شرور معروف کشور که در فضای مجازی به «عقاب ایران» مشهور و کمتر از ٢‌ ماه پیش به اتهام قتل دوستش در یک مهمانی شبانه دستگیر شده بود، ظهر دوشنبه در جریان درگیری میان ۲ گروه از زندانیان بند قتل در زندان رجایی‌شهر کشته شد.

به گزارش همشهری، پرونده جنجالی این شرور معروف به نام وحید.م اواخر اردیبهشت‌ماه بر سر زبان‌ها افتاد. در آن زمان گزارش پلیس پایتخت اعلام شد که نشان می‌داد مرد جوانی به نام حسین در آپارتمان مجلل خود در ولنجک کشته شده است. بررسی تصاویر دوربین‌های مداربسته ساختمان و اظهارات 2شاهد حکایت از این داشت که عامل جنایت کسی جز وحید، شرور معروف کشور نیست.

مردی که صفحه اینستاگرامش بیش از 100هزار فالوور داشت و کلیپ‌های کل‌کل‌ها و کری‌خوانی‌های مجازی او و اشرار دیگر تا مدت‌ها در شبکه‌های اجتماعی دست به‌دست می‌شد. تحقیقات پلیس از این حکایت داشت که وحید بعد از ارتکاب جنایت به سمت مرزهای غربی کشور گریخته تا به ترکیه فرار کند.

به این ترتیب کارآگاهان موفق شدند در کمتر از ٤٨‌ساعت، او را در نقطه صفر مرزی درحالی‌که تنها ٥٠٠ متر با خاک ترکیه فاصله داشت و پشت تخته سنگی به خواب رفته بود، دستگیر کنند. وحید در بازجویی‌ها به قتل دوستش حسین اعتراف کرد و گفت: من پس از انتشار فیلم‌های کری‌خواندن‌هایم برای اشرار دیگر دستگیر شده و در زندان بودم.

٢٤ ساعت پس از آزادی‌ام از زندان، مقتول که از دوستانم بود به من زنگ زد و گفت برایم جشن آزادی گرفته است. او برایم ماشین فرستاد و مرا به آپارتمانش دعوت کرد. به جز من دو نفر از بستگانش هم بودند. آن شب مشروبات الکلی مصرف کردیم و بعد مقتول موبایلش را برداشت و شروع کرد به لایو گرفتن در اینستاگرام. به او اعتراض کردم، چون به پلیس امنیت قول داده بودم دیگر فیلمی از من در فضای مجازی منتشر نخواهد شد. او به من فحش داد و چون همه‌‌چیز به‌صورت زنده در اینستاگرام در حال پخش شدن بود، عصبانی شدم و با چاقو ضرباتی به او زدم. این شرور معروف پس از اقرار به جنایت و بازسازی صحنه قتل با قرار قانونی روانه زندان شد.

  • درگیری در زندان

هنوز ٢‌ماه از دستگیری وحید.م نگذشته بود که عصر دوشنبه خبر رسید وی در زندان کشته شده است. او حدود ساعت 2بعدازظهر و در جریان یک درگیری با ضربات جسمی تیز به قتل رسیده بود. وقتی مأموران زندان وارد ماجرا شدند و به درگیری پایان دادند، فیلم‌های دوربین مداربسته بازبینی و مشخص شد که ٣‌نفر در درگیری با وحید حضور داشتند و ضربات مرگبار توسط یکی از آنها به بدن وحید وارد شده است که 2نفر از آنها بعدازظهر دیروز برای تحقیق به دادسرای امور جنایی تهران منتقل شدند و به بیان جزئیات درگیری پرداختند.

آنها در ادامه با دستور محمدشهریاری، سرپرست دادسرای جنایی تهران در اختیار مأموران قرار گرفتند و تحقیقات از آنها ادامه دارد. اما این درگیری خونین چطور رخ داد؟

  • من قاتل نیستم

یکی از متهمان قتل وحید، سعید نام دارد. او بهمن سال ٩٥ بر سر کری‌خواندن و قدرت‌نمایی، با اسلحه شکاری فردی را درجنوب شرق تهران به قتل رسانده و از همان زمان در زندان رجایی‌شهر به‌سر می‌برد. برخی شاهدان در تحقیقات به پلیس گفته‌اند که وی ضربه‌های اصلی را به وحید زده است.

  • قبول داری که مرتکب قتل شده‌ای؟

نه. من ضربه اصلی را به وحید نزدم.

