همشهری آنلاین: استاد حسین انصاریان در کتاب «حسنات و سیئات» در تشریح پایه‌های دین، پایه اول دین را عقل و خردمندی و پایه دوم دین را آبروداری و رستگاری خوانده است.

  • پایه اول دین؛ عقل و خردمندی

«فَأَوَّلُهـَا الْعَقْلُ وَعَلَيْه ِبُنِيَ الصَّبْـرُ» پایه اول اسلام عقل است. اسلام دین عقلانیت است. بر خلاف عقاید باطل و تحریف شده مسیحیت که دین و معنویت را در تعارض با عقل و حکم مطرح کردند، اسلام بیشترین تاکید را بر تعقل و تفکر دارد. دین و عقل کاملا با یکدیگر تطابق دارند و دو حقیقیت جدایی ناپذیرند. «كُلُّ ما حَكَمَ بِهِ الْعَقْلُ حَكَمَ بِهِ الشَّرْع و كُلُّ ما حَكَمَ بِهِ الشَّرْع حَكَمَ بِهِ الْعَقْل» عقل علاوه بر این که یکی از منابع استنباط حکم شرعی است، اصل پذیرش اسلام، اعتقاد به توحید و نبوت نیز از راه عقل حاصل می‌شود.

در برخی از اشعار و متون ادبی نوعی تضاد بین عقل و دین و یا عقل و عشق مطرح شده است، که موجب کج‌فهمی عده‌ای سطحی‌نگر شده است. در حالی که در بیشتر این موارد مراد از عقل، عقل حسابگر و منفعت‌طلب است، اما حقیقت عقل که امام صادق(ع) در تعریف آن فرمود: «ماعُبدَ به الرَحمن و اکتُسبَ بِه الجِنان» نه تنها تعارضی با دین و یا با عشق ندارد؛ بلکه وسیله و راه رسیدن به دین و عشق می‌باشد. نقطه مقابل عقل، نادانی و سفاهت است نه عشق. مگر می‌شود با جهل و نادانی به دین و یا عشق رسید. اگر چنین شد باید مؤمنِ ِعاشق را این گونه معرفی کرد: انسان دین دارِ عاشق ِنادان ِجاهل.

عقل اگر عقل باشد هیچ تعارضی با دین ندارد، ولی اگر عقل به کار گرفته نشود و یا تحت تأثیر هوای نفس و القائات شیطانی قرار گیرد، قدرت تشخیص خود را از دست می‌دهد. چشم انسان اگر سالم باشد و مانعی پیش روی او نباشد، واقعیات پیرامون خود را می‌بیند. ولی اگر در کارش اختلال ایجاد شود و بینایی‌اش از دست برود و یا مانعی جلوی آن قرار گیرد، در این حالت چشم وجود دارد، اما بینایی ندارد. عقل آدمی نیز این گونه است؛ پرده هوای نفس و گرد و غبار گناه، عقل را از کار می‌اندازد و مانع فهم حقایق می‌شود.

تعقل و تفکر به اندازه‌ای مهم و ارزشمند است که پیامبر اکرم(ص) در روایتی فرمود: «تفكُّر ساعَة خيرٌ من‏ عِبادَة سَبعين‏ سَنة»

ممکن است فهم این حقیقت برای عده‌ای سخت باشد که چطور ممکن است، یک ساعت تفکر برتر از هفتاد سال عبادت باشد؟ اما اندکی تأمل انسان را به درک این حقیقت رهنمون می‌سازد، که یک ساعت تفکری که سبب معرفت و حرکت انسان در راه سعادت شود ظرفیت این را دارد که ارزش و بهای آن نه تنها از هفتاد سال بلکه از هزاران سال نیز بیشتر شود. شخصی را در نظر بگیریم که به دلیل جهل و یا به جهت تبعیّت از دین اجداد خود، ولایت ائمه معصومین(ع) را نپذیرفته است. این شخص ممکن است هفتاد سال نماز و عبادت بی‌ولایت خوانده باشد و از بسیاری از معارف محروم شده باشد. حال اگر یک ساعت منصفانه و بدون هر گونه تعصبی در آیات و روایاتی که پیرامون ولایت امیرمؤمنان(ع) و اهل بیت(ع) وارد شده است، تفکر و تعقل کند و این تفکر او منجر به پذیرش ولایت اهل بیت(ع) و تغییر مذهب شود، آیا این یک ساعت تفکر برتر از هفتاد سال عبادتش نبوده است؟!

بسیاری در طول تاریخ با به کار بستن عقل خود و قضاوتی منصفانه راه سعادت را یافتند و خود را از گرداب جهل و تعصب نجات دادند.

  • پایه‌ دوم دین؛ آبروداری و راستگویی

«وَ الثّانی صَوْنُ الْعِرْضِ وَ صِدْقُ اللَّهْجَةِ» دومین پایه دین آبرو داری و صداقت است. شیعیان من! آبروی یکدیگر را حفظ کنید. حرمت یکدیگر را نگه دارید. اگر نسبت به انسانی آبروریزی و پرده‌دری کنید، خداوند آبروی شما را در دنیا و آخرت می‌برد. آبروی دیگران را آبروی خودتان بدانید.

آبروی انسان از مالش باارزش‌تر است. آبروی مؤمن مانند جان او برایش اهمیت دارد؛ «عِرضُ المُؤمن كَدَمه»[1] در برخی موارد آبروی مؤمن حتی از جان او هم باارزش‌تر می‌شود. آن وقت کسی به راحتی با یک غیبت یا تهمت آبروی او را می‌برد. اگر به مال و یا جسم او آسیبی بزند، راه جبران بسیار آسانتر از آسیبی که به آبرو و حیثیت او وارد می‌کند و آبرو که رفت برگرداندن آن یا غیرممکن یا بسیار سخت است. باید به خدا پناه برد از آلودگی به این گناه بزرگ که بسیاری از مردم روزانه آن را انجام می‌دهند.

«وَ صِدْقُ اللَّهْجَةِ» راستگویی موجب استحکام روابط انسان‌ها در جامعه می‌شود و دروغ پایه‌های روابط اجتماعی را سُست می‌کند. رواج دروغ در جامعه بی‌اعتمادی، سوء ظن، نفاق و دورویی را به دنبال دارد. گاهی هم دروغ، دروغ می‌آورد و شخص را دچار تشویش خاطر می‌کند. ولی صداقت و راستگویی مایه آرامش و یکرنگی است و از بروز بسیاری از اختلافات جلوگیری کند.

  • منبع: پايگاه اطلاع‌رساني استاد حسين انصاريان

برچسب‌ها