اروپا درصدد است تا ایران را متقاعد کند که خروج ترامپ نباید منجر به اتخاذ سیاستهای رادیکالی توسط ایران شود. در این فرایند، مقامهای دیپلماتیک ایران و اروپا مذاکراتی را در قالب گروه 1+4آغاز کردهاند. مذاکرات انجامشده معطوف به تداوم برجام توسط کشورهای اروپایی، روسیه، چین و ایران خواهد بود. درحالیکه موضوع مربوط به «تحریمهای ثانویه» از سوی آمریکا میتواند چالشهایی را برای شرکتهای اروپایی، روسی و چینی ایجاد کند.
کمیساریای سیاست خارجی و اقتصادی اتحادیة اروپا حمایت خود را از دیپلماسی برای حل مشکلات منطقهای و بینالمللی همانند برنامة جامع اقدام مشترک بیان داشتهاند. آنان بر این اعتقادند که آمریکا نباید از سازوکارهای مبتنی بر یکجانبهگرایی برای مدیریت امور جهانی استفاده کند. در این فرایند،
خانم موگرینی، کمیساریای سیاست خارجی اتحادیة اروپا در مصاحبهای مطبوعاتی به این موضوع اشاره داشت که حفظ برجام یک آزمون بزرگ برای اتحادیة اروپاست. سؤال آن است که آیا ما میتوانیم تصمیمات مختص بهخودمان را بگیریم، حق حاکمیت خود را به نمایش گذاشته، از منافعمان حفاظت کنیم و قدرت خودمان را نشان دهیم؟ پاسخ به این پرسش کار دشواری است زیرا اروپا متحد راهبردی ایالات متحده بوده و اگر آمریکا از تحریمهای ثانویه در برخورد با ایران استفاده کند، شرکتهای اروپایی با چالشهای اقتصادی و اعتباری زیادی روبهرو خواهند شد.
- 1- تمایز در الگوهای کنش راهبردی آمریکا و اروپا
اگرچه آمریکا و اروپا دارای الگوهای مختلف در مدیریت بحرانهای منطقهای و بینالمللی هستند، اما آنان در روند برنامة هستهای ایران اهداف و سیاستهای نسبتاً مشترک و مشخصی را اتخاذ کردهاند. حمایت همهجانبة اروپا و دولت باراک اوباما از مذاکرات دیپلماسی هستهای گروه 1+5با ایران منجر به تنظیم برنامة جامع اقدام مشترک شد. برجام بهلحاظ حقوقی فاقد وضعیت الزامآور برای ساختار سیاسی آمریکا بوده است. بنابراین هر یک از رؤسای جمهور ایالات متحده براساس میزان مطلوبیتهای توافق به ادامه و یا توقف همکاریهای برنامهریزیشده عمل خواهد کرد.
ادبیات بهکارگرفته شده توسط کاندیدای حزب جمهوریخواه در انتخابات ریاستجمهوری 2016نشان داد که ترامپ دارای رویکرد انتقادی نسبت به برنامة جامع اقدام مشترک است. نگرش ترامپ در مورد موافقتنامة هستهای با ایران مبتنی بر تصاعد فشارهای بینالمللی برای از بین بردن انگیزة مقاومت در ساختار سیاسی و راهبردی جمهوری اسلامی تحلیل میشود. ترامپ به این موضوع واقف است که ایران در شرایط موجود قادر نخواهد بود تا به گریز هستهای نایل شود. به همین دلیل است که در مورد غروب برجام حساسیت چندانی ندارد.
محور اصلی هرگونه معامله در نگرش ترامپ را باید چانهزنی از موضع قدرت دانست. سیاست اصلی ترامپ آن است که موقعیت کنترل نهادهای راهبردی و تأسیسات هستهای ایران را از طریق آژانس بینالمللی انرژی اتمی و در چارچوب پروتکل الحاقی به حداکثر خود برساند. مذاکرات ایران و کشورهای اروپایی مشارکتکننده در برنامة جامع اقدام مشترک معطوف به حمایت کشورهای اروپایی از ادامة برجام تلقی میشود.
ادامة برجام در نگرش اروپاییها به مفهوم آن است که تعهدات ایران در ارتباط با پروتکل الحاقی ادامه یابد. از سوی دیگر، حمایت اروپا از تداوم همکاریهای اقتصادی با ایران نمیتواند تداوم یابد. الگوی رفتاری آمریکاییها مبتنی بر این انگاره است که اعادة تحریمهای اقتصادی علیه ایران موقعیت سیاسی و ساختاری جمهوری اسلامی را کاهش میدهد. رویکرد مقامات عالیة سیاسی و راهبردی جمهوری اسلامی معطوف به آن است که بهرهگیری از سازوکارهای مربوط به دیپلماسی مماشات طبعاً نمیتواند مطلوبیتهای لازم را برای ایران در طولانیمدت بهوجود آورد.