  • چرا با وحید درگیر شدی؟

من یک سال و نیم است که زندانم. وحید هم یک‌ماه و نیم می‌شد که به زندان رجایی‌شهر آمده بود. چند روز انفرادی بود و وقتی به بند آمد شروع کرد به کری‌خواندن. مدام می‌گفت عقاب ایران است و نباید کسی روی حرف او حرفی بزند. می‌گفت شیرها بالا هستند و کفتارها پایین. خودش را شیر می‌دانست و ماها را هم کفتار می‌خواند. درعالم لات‌ها به افرادی که متجاوز، خطرناک و نامرد هستند کفتار می‌گویند. همین خودنمایی‌های او باعث درگیری ما شد.

  • یعنی برای خودش در زندان تیم تشکیل داده بود؟

بله. می‌گفت طرفداران زیادی دارد و خیلی معروف است. یک گروه ٥٠، ٦٠ نفری هم تشکیل داده و اسمش را گذاشته بود گروه شیرها.

  • چه شد که وحید به قتل رسید؟

چند دقیقه قبل از قتل در هواخوری بودیم. من به همراه یکی از زندانیان به نام عباس در محوطه بودم که وحید را دیدیم. باز شروع کرد به کری‌خواندن. عصبانی شدم و با هم درگیر شدیم و ضربه‌ای به دستش زدم. بعد وارد بند شدیم. وحید به همراه گروهش نزد ما آمد و فریاد زد که عقاب ایران است. بعد شروع کرد به فحاشی که دعوا شروع شد. گروه آنها ٦٠ نفر و ما حدود ٥٠ نفر بودیم. تک و توک تیزی داشتیم. چاقوهایی که خودمان در زندان درست کرده بودیم. گروه وحید اما هم تیزی داشتند هم آب جوش و هم روغن داغ که بر سر و صورت ما ریختند. دیگر نفهمیدم چه شد و من ضربه اصلی را به وحید نزدم.

  • پس چه‌کسی ضربه اصلی را زد؟

نمی‌دانم.

  • چند نفر در این درگیری زخمی شدند؟

من از ناحیه دست و صورت زخمی شدم. بقیه هم به‌صورت سطحی دچار سوختگی و جراحت شدند که آنها را به بهیاری زندان بردند.

  • قبل از این هم با وحید درگیر شده بودی؟

نه. اما او دوست داشت همه ازش اطاعت کنند. روز حادثه درخصوص پرونده‌ای که داشتم مرا به اداره آگاهی برده بودند و تازه به زندان برگشته بودم که این اتفاق افتاد.

  • خودت هم به اتهام قتل در زندانی؟

سال ٩٥ در جریان یک درگیری فردی را به قتل رساندم.

  • از سوی کسی اجیر نشده بودی برای کشتن وحید؟

نه. اینها همه شایعه است. قتل کار من نیست.

  • وحید را از قبل می‌شناختی؟

نه. اصلا. اما اسمش را از زندانیان شنیده بودم و می‌دانستم قتل انجام داده و در میان اشرار معروف است.

  • وحید برای همه خط و نشان می‌کشید

عباس دومین متهم این پرونده است. او هم به اتهام قتل در زندان رجایی‌شهر بود و قرار بود به‌زودی آزاد شود.

  • چرا در شرف آزادی بودی؟

از اولیای دم رضایت گرفته بودم.

  • چه‌کسی را به قتل رسانده بودی؟

سال ٨٥ یکی از آشنایانم را با شلیک گلوله به قتل رساندم. انگیزه‌ام ناموسی بود اما به قصاص محکوم شدم. قرار بود قصاص شوم اما رایزنی کردم و توانستم با پرداخت دیه از اولیای دم رضایت بگیرم و قرار بود به‌زودی آزاد شوم که این اتفاق افتاد.

  • در قتل وحید نقش داشتی؟

نه. وحید برای همه خط و نشان می‌کشید. خیلی خودش را قبول داشت و همین موضوع دست آخر به قیمت جانش تمام شد. من در جریان درگیری بودم اما ضربه‌ای به وحید نزدم.

  • پس چه‌کسی به وحید ضربه زد؟

وقتی وحید وارد بند شد و شروع کرد به کری خواندن، به جز سعید (متهم اول) فرد دیگری هم بود اما آنقدر شلوغ شد که من به درستی ندیدم چه‌کسی ضربه زد. البته فکر می‌کنم سعید زد اما مطمئن نیستم.

  • تو در گروه سعید بودی یا وحید؟

وحید خیلی دوست داشت وارد گروه او شوم، اما نرفتم. دنبال این بود که برای خودش هوادار جمع کند. انگار دوست نداشت مثل زندانیان دیگر در آرامش باشد. به‌نظرم مقصر اصلی خودش بود.