براساس گزارش نيواطلس، توليد الماسهاي مصنوعي از دهه 1950 آغاز شدهاند و شركت ديبيرز تاكنون در برابر اين صنعت جديد مقاومت كردهبود. اما اكنون باور دارد فناوري به اندازهاي پيشرفت داشته تا بتواند حجم بالايي از الماسهاي مصنوعي را با كيفيت بهترين سنگهاي قيمتي طبيعي توليد كند.
الماس به عنوان سنگي شفاف كه درخششي متفاوت از تمامي سنگهاي قيمتي ديگر دارد، يكي از ارزشمندترين سنگهاي جهان است. اين سنگ همچنين يكي از سختترين مواد جهان به شمار ميرود. تمامي اين خصلتهاي قابلتوجه بستگي به چينش اتمي منظم درون الماس دارد، اتمهاي كربني كه كوچكترين نامنظمي و نقص در چينش آنها ميتواند به تغييري بزرگ در رنگ الماس تبديل شود. براي مثال اگر از هر 10 هزار اتم كربن يكي با اتم هيدروژن جايگزين شود،رنگ الماس قهوهاي خواهد شد.
چيدن اتمهاي كربن با چنين نظمي در كنار يكديگر و تبديل بلوري درخشان به نام الماس كار سادهاي نيست. اتمهاي كربن در سطح زمين به صورت طبيعي نيز قدرت تشكيل دادن چنين بلوري را ندارند، زيرا در محيط سطح زمين،اتمهاي كربن بيشتر تمايل دارند به اتمهاي اكسيژن يا هيدروژن متصل شوند تا به يكديگر؛ و اين به آن معني است كه حتي تشكيل بلورهاي گرافيت نيز در اين محيط كار دشواري است.
الماسهاي طبيعي در اعماق زمين ساخته ميشوند، در شرايطي كه مواد درست در مكاني درست و تحت فشار كافي در كنار يكديگر قرار بگيرند و طي دورهاي بيش از يك ميليون سال به سطح زمين منتقل شوند.
اولين الماس مصنوعي جهان با ايجاد چنين شرايطي در دستگاهي بزرگ توليد شد، و همچنان همين شيوه براي توليد الماسهاي برشي استفاده ميشود.
در عين حال امكان توليد الماسهاي با كيفيت مصنوعي به واسطه كشت دادن لايه هاي اتمهاي كربني روي يكديگر با كمك متان وجود دارد، در اين تكنيك هيدروژن در مخازني استريل با استفاده از پلاسماي به شدت داغ از گاز متان جدا ميشود و كربنهاي به جا مانده در قالبي به شكل بلور الماس در كنار يكديگر قرار ميگيرند.
يكي از چالشهاي اين تكنيك كه رسوب بخار شيميايي يا CVD ناميده ميشود، هزينه بالاي آن است. ديبيرز اكنون باور دارد توانسته اين مانع را از سر راه بردارد و قصد توليد انبوه الماسهاي مصنوعي در مجتمع توليدي خود در بريتانيا و آمريكا را دارد.
كنترل خلوص اين سنگها طي اين فرايند فرصتهاي جديدي را براي استفادههاي متفاوت از الماسها را فراهم ميآورد. براي مثال ميتوان از هر ناخالصي اتمي به عنوان شعلهاي كوچك استفاده كرد كه تكذرهاي از نور را از سطح اتمهاي ديگر آزاد ميكند كه ميتوان از اين ويژگي براي ذخيرهسازي يك بيت از اطلاعات در رايانههاي كوانتومي استفاده كرد.
ناخالصيهاي بورون نيز در كنار توليد الماسهايي به رنگ آبي يا سياه، ميتواند به توليد الماسهايي با قابليت رسانايي جريان برق و ايجاد جايگزيني براي سيليكون يا فلزاتي كه در شرايط دشوار فضا مورد استفاده قرار ميگيرند تبديل شوند.
هر الماس طبيعي نشانههايي از تاريخچه زندگي منحصربهفردش را به همراه دارد و ميتوان منشا آن را با استفاده از تجهيزات پيشرفته تشخيص داد. الماسهاي مصنوعي نيز ويژگيهاي خاصي دارند كه امكان تشخيص آنها را از الماسهاي طبيعي ممكن ميسازند،حتي اگر بينقصي آنها را نتوان با چشم تشخيص داد.