پس از توسعه تهران در شمال محلههای عودلاجان و ارگ و سنگلج بود که این محله سر و شکل محدودهای مسکونی ـ تجاری به خود گرفت. دولت توسط دو خیابان که در مسیر و امتداد خود نامهای مختلفی داشتند از محلههای جنوبی شهر جدا میشد. خیابانی که میدان توپخانه را به دروازه باغشاه متصل میکرد و از سمت غرب تا خیابانهای باغ انگوری و امیریه پیش میرفت و ادامه آن به نامهای چهارراه یوسفآباد، شیخ هادی و قزاقخانه نامگذاری شده بود.
مطابق نقشه نجمالملک در ناحیه غربی این اراضی که بیشتر آنها متعلق به عیسی خان وزیر بود زمینهای بایری وجود داشت و محدوده مسکونی آن در بخش شرقی قرار گرفته بود. بعدها بزرگترین نمایش خانه تاریخ ایران در همین اراضی و کنار ارگ سلطنتی ساخته و سپس ویران شد.
واقعیت این است که تکیه دولت هم مانند شمسالعماره حاصل گشتوگذار ناصرالدین شاه در شهرهای اروپایی بود. زمانی که سلطان صاحبقران برای تفرج و سیاحت به غرب رفته بود او را به سالنهای نمایش دعوت کرده بودند و همین سبب شد که شاه برای پیشرفت مملکت در کنار دستور ساخت ساختمان بلندی مثل شمسالعماره به فکر ساخت یک آمفیتئاتر هم بیفتد. شباهت معماری این محل با معماری رویال آلبرتهال لندن (بزرگترین سالن تئاتر سلطنتی انگلستان)سندی بر این مدعاست.
اما هنوز ساخت این بنای عظیم به اتمام نرسیده بود که لو رفتن کاربری احتمالی آن بین علما و مردم موجی از ناراحتی ایجاد کرد. مردم تهران ورود تئاتر به این شهر را برابر با نفوذ فرهنگ غرب در آن جامعه سنتی میدانستند و به مقابله با آن پرداختند. همین شد که شاه برای به دست آوردن دل علما و مردم در مراسمی اعلام کرد که از این آمفیتئاتر برای نمایش تعزیه در ماههای محرم و صفر و رمضان استفاده خواهد شد.
- تکیه آغاسی کفاف جمعیت نسوان را نمیدهد
برخی مورخان در کتابهایشان علت دیگری برای ساخت تکیه دولت متصور شدهاند که به واقعیت نزدیکتر است. در عهد ناصری مراسم شبیهخوانی در تهران رواج داشت و استقبال زیادی از آن میشد. در سال 1283 هجری قمری ناصرالدین شاه با مشاهده حضور بیش از اندازه اهالی تهران در تکیه آغاسی به دوستعلی خان معیرالممالک دستور میدهد همزمان با ساخت شمسالعماره در داخل ارگ سلطنتی تکیه بزرگی برای برگزاری مراسم شبیهخوانی ساخته شود تا مردم و علیالخصوص زنها که پوشیده در چادر و چاقچور به دیدن این مراسم میآمدند و جمعیت زیادی داشتند راحتتر باشند.
یحیی ذکا در کتاب تاریخچه کاخ گلستان و ابنیه سلطنتی در اینباره مینویسد: «معتبرترین تکیه تهران که تعزیههای دولتی در آن برگزار میشد تکیه حاج میرزا آغاسی بود که به آن تکیه عباسآباد نیز میگفتند. استقبال شدید مردم و بهویژه زنان از نمایشهای تعزیهخوانی در فضای تنگ و کوچک این تکیه باعث اختلال در اجرای مراسم شبیه گردانی بود. از اینرو ناصرالدین شاه دستور ساخت تکیهای بزرگتر را صادر کرد.»
- سالن نمایش 20 هزار نفری عهد ناصری
تکیه دولت بیبرو برگرد بزرگترین سالن نمایش در ادوار مختلف تاریخ ایران به حساب میآید. این تکیه با گنجایش بیش از 20 هزار نفر و در 3 طبقه به شکل آمفیتئاتر ساخته شد. مساحت این بنا 2هزار و 824مترمربع بود و تمامی سازه آن از آجر سفید رنگ که در آن دوره کمیاب بود ساخته شد. ارتفاع تکیه 24متر بود و همین که چنین بنایی را در خاکی سست علم کرده بودند بعدها سبب ایجاد مشکلاتی در مقاومت آن شد. بلندای این تکیه در آن دوره به گونهای بود که مردم از 5 فرسخی میتوانستند سقف گنبدی شکل آن را ببینند.
