به گزارش همشهری، سردار حسین رحیمی، رئیس پلیس تهران صبح دیروز در محوطه پلیس آگاهی تهران حاضر شد تا از جزئیات طرحی بگوید که ظرف 48ساعت از سوی پلیس آگاهی تهران در نقاط مختلف تهران اجرا شد و در جریان آن ۱۳۸ سارق حرفهای که در قالب ۳۱ باند فعالیت داشتند، دستگیر شدند.
او با بیان اینکه برخی از این سارقان مسلح بودند، گفت: ۷۳ نفر از سارقان دستگیرشده پیش از این نیز دارای سوابق متعدد کیفری بهخاطر ارتکاب جرایمی چون سرقت، سرقت مسلحانه، زورگیری و... بودهاند. به گفته وی، ۴۵ نفر از دستگیرشدگان که در قالب ۱۰ باند فعالیت میکردند زورگیر و کیفقاپ بودند که برخی از آنها با معرفی خود بهعنوان مأمور دست به سرقت میزدند.
این در حالی است که تنها یکی از باندها تاکنون به بیش از ۸۰۰سرقت اعتراف کرده است. سردار رحیمی افزود: ۳۱ نفر نیز در ۸ باند اقدام به سرقت از منازل و اماکن کرده بودند و ۴۱نفر نیز با فعالیت در ۱۰باند، خودرو و موتورسیکلت به سرقت میبردند. مابقی هم در کار جعل و کلاهبرداری فعالیت داشتند که دستگیر شدند. در جریان این عملیات ۱۰محکوم متواری نیز که با قید وثیقه آزاد شده یا پس از مرخصی به زندان بازنگشته بودند، شناسایی و دستگیر شدند.
- قهرمان دوو میدانی سر از دنیای سارقان درآورد
در میان متهمانی که دستگیر شدهاند، یکی از آنها مدال قهرمانی مسابقات دوو میدانی کشور را دارد. او میگوید از وقتی در دام اعتیاد گرفتار شد زندگیاش رو به تباهی رفت و سر از دنیای مجرمان درآورد. او با همدستی دوستش به خانهها دستبرد میزد و هنگام دستگیری خودش را از طبقه سوم به پایین پرت کرد که بهشدت صدمه دید.
- شگردتان برای سرقت چه بود؟
ساعت 8تا 10شب به مناطق مختلف تهران میرفتیم؛ مثل نواب، مطهری، عباسآباد و... ابتدا زنگ خانهها را میزدیم و اگر کسی جواب نمیداد وارد ساختمان میشدیم. البته برای وارد شدن هم شگرد داشتیم. ما زنگ واحد دیگر را میزدیم و میگفتیم کلید را جاگذاشتهایم و میخواستیم در را باز کنند. یا منتظر میماندیم یکی از ساکنان ساختمان با ریموت در پارکینگ را باز کنند و وارد خانه شوند. بعد ما پشت سر آنها وارد میشدیم و با یک کارت تلفن در واحد مورد نظرمان را باز میکردیم و پس از ورود به خانه دست به سرقت اموال قیمتی میزدیم.
- اتفاق افتاده بود که صاحبخانه سر بزنگاه برسد؟
نه. بیشترین زمانی که داخل خانهها بودیم 20دقیقه و کمترین آن 2دقیقه بود. سریع میگشتیم و اگر اموال قیمتی پیدا نمیکردیم وسایلی مثل عطر و ریشتراش برمیداشتیم. البته دوستم عشق ساعت داشت و وقتی وارد خانه میشد به جای پیدا کردن پول و طلا، دنبال ساعت میگشت. او ساعتهای سرقتی را نگه داشته و کلکسیونی از ساعتهای مختلف دارد.
- به چند خانه دستبرد زدید؟
بیش از 10خانه.
- چه شد که قهرمان دوومیدانی تبدیل شد به یک سارق حرفهای؟
شیشه نابودم کرد. من برای خودم کسی بودم اما از وقتی معتاد شدم زندگیام روبه تباهی رفت. مجبور بودم دستفروشی کنم که یک روز مأموران بساطم را جمع کردند. با آنها درگیر شدم و کتکشان زدم. به همین دلیل بازداشت شدم و 3ماه زندان بودم. از سوی دیگر باید 5میلیون تومان پول دیه میدادم که همین باعث شد به فکر سرقت بیفتم.
- سابقه داری؟
قبلا هم 2بار دستگیر شدم که هر بار هنگام فرار مأموران به پایم شلیک کردند.
- سرقت از مادربزرگها
اعضای یک باند 7نفره در خیابان به پیرزنها حمله ور میشدند و طلاهایشان را میقاپیدند. سرکرده باند مردی 30ساله است که شب عید از زندان آزاد شد و هنوز مهر آزادیاش خشک نشده، با دوستانش نقشه سرقت کشید.
- از شگرد سرقتهایتان بگو؟
تازه از زندان آزاد شده بودم. در قهوهخانه با دوستانم دور هم نشسته بودیم و نقشه سرقت کشیدیم. به خیابانها میرفتیم و پس از شناسایی زنان سالخورده که طلا بهخودشان آویزان کرده بودند، به سمتشان هجوم میبردیم. البته معمولا با 2 یا 3 موتور میرفتیم. یکی گلوی پیرزن را میگرفت و بقیه طلاهایش را سرقت میکردند. گاهی هم به دستانشان روغن میزدیم تا راحتتر النگوها را از دستشان خارج کنیم.
- از چند نفر سرقت کردید؟
باور کنید یادم نیست از عید تا حالا چند مورد بود.
- قبلا به چه جرمی در زندان بودی؟
6سال به جرم حمل 885گرم شیشه در شیراز زندانی بودم. قرار بود در ازای دستمزد 2میلیون تومانی، محموله شیشه را به مالزی ببرم که در فرودگاه شیراز گیر افتادم. پس از آزادی همه جا بهدنبال کار رفتم اما جایی به من کار ندادند. این شد که باز تصمیم به خلاف گرفتم.
- پزشک قلابی
در میان 138متهمی که دستگیر شدهاند، یکی از آنها موهایش سفید و سنش از همه بالاتر است؛ پیرمردی 70ساله که خودش را پزشک جا زده و دست به کلاهبرداری از بیماران خاص میزد.
- طعمههایت را چطور شناسایی میکردی؟
به بیمارستانهای مختلف زنگ میزدم و از آنها میخواستم مرا به قسمت آیسییو وصل کنند. بعد خودم را دکتر معرفی کرده و از پرستاران میخواستم شماره تلفن همراه بیمارانی که در آیسییو بستری بودند را در اختیارم قرار دهند. آنها هم شماره میدادند و من پس از تماس با همراهان بیمار و معرفی خودم بهعنوان پزشک به آنها میگفتم میتوانم داروی مورد نیازشان را تهیه کنم. بعد شماره کارتم را در اختیارشان قرار میدادم و میگفتم پس از واریز پول، دارو را به بیمارستان ارسال میکنم و به همین راحتی کلاهبرداری میکردم.
- سر چند نفر را با این شگرد کلاه گذاشتی؟
فکر میکنم 5یا 6نفر.
- چقدر پول میگرفتی؟
بستگی داشت؛ از هر کس یک تا 3میلیون تومان میگرفتم.
- سابقه داری؟
نه، این نخستین بار است که دست به خلاف میزنم. آنهم بهخاطر مشکلات مالی که داشتم. من بازنشستهام و دستفروشی هم میکردم اما با این درآمد خرج زندگیام تأمین نمیشد.
- ایده سرقت چطور به ذهنت رسید؟
در اخبار یکی از شبکههای ماهوارهای دیدم.
- سرقت مسلحانه
یکی از افراد دستگیرشده در این طرح، سارق مسلحی است که شبانه وارد سوپرمارکتها میشد و با تهدید اسلحه ساچمهای دست به سرقت میزد.
- اسلحه از کجا تهیه کردی؟
از سایت خریدم. یک روز مشغول جستوجو در یکی از سایتهای اینترنتی بودم که چشمم به آگهی فروش اسلحه ساچمهای افتاد. به شمارهای که پایین آگهی نوشته شده بود زنگ زدم و اسلحه را خریدم.
- بعد چه کردی؟
راستش من فوق دیپلم گرافیک دارم اما مدتی بود که بیکار شده بودم و وضع مالی بدی داشتم. این شد که با همدستی دوستم نقشه سرقت مسلحانه کشیدیم. شبانه وارد سوپرمارکتهای سطح شهر تهران میشدیم. دوستم مقابل مغازه منتظرم میماند و من وارد مغازهها میشدم. بعد با تهدید اسلحه دست به سرقت میزدم و دخل را خالی میکردم.
- چند سالهای؟
متولد سال 70و مجردم.
- چند وقت است که سرقت را شروع کردهای؟
از ابتدای امسال.
- سابقه داری؟
نه. این نخستین باری بود که دست به سرقت میزدم.
- اعتیاد داری؟
قرص مصرف میکنم؛ قرصهای روانگردان که پس از مصرف آن توهم سراغم میآید. شبحی میبینم که رفتارهایم را کنترل میکند و زندگیام را در دست میگیرد. من هم مجبورم از این صداها اطاعت کنم. به همین دلیل با وجود اینکه زندگی آبرومندانهای داشتم حالا پایم به اداره پلیس کشیده شده و باید به زندان بروم.