تحلیلگران مسئله احیای روابط دو کشور را بعد از سالها مطرح میکنند و بر این باورند دو کشور میتوانند با همکاری یکدیگر بسیاری از مشکلات منطقه را برطرف کنند. درخصوص اهمیت روابط دو کشور لازم است اول شرایط اردن را درک کنیم و در ادامه به مسائلی که در روابط دوکشوراثرگذار است توجه کنیم.
1- اگرچه اردن حلقه اول امنیت ملی ایران نیست اما بهدلیل موقعیت و بازیهایش نمیتوان این کشور را در تحولات منطقهای نادیده گرفت. رابطه بیتنش و رفع دغدغههای اردن که همسایه 5کشور که عقبه استراتژیک ماست، برای سیاست خارجی ایران ضروری است که این امر تا حدی طی سالهای گذشته مورد غفلت قرار گرفته است.
پیام دیروز رئیسجمهور به ملک عبدالله پادشاه اردن و دیدار سران دوکشور در هفته گذشته، گام نخست در این زمینه است. با توجه به اینکه ایران و اردن دو کشور بسیار مهم در تحولات خاورمیانه بهویژه بحران سوریه هستند، این دیدار میتواند گام مؤثری در جهت روند حل و فصل سیاسی بحران سوریه و ایجاد ثبات در غرب آسیا باشد.
اختلاف دیدگاههای ایران و اردن در بحرانهایی نظیر عراق و سوریه و همچنین اقداماتی که آمریکا در برهم زدن چهره ژئوپلیتیک منطقه انجام داده است، فضای حاکم میان دو کشور را تیره ساخته است. تهران و امان اکنون دارای دو رویکرد متفاوت هستند. بنابراین گام ضروری در این چارچوب، درک خطوط قرمز و احترام به دغدغههای متقابل یکدیگر برای انجام مذاکرات در جهت حل و فصل بحران است.
2- اگرچه دولت و حکومت این کشور در بعضی مقاطع مخصوصا بعد از تحولات مشهور به بهار عربی مواضع خوبی نداشت اما واقعیت آن است که آن مواضع ناشی از مشکلات زیرساختی و همچنین تبعات ناشی از این تحولات بر این کشور بوده است. ما باید درک درستی از وضعیت اقتصادی اردن هم داشته باشیم تا بتوانیم روابط خود را با آنها تنظیم کنیم.
اردن سرزمینی است پست، صحرایی وسیع، خشک، کمباران، همراه با فقر منابع معدنی و طبیعی و فاقد پستی و بلندی که مساحت آن ۸۹ هزار و ۳۱۸ کیلومتر است و نزدیک به 8میلیون نفر در آن سکونت دارند که همه عوامل گفته شده بیانگر بخشی از میزان ضربهپذیری این کشور است.
3- میدانیم که هر سناریوی منطقهای میتواند اردن را متاثر کند. اردن در منطقه بازیگر قابلی است و سعی میکند از اهرمهایش در سیاست خارجی به خوبی استفاده کند و اگر شیب روند تحولات منطقه مانند الان باشد اردن آسیبپذیری عمدهای ندارد ولی وضعیت منطقه بسیار سیال است و نمیتوان یک مدل رفتاری از آن ترسیم کرد، ممکن است عوامل متعددی هم سیاست خارجی و هم سیاست داخلی اردن را متاثر کند.
4- اردن از جهت کمکهای آموزشی، لجستیک و فراهم کردن امکانات تدارکاتی آمریکا و انگلیس در منطقه، پایگاه آموزشی مخالفان حکومت بشار اسد بود که طبیعتا هم از آن درآمد اقتصادی داشت و هم نقش سیاسی و احتمالا عملیاتی بازی میکرد. در این روند آنها نه ارتباط مثبت و سازندهای با مقاومت داشتند و نه هیچ ادعایی در این زمینه دارند، البته درگیری یا رو در رویی هم با مقاومت نداشتهاند.
البته از سویی دیگر اردن، ظرفیت خوبی در سیاست خارجی دارد و بهدلیل اینکه نقش خود را بیشتر در بازیگری و ایجاد ائتلاف میداند بنابراین همیشه سعی کرده بهعنوان یک میانجی و ائتلافگر ظاهر شود و تلاش میکند همیشه یک سیاست محافظهکارانه را دنبال کند و خود را در خطر قرار ندهد. بنا بر این ایران نیز باید به این مسائل توجه داشته باشد.
5- هماکنون، با توجه به تصمیمات ترامپ و دشمنی علنی او با سیاستهای جمهوری اسلامی ایران، طبیعی است که ما دوران راحتی را در منطقه نخواهیم داشت. از این رو، اگر ملاقات اخیر میان روحانی و ملک عبدالله و پیام رئیسجمهور به پادشاه اردن در سطح تشریفاتی باقی نماند، میتوان امیدوار بود که ادامه این روابط با طرح مسائل اساسی بتواند به حل مشکلات منطقه کمک کند. ادامه روابط دو کشور، عقل سیاسی دو طرف را نشان میدهد.
ما باید خود را یک بازیگر مهم منطقه بدانیم و شرایط اردن را درک و برای رفع دغدغههای آن تلاش کنیم. همانطور که مورد اشاره قرار گرفت، اردن مواضع ضدایرانی زیادی هم داشته اما باید آسیبپذیری و شرایط این کشور را درک کنیم و نکات مثبت آن را ببینیم. البته دیدن نکات مثبت اردن بهمعنای این نیست که مواضع این کشور به حق بوده بلکه نشان میدهد ما بهعنوان یک بازیگر مهم، میتوانیم با رفع دغدغههای این کشورها، از آنها جهت بهبود اوضاع منطقه استفاده کنیم.