- 3ورودی برای زنان، مردان و درباریان
با توجه به جمعیت زیادی که برای دیدن نمایشهای مذهبی به این تکیه میآمدند 3 ورودی برای آن تعبیه شد. ورودی اول در اصلی دو لنگهای بود که برای مردان در نظر گرفته شد. این ورودی در ضلع شرقی، سردری جناغی شکل داشت. زنان از ضلع غربی وارد تکیه میشدند. در ورودی که برای زنان در نظر گرفته شده بود 6 مناره داشت که با کاشی معقلی(نوعی کاشیکاری) پوشیده شده بود. ورودی سوم راهرویی پر پیچ و خم بود که کاخ گلستان را به قسمت شاهنشین تکیه متصل میکرد.
این ورودی مختص شاه و زنان حرمسرا بود. در اطراف صحن طبقه همکف 20 اتاق با دیوارهای کاشیکاری شده قرار داشت. اتاقهای طبقه دوم ارسی داشتند و ویژه بانوان حرم بود. هر زن دربار یک غرفه داشت و مهمانان مختص به او به همان غرفه دعوت میشدند تا مراسم تعزیهخوانی را در کنار هم تماشا کنند. نقاره چیها در طبقه سوم مستقر بودند و شاه و همراهان او در ایوان شاهنشین بنا مستقر میشدند.
- معماری که به فکر سقف نبود
یکی از مشکلات تکیه دولت سقف آن بود. معمار بنا در زمان ساخت تنها به این فکر بود که هرطور شده جمعیت بیشتری را بتواند در آن مستقر کند. کار که به اتمام رسید و نوبت ساخت سقف شد. هیچ راهی پیش پای معمار نبود. خانم کارلاسرنا از سیاحان فرنگی آن دوره که مدتی مهمان کاخ گلستان بود در کتاب خاطراتش از تهران درباره این مشکل نوشته است: «مجموعه معماری تکیه دولت یک سبک جدید است که به نظر میرسد دست تصادف بیشتر از ذوق و سلیقه معمار در آن دخیل بوده است.
دیوارهای خارج بنا مانند داخل آن بدون هرگونه آرایشی هستند. حتی روی آجرها را با آهک نپوشاندهاند. این بنا ناتمام مانده است. چون بام و سقف ندارد. به اینترتیب تعزیه زیر سقف باز انجام میگیرد و این تنها وجه تشابه با آمفیتئاترهای یونان و رم است. معمار ایرانی که تنها هدفش این بوده که تا میتواند جمعیت بیشتری را در این فضا جا دهد وقتی به فکر پوشش و بام بنا میافتد که عملیات ساختمانی آن کاملاً به اتمام رسیده است. روی چنین بنای عظیمی گنبد درست کردن کار بسیار خطیری بود.
بالاخره موفق شدند 3تیر چوبی عظیم روی سقف قرار دهند. یکی از وزرای ناصرالدین شاه به فکرش رسید که روی تیرها را با چادری بپوشانند. هر بار که تعزیه برگزار میشود چادر را روی میلهها بیندازند و سپس آن را جمع کنند. شاه که از راهحلهای کم خرج خوشش میآمد این ابتکار وزیر را پسندید و تکیه دولت بدون سقف و بام ماند.»
- فرجام نماد عصر ناصری
پس از مشروطه با نفوذ فرهنگ غرب و پیدایش تئاتر تکیه دولت کمکم اهمیت خود را از دست داد. در دوران مظفرالدین شاه به دلیل بیتوجهی در نگهداری این سازه پی آن سست شد. مرتعش شدن تیرهای چوبی و آهنی سقف آن بهطور مداوم سبب نگرانی بود. در زمان محمدعلی شاه این تکیه تبدیل به بنایی متروکه شد و سالها در کنار ارگ سلطنتی خاک خورد.
با روی کارآمدن حکومت پهلوی و سالهایی که رضاخان اجرای تعزیه را ممنوع اعلام کرد در اختناق به وجود آمده کسی جرئت صحبت کردن از این بنای تاریخی را نداشت. تکیه دولت آسیبهای جدی دید و در نهایت در سال 1325 برای ساخت شعبه بانک ملی بازار آن را تخریب کردند و عرصه آن زیربنای ساختمان بانک شد.
واضحترین تصویر به جا مانده از تکیه دولت تابلوی رنگ روغنی است که کمالالملک با چیرهدستی آن را به تصویر کشیده است. این بنا یکی از بزرگترین سازههای از دست رفته تهران قدیم به حساب میآید که امروزه جز تعدادی عکس و تصویر نقاشی شده و شرح حالی که مستشاران از وضع آن در کتابهایشان نوشتهاند اثری از آن باقی نمانده است.