به گزارش همشهری، عصر یکشنبه، زن و شوهر یزدی که همراه محمدپرهام و محمدپارسا، فرزندان 16ماهه و 6سالهشان به مشهد سفر کرده بودند برای زیارت وارد حرم امامرضا(ع) شدند. زن و شوهر جوان هر کدام دست یکی از پسرانشان را گرفته بودند تا در ازدحام حرم آسیبی به آنها وارد نشود.
زن و مرد هر دو به نماز ایستادند اما لحظاتی پس از پایان نماز، زن جوان که تا همین چند لحظه قبل محمدپرهام کنارش بود فهمید که پسرش گم شده است. او ماجرا را به شوهرش خبر داد و درحالیکه هر دو دلشوره عجیبی به جانشان افتاده بود در میان هزاران زائر به جستوجوی محمدپرهام پرداختند. هیچکس پسربچه را ندیده بود و معلوم نبود چه بلایی بر سرش آمده است. دقایقی بعد خادمان حرم و مأموران پلیس آگاهی هم تلاشهای گستردهای را برای پیدا کردن محمدپرهام آغاز کردند.
ساعتی بعد بررسی تصاویر دوربینهای مداربسته حرم نشان داد که محمدپرهام را زن و مردی جوان در آغوش گرفته و با خود از حرم خارج کردهاند. این تصاویر به این معنی بود که محمدپرهام ربوده شده است. از آن زمان تیمهای ویژه پلیس آگاهی برای یافتن آدم ربایان و نجات محمدپرهام بسیج شدند. اطلاعات بهدست آمده حاکی از آن بود که این زوج سوار بر یک تاکسی سمند از حرم دور شدهاند و دوربینهای کنترل ترافیک نشان میداد آنها همراه بچه در نزدیکی پارک ملت از تاکسی پیاده شده اما معلوم نبود کجا رفتهاند.
- محمدپرهام در دنیای مجازی
چند ساعت از ربوده شدن کودک یزدی در مشهد میگذشت که تصاویر او در شبکههای اجتماعی منتشر شد. پدر و مادر او از هموطنان برای یافتن جگرگوشهشان کمک خواسته بودند. چند نفر از چهرههای سرشناس ازجمله پرویز پرستویی نیز با انتشار تصویر محمدپرهام در صفحههای شخصیشان از مردم کمک خواستند. 2روز از این ماجرا میگذشت و پلیس با وجود تلاشهای گسترده نتوانسته بود ردی از آدم ربایان بهدست آورد.
- تماس مرد آدم ربا
هرچه میگذشت پدر و مادر محمدپرهام دلشورهشان بیشتر میشد تا اینکه شامگاه سهشنبه مرد ناشناسی با پدر محمدپرهام تماس گرفت و مدعی شد بچه پیش او است. او گفت من و همسرم بچه را دزدیدهایم اما حالا پشیمان شدهایم و میخواهیم او را پس بدهیم.
فقط باید قول بدهید که کاری بهکار مان نداشته باشید. پدر محمدپرهام با مرد غریبه برای پس گرفتن پسرش در میدان توحید قرار گذاشت و بعد از پایان این تماس تلفنی ماجرا را به پلیس گزارش کرد. او ساعتی بعد خودش را به جایی که مرد ناشناس گفته بود رساند و منتظر شد.
عقربههای ساعت 10شب را نشان میداد که زن و شوهری جوان سوار بر یک پراید مشکی رنگ از راه رسیدند. مرد کودک ربا و همسرش محمدپرهام را که خواب بود به پدرش تحویل دادند و درست در همان لحظه مأموران که با لباس مبدل آنجا را محاصره کرده بودند زن و مرد کودک ربا را دستگیر کردند و تحقیقات از آنان از همان دقایق آغاز شد.
- اعترافات زن و شوهر کودک ربا
مرد 30ساله و همسر 20سالهاش که ساکن منطقه شاندیز هستند در بازجوییها مدعی شدند چون بچه دار نمیشوند محمدپرهام را دزدیدهاند. مرد گفت: من کارگر یک رستوران هستم. مدتها از ازدواج ما میگذشت اما صاحب بچهای نشده بودیم. یکشنبه شب همراه همسرم از خانه مان در شاندیز به حرم امامرضا(ع) رفتیم و با خودمان گفتیم در شلوغی زائران بچهای را میدزدیم و به خانه میبریم.
