ترور بی‌نظیر بوتو رهبر حزب مردم پاکستان، در تاریخ 6 دی ماه در «لیاقت باغ» راولپندی، معادلات سیاسی پاکستان را دستخوش تحول کرد.

در واقع، پس از ترور بوتو، 2 موضوع مهم (برگزاری انتخابات یا تعویق آن و چگونگی برقراری آرامش سیاسی) بازیگران سیاسی پاکستان را به خود مشغول ساخته است؛ چراکه این حادثه، خلأ سیاسی بزرگی در پاکستان ایجاد کرده که به‌نظر می‌رسد بازیگران فعلی به‌آسانی نمی‌توانند این خلأ را پر کنند. این ناتوانی در پر کردن خلأ حضور بوتو نه صرفا به‌دلیل بی‌کفایتی احزاب رقیب بلکه به شرایط سیاسی خاص جامعه پاکستان برمی‌گردد که بسیار پیچیده است.

اگرچه حزب مردم پاکستان چند روز پس از حادثه ترور، با عجله «بیلاوال» پسر بی‌نظیر بوتو را جانشین مادرش معرفی کرد تا از پراکندگی طرفداران این حزب - که همواره قوام آن متکی به خاندان بوتو بوده است - جلوگیری کند