«ليزا پييِرس» (Lisa Pearce) و «مليندا لاندکوئيست دنتون» (Melinda Lundquist Denton) اين حرف را ميگويند. آنها مطالعات گستردهاي در زمينهي دين و نوجوانان داشتهاند و با دوهزار و 530 نوجوان در سنين گوناگون از طريق نظرسنجي و مصاحبه دربارهي ايمان و عادتهاي مذهبي آنها صحبت کردهاند.
پييرس، استاد جامعهشناسي دانشگاه کاروليناي شمالي در چَپِلهيل (Chapel Hill) ميگويد: «اينطور نيست که نوجوانان بهطور پيشفرض در مورد مذهب عقيدهي منفي داشته باشند. بررسي ما نشان ميدهد که آنها به اين موضوع فکر ميکنند و البته بهدنبال چيزهايي هستند که پرشور است و در آنها پتانسيل وجود دارد.»
در نتيجهي اين تحقيق، نوجوانان را براساس مشخصات مذهبيشان به پنج دسته تقسيم کردند:
اَبيدِرها (Abiders) که 20درصد نوجوانان را تشکيل ميدهند، بالاترين سطح علاقه به دين را دارند و تمرينهايي در زمينهي مذهب انجام ميدهند. آنها نه تنها به خدا اعتقاد دارند، بلکه بهطور مرتب دعا ميکنند، در خدمات مذهبي شرکت ميکنند، داوطلب ميشوند و احتمالاً ميگويند دين آنها، تنها ايمان واقعي است.
آداپتِرها (Adapters) هم 20درصد ديگر از نوجوانان را شامل ميشوند. اين گروه سطح بالايي از دينداري شخصي را نشان ميدهند. آنها بيشتر از هرکسي اعتقادات ديگران را ميپذيرند و در مراسم مذهبي حضور دارند. آنها به کساني که نياز به کمک دارند ياري ميرسانند.
اَسنترها (Assenters) كه 31درصدي هستند، به خدا اعتقاد دارند؛ اما حداقل کشمکش را با ايمان خود دارند. آنها ميگويند مذهب به جنبههاي ديگر زندگيشان وابسته است.
آوُيدرها (Avoiders) هم 24درصد هستند و به خدا اعتقاد دارند، اما در هيچ عمل مذهبي شركت نميکنند. خداي آنها يکجاي دور است و اغلب آنها وابستگي ديني ندارند.
پنجدرصد باقيمانده هم شامل نوجواناني ميشود که به خدا ايمان ندارند و در مراسم ديني شرکت نميکنند. آنها را با عنوان آتئيستها (Atheists) ميشناسيم.
همچنين نظرسنجي ديگري که در سال 2014 ميلادي در سراسر ايالات متحدهي آمريكا انجام شد، نشان داد 54درصد از نوجوانان آمريکايي کاملاً مطمئن هستند که يک خدا وجود دارد.
مصاحبه با نوجوانان و والدين آنها نشان داد که نوجوانان آمريکايي، باورهاي مذهبي والدين خود را به طرز شگفتانگيزي نشان ميدهند. سه نفر از چهار نوجوان آمريکايي بين سنين 13 تا 17 سال، خود را مسيحي مينامند، با اين حال اکثر آنها به يک محيط مذهبي پيشفرض اعتقاد دارند که واقعاً هيچ يک از اديان بزرگ جهان را منعکس نميکند.
- مثل نوجوانهاي ديگر
بخشي از نوجوانان آمريکايي، مسلمان هستند. اما مسلمانبودن در آمريکا براي نوجوانان چگونه است؟ سراغ دختران مسلمان رفتهايم و از آنها خواستهايم يک روز زندگي خود را با توجه به بُعد ديني آن، تعريف کنند.
«ما قبل از طلوع خورشيد از خواب بيدار ميشويم تا نماز صبح بخوانيم. براي خواندن نماز وضو ميگيريم که به پاکيزگي جسمي و ذهني مربوط است. پاکيزگي يکي از پنج ستون اسلام است. ما معتقديم وقتي نماز ميخوانيم، با خدا صحبت ميکنيم.
بنابراين وقتي ميخواهيم با پروردگار خود ملاقات کنيم، بايد پاک باشيم. همچنين لباسهايمان را تغيير ميدهيم. زنان بايد از پوشش سر بهنام حجاب استفاده کنند، همانطور که در هنگام خروج از خانه از حجاب استفاده ميکنيم.
هنگامي که شما دختران مسلمان را ميبينيد متوجه ميشويد که ما از حجاب استفاده ميکنيم.
حجاب پوششي است كه ما انتخاب كردهايم. من بهعنوان يک دانشآموز دبيرستاني کشمکشهاي زيادي در مدرسه ندارم.
زيرا محل تحصيل من، يک مدرسهي بسيار امن است. ما با ديگران دوست ميشويم و اگر کسي بخواهد با ما دوست شود از او استقبال ميکنيم. ما نماز دوم را در مدرسه ميخوانيم.
در اسلام زمان زيادي صرف خانواده ميشود. بنابراين زماني که از مدرسه به خانه ميرويم، بيشتر وقتمان را صرف کمک به مادرانمان در آشپزي و کارهاي خانه ميکنيم. سپس نماز نوبت سوم را ميخوانيم و بعد تکاليف مدرسه را انجام ميدهيم.
اکثر مسلمانان در تعطيلات آخر هفته کلاسهاي قرآني دارند، بنابراين تفسير قرآن را هم تمرين ميکنيم. قبل از رفتن به رختخواب دعا ميکنيم.
نوجوانان مسلمان با ساير نوجوانان متفاوت نيستند. هرچيزي را که دختران نوجوان ديگر دوست دارند، ما هم دوست داريم. ما کار ميکنيم، به مدرسه ميرويم، به درگاه خدا دعا ميکنيم، دوستاني داريم، خانوادههايمان را دوست داريم و همه خواهان صلح
هستيم.»
کتاب «جستوجوي روحاني: زندگي مذهبي و روحاني نوجوانان آمريکايي» نوشتهي کريستين اسميت و مليندا لاندکوئيست دنتون