیری من فردی را کتک زدم که جانش را از دست داد. اما جواب پزشکی قانونی که آمد مشخص شد بر اثر سکته قلبی فوت شده و من از اتهام قتل عمدی تبرئه شدم.
- تا به حال چند بار دستگیر شدهای؟
14بار. جای 18تیر در پاهایم است برای همین است که گاهی لنگان لنگان راه میروم . هربار که از دست پلیس فرار میکردم مأموران گلوله ای به پاهایم شلیک میکردند.
- اعتیاد داری؟
نه. من ورزشکارم. کشتیگیر هستم و یک زمان مربی هم بودم. مدال آوردم و الان برای تأمین مخارج زندگیم در باشگاه داروهای بدنسازی می فروشم.
- فرزند هم داری؟
یک پسر 4سال و نیمه دارم. روز حادثه پس از قتل دوستم به خانه رفتم و هنگامی که وسایلم را جمع کردم به این امید که از ایران فرار میکنم دست پسرم را گرفتم و از او خواستم هرگز شبیه من نشود. میدانم او هیچ وقت به پدرش افتخار نخواهد کرد. برای همین تنها آرزویم این است که پسرم راه مرا پیش نبرد و یک روزی ببینم که برای خودش کسی شده. دکتر شده، مهندس شده و من اگر زنده باشم به او افتخار کنم.
- چرا بهخاطر پسرت حاضر نشدی خلاف را کنار بگذاری؟
باورکنید خلافکار نیستم. همین معرفت بازی و رفیق بازی مرا بدبخت کرد. برای همین هواداران زیادی دارم. چون با مرام هستم. چشمانم پاک است، به ناموس مردم کاری ندارم، اما خب هر بار که دوستانم به من زنگ میزنند و میخواهند بهخاطر آنها دعوا کنم، نصفه شب هم باشد میروم. روی تمام صورتم آثار چاقوست، چون در درگیریها چاقو خوردهام. خیلی کم پیش آمده که بهخاطر خودم دعوا کنم. همیشه بهخاطر دوستانم مرام گذاشتهام، قدرتنمایی با چاقو کردم.
- همسرت مشکلی با این موضوع نداشت؟
بنده خدا دیگر عادت کرده بود. هرچه میخواست برایش فراهم میکردم. من مرد دلسوزیام و عاشق خانوادهام هستم. میدانست هر بار که دستگیر می شوم، خیلی زود وثیقه می گذارم و آزاد میشوم. آخرین بار هم با وثیقه 400میلیونی آزاد شدم که ای کاش پس از آزادی به آن مهمانی نمیرفتم.
راستش آن شب فکر کردم که مقتول قصد دارد جان مرا بگیرد در غیراینصورت در مرام ما قتل نیست. من در بین راه بودم که فهمیدم دوستم جان باخته است. ضربهها را طوری نزدم که بمیرد اما از بخت بد من جانش را از دست داد و حالا خیلی ناراحتم.