آن شب وقتی وارد حرم شدیم همان موقع بچهای را در بغل یکی از خادمان دیدیم که بهنظر میرسید گم شده است. ما هم از این فرصت استفاده کرده و وانمود کردیم پدر و مادر او هستیم. چند دقیقه بیشتر طول نکشید که همسرم بچه را در آغوش گرفت و از آنجا فرار کردیم. بعد از آن لباس، پستانک نو و شیرخشک برای او خریدیم و سعی کردیم مثل بچه نداشته خودمان از او مراقبت کنیم اما یک روز بعد فهمیدیم خبر دزدیدن بچه همه جا پر شده است.
وی ادامه داد: در سایتها و شبکههای اجتماعی عکس او پر شده بود و ترسیدیم که به جرم کودک ربایی دستگیر شویم. به همین دلیل من با پدر کودک تماس گرفتم و گفتم خیالش راحت باشد و پسرش پیش من است و با او برای تحویل دادن بچه قرار گذاشتم، اما همان موقع مأموران من و همسرم را دستگیر کردند. من و همسرم در همین دو روزه با محمدپرهام انس گرفته بودیم. او پسر شیرینی است اما افسوس که ما پدر و مادرش نیستیم.براساس این گزارش زن و شوهر کودکربا در بازداشت به سر میبرند و تحقیقات از آنها همچنان در جریان است.
- مدیون امام رضا(ع) هستم
با پیدا شدن محمدپرهام 16ماهه هیچکس به اندازه پدر و مادر او خوشحال نیست. محمد مرادیزاده، پدر او که پا به پای مأموران آگاهی بهدنبال یافتن پسرش بود در گفتوگو با همشهری جزئیات بیشتری از این حادثه را بازگو کرد.
- از شرایطی که شما و همسرتان در این چند روز داشتید صحبت کنید.
باید خودتان را جای ما بگذارید تا بفهمید چقدر سختی کشیدیم. در شهر غریب پسر 16ماههمان را دزدیده بودند و هیچ کاری از دست مان بر نمیآمد. اما از همان ابتدا به خدا توکل کردیم. محمدپرهام زائر امام رضا(ع) بود و از امام برای پیداشدن جگرگوشه مان کمک خواستیم.
- پلیس چه تلاشهایی برای پیداشدن پسرتان انجام داد؟
از همان شب اول آنها چندین تیم ویژه برای پیدا شدن محمدپرهام تشکیل دادند. گروهی کار چهره نگاری متهمان را انجام میداد. عده دیگری در ترمینالها دنبال پسرم بودند. عدهای در هتلها دنبال او میگشتند و همه برای پیدا کردن پسرم بسیج شده بودند. حتی در این بین سپاه هم به کمک پلیس آمده بود. روز دوم وقتی مأموران به نتیجهای نرسیدند 8تیم 4نفری دیگر هم به گروههای دیگر اضافه شدند تا اینکه سرانجام پسرم پیدا شد.
- وقتی به مأموران گفتید مرد کودک ربا تماس گرفته آنها چه توصیهای به شما کردند؟
گفتند نترس و سر قرار حاضر شو. من هم همین کار را کردم و اصلا فکرش را نمیکردم آنجا پر از مأمور باشد. اما همین که زن و شوهر آدم ربا محمدپرهام را آوردند مأموران محاصرهشان کردند. خود من هم از این اقدام پلیس شوکه شده بودم.
- وقتی شما و همسرتان محمدپرهام را پس از 2روز دیدید چه حالی داشتید ؟
من فقط خدا را شکر میکردم و همسرم هم اشک شوق میریخت. پسرم را امام رضا(ع) به ما برگرداند و ما مدیون امام رضا(ع) هستیم. ما دوست نداشتیم دست خالی و بدون پسرم به یزد برگردیم.
- آدم ربایان در مدت 50ساعتی که محمدپرهام در اختیارشان بود، چطور از او نگهداری کرده بودند؟
آنها برایش لباس خریده بودند و آنطور که معلوم بود به خوبی از او نگهداری کرده بودند. من وقتی فهمیدم آنها به خاطر اینکه بچه دار نمیشوند دست به این کار زدهاند خیلی ناراحت شدم اما این راهش نبود. زن کودک ربا به من و همسرم گفت که حسرت داشتن محمدپرهام را دارد. او میگفت کودک شیرینی دارید و مراقبش باشید. حالا که به لطف خدا و عنایت امام رضا(ع) پسرمان پیدا شده با خیال راحت میتوانیم به یزد برگردیم.