- 2- واکنش اروپا در برابر خروج ترامپ از برجام
ترامپ براساس چنین انگارهای در 8 مه 2018دستور توقف همکاریها با برجام را صادر کرد. چنین اقدامی به مفهوم نقض فاحش برجام از سوی آمریکا تلقی میشود. اروپا تلاش دارد تا ایران را متقاعد سازد که تداوم همکاریها در برجام و پذیرش تعهدات جدید منجر به ارتقای ثبات سیاسی و امنیتی منطقه خواهد بود. چنین رویکردی هیچگاه مورد پذیرش جمهوری اسلامی قرار نگرفته است.
اگرچه دیپلماسی اروپا با هیأت ایرانی ماهیت سازنده داشته است، اما چنین فرایندی نمیتواند مطلوبیتهای مورد نظر ایران و شرایط اعلامشده از سوی مقام معظم رهبری را در مراسم افطاری با کارگزاران نظام تأمین کند. در چنین شرایطی، بازی اروپا و آمریکا ماهیت رقابتی و هویتی دارد. کشورهای اروپایی بر ضرورت سازوکارهای چندجانبهگرا تأکید دارند. تا اوایل قرن 20آنچه که در سیاست بینالملل اتفاق میافتاد براساس «سیاست اروپایی» تعریف میشد. هماکنون سیاست اروپایی رنگ باخته است. کشورهای اروپایی در شرایط موجود از ادبیات انتقادی نسبت به سیاست یکجانبة آمریکا بهره میگیرند اما آنان قادر به نادیده گرفتن سیاستهای تحریم ثانویة آمریکا نخواهند بود.
سخنرانی مایکل پمپئو با عنوان «نقشة راه ایران» که در 31اردیبهشت 1397بیان شد، نشان میدهد که آمریکا در انجام سیاست تحریم اقتصادی ایران از انگیزة فراگیری برخوردار است. از سوی دیگر باید به این موضوع اشاره داشت که آمریکا و اروپا دارای اهداف نسبتاً یکسانی برای کاهش قدرت هستهای، موشکی، منطقهای و ساختاری ایران هستند.
الگوی رفتاری آنان با یکدیگر متفاوت است. بنابراین میتوان به این موضوع اشاره داشت که اروپا در دوران موجود بهعنوان بازیگر چالشگر در برابر آمریکا ظاهر نمیشود. حتی اروپاییها انتظار دارند تا ایران انگیزة بیشتری برای نقشآفرینی راهبردی در برابر آمریکا داشته باشد. هنوز معلوم نیست که آیا دیپلماسی ایرانی میتواند به انتظارات جامعه و ساختار سیاسی جمهوری اسلامی برای پایان دادن به تحریمها از طریق صلح و دیپلماسی نایل شود.
الگوی رفتاری اروپا را باید در حداکثرسازی حمایت سیاسی از ایران دانست. چنین حمایتی بهمفهوم تداوم همکاریهای اقتصادی نخواهد بود. دونالد ترامپ ارادة خود بر اعمال تحریمهای ثانویه را ابراز داشته است. اعمال تحریمهای ثانویه مشکلات اقتصادی و سیاسی قابل توجهی را برای شرکتهای اروپایی بهجا میگذارد. به همین دلیل است که اروپا تاکنون هیچگونه تعهدی برای حمایت از شرکتهای متبوعة خود برای ادامة همکاریهای اقتصادی با ایران را مورد پذیرش قرار نداده است.
واقعیت آن است که سیاست مماشات و سازش در تاریخ روابط بینالملل هیچگاه زمینهساز مطلوبیت راهبردی برای کشورها نبوده است. بهرهگیری از سیاست سازش هیچ مطلوبیتی را برای ایران و یا هیچ کشور دیگری ندارد. اگرچه ایران در روزهای بعد از خروج دونالد ترامپ از برجام تلاش کرد تا زمینة لازم را برای اعادة دیپلماسی با کشورهای اروپایی در دستور کار قرار دهد، اما چنین مذاکراتی نمیتواند نتایج مطلوبی در جهت ادامة همکاریهای اقتصادی سازمان یافتة ایران و اروپا را بهوجود آورد.