«آرسن ونگر»، متولد سال 1949 ميلادي در استراسبورگ فرانسه و کوچكترین فرزند «آلفونس ونگر» است.
آلفونس ونگر، در کار خرید و فروش لوازم جانبی ماشين بود، اما در کنار این شغل، مدیریت باشگاهي محلی در داتنهایم را هم برعهده داشت. این شد که خانوادهی ونگر در سال 1950 ميلادي از استراسبورگ به شهری در نزدیکی محل کار پدر خانواده رفتند و آرسن ونگر هم بیشتر كودكي و نوجوانياش را در دهکدهی داتنهایم ، در همان نزديكي گذراند.
آرسن ونگر از پنجسالگی و از طریق شغل دوم پدرش وارد دنیای فوتبال شد. او با مربیگری پدرش در همین تیم محلی مشغول توپزنی شد، اما به خواست و پیشنهاد پدرش سریع وارد فوتبال حرفهای نشد. او 15 سال در همان فضای آماتوری زیر نظر پدرش بازی کرد تا اینکه سرانجام در سال 1969 ميلادي به دعوت باشگاه فرانسوي «موتزیک» به عرصهی حرفهای فوتبال پا گذاشت.
عمر 12سالهي فوتبالي آرسن ونگر خيلي كوتاه و كماثر بود و از سال 1981 كفشهايش را آويزان كرد. او علاوه بر باشگاه موتزيك، 56بازي براي تيم «مولهاوس» و 11 بازي براي تيم استراسبورگ حضور داشت و تنها چهار گل براي تيم مولهاوس در كارنامهي فوتبالياش ديده ميشود.
اما كارنامهي فوتبالي آرسن ونگر بهعنوان سرمربی، شكل ديگري دارد. او در فاصلهي سالهاي 1984 تا 1996 ميلادي سرمربي تیمهای نانسی (فرانسه)، موناکو (فرانسه) و ناگویا (ژاپن) بود و در سال 1996، بهعنوان سرمربی با باشگاه آرسنال انگليس قرار دارد بست. حضور او در آرسنال دوران مهم و تازهاي را براي اين تيم پرهوادار به ارمغان آورد و نام آرسن و آرسنال را به هم پيوند زد.
درست است كه آرسن ونگر، آنطور كه هواداران آرسنال دلشان ميخواسته تيمشان را به تيمي هميشه قهرمان تبديل نكرد، اما آنها در اين 22سال هميشه خيالشان راحت بوده كه قرار است توپچيها بازي زيبايي به نمايش بگذارند؛ حتي در بازيهايي كه بازندهي ميدان بودهاند.
حالا چند روزي است كه آرسن ونگر 68ساله، بهطور رسمي اعلام كرده كه پس از 22سال در پايان اين فصل، از تيم آرسنال جدا ميشود. اين تصميم براي همهي دوستداران فوتبال، چه هوادار آرسنال باشند و چه نه، پايان يك دوران است. دوراني كه بازيهاي بهيادماندني و بازيكنهاي دوستداشتني كم نداشته. شايد براي خيليها تا مدتها تماشاكردن يك سرمربي ديگر روي نيمكت آرسنال سخت و غيرمعمول باشد.
آرسن ونگر در اين 22سال و تا امروز، 1233 بار روي نيمكت آرسنال نشسته و سه قهرماني در ليگ برتر انگليس، هفت قهرماني در جامحذفي انگليس و هفت قهرماني در جام اتحاديهي انگليس را براي هواداران توپچيها به ارمغان آورده است.
حالا در اين فرصت كه تنها چندروز از دوران حضور اين سرمربي سرشناس روي نيمكت آرسنال باقي مانده، ترجمهي گفتوگویی خواندني با او را برايتان آماده کردهایم. در اين گفتوگو نكتههاي جذابي دربارهي زندگي او و مسیری را که از کودکی و نوجواني تا به امروز طی کرده ميخوانيم.
- بیایید در زمان به عقب برویم و به «عکس شمارهي 1» نگاهی بیندازیم. چه پسربچهي زیبایی بودید.
در آنزمان در دهکدهی کوچکی بهنام «داتنهایم» در فرانسه زندگی میکردیم. پدر و مادرم خیلی کار میکردند و از این نظر خیلی روی من تأثیر گذاشتند.
- چهطور پسري بودید؟ پیش از این در برخي از مصاحبهها گفته بودید که کشاورز بودهاید و همیشه هم کشاورز خواهید ماند.
بله، بهخاطر اینکه هميشه با توجهكردن به طبیعت اطرافم بزرگ شدم. در «عكس شمارهي 2» میتوانید ببینید كه آنزمان اسبسواری میکردم.
من کشاورز کوچکی بودم، در دهکدهای پر از کشاورزان. باید کارهای زیادی انجام میدادیم و این همان دورانی است که یاد گرفتیم از خودمان کار جسمانی بکشیم. توان جسمانی خيلي مهم بود. چرا؟ چون هرروز با آن سر و کار داشتیم.
در همین عکس در کنار همسایهمان سوار اسب هستم. از نظر ما کار و تلاش جسمانی برای کارهاي مربوط به كشاورزي در مزارع بسیار باارزش بود.
- حالا بیایید دربارهي «عكس شمارهي 3» صحبت کنیم. سمت راست عكس پدر و مادرتان نشستهاند.
این عکس افرادی است که برایم خیلی مهمند و تأثیر زیادی روی من داشتهاند. پدر و مادرم در سمت راست عكس و همسایهمان در سمت چپ عکس است.
تمام کودکیام را با او به مزرعه میرفتم. نمیشود آنزمانها را با حالا مقایسه کرد. آنوقتها خیلی آزادی داشتیم، این امکان را داشتیم که از خانه بزنیم بیرون، توی خیابانها باشیم و خوش بگذرانیم. حالا دیگر نمیتوانیم فعالیتهای بچههاي آن دوران را داشته باشیم.
- پدرتان میخواست که شما پزشک شوید، درست است؟
بله، خب البته واقعاً نمیدانم که ته دلش دوست داشت چهکاره شوم، اما میدانم مثل تمام والدین دیگر دوست داشت كه من موفق باشم.
- و شما مادرتان را راضی کردید که به پدرتان بگوید دوست ندارید پزشک شوید؟
اوه، بله! البته همین حالا هم یکجورهایی پزشك هستم. یکجور روانشناسم! گاهی روح دردمند دیگران را درمان میکنم!
- در نهایت در چه رشتهای تحصیل کردید؟
علوم اقتصادی. این رشته هم خيلي در زندگي کمکم کرد، چون من مسئولیتهای مالی هم داشتم. مثلاً یاد گرفتم از ترازنامه و حسابهای متوازن و بازده و هزینهها سردربیاورم.
- در عکس چهارم شما را در کنار پدرتان میبینیم که با او رابطهی خاصی داشتید. عکسی از تیمتان در نوجوانی. پدرتان سمت چپ عكس ایستاده. در اين تيم شما با دروازهبانی شروع کردید و برادرتان هم، همبازیتان بود.
بله، برادرم «گي»، پنج سال از من بزرگتر است.
- برادرتان شمارهی 10 بود و شما شمارهی هشت؟
بله.
- بازیکن خوبی بودید؟
خب، نمیتوانم بگویم که بازیکن خوبی بودم، ولی بازیکن بدی هم نبودم! نمیشود اینطوری مقایسه کرد. ما در طول هفته اصلاً تمرین نمیکردیم. فقط شنبهها یا یکشنبهها میرفتیم و بازی میکردیم. اما خب ميتوانم بگويم كه من از 14سالگی فوتبال را شروع كردم.
- از 14سالگی فوتبال را شروع کردید و حالا 22 سال است که سرمربی آرسنال هستید. از روزی که اعلام کنارهگیری کردید، باید هفتهی سختی را گذرانده باشید.
بله، ولی زمان خیلی خیلی زیادی است که در این حرفه فعالیت میکنم و دورههای بسیار سختی را از سر گذراندهام. اینطوری آدم یاد میگیرد چهطور با شرایط سخت کنار بیاید.
حالا تمرکزم فقط روی بازیهاست. بههرحال وظیفهی من بُردن بازی بعدی است و باید بتوانم عواطف و احساساتی را که با این تصمیم سخت به سراغم میآید، کنار بگذارم.
در حال حاضر این برایم مهم است که روی چیزی تمرکز کنم که برای آرسنالیها اهمیت دارد و آن هم نتیجهی بازی بعدی است. بهعنوان سرمربي آرسنال چیزی که برایم مهم است، شغلم است و میخواهم تا آخرین لحظه، کارم را درست انجام دهم.
- دوست دارید در نهایت آرسنال را به چه جایگاهی برسانید؟
تمام عمرم را به این اختصاص دادم که این باشگاه را به باشگاهی قدرتمند با بنیانهایی قوی و با وضعيتي سالم تبدیل کنم. همیشه گفتهام که میخواهم روزی باشگاه را ترک کنم، با این امید که فردی که بعد از من ميآيد، بتواند باشگاهی بسیار قدرتمند و بلندپرواز را تحویل بگیرد.
تلاش برای رسیدن به این جایگاه همان کاری است که تا آخرین روز فعالیتم در این باشگاه انجام خواهم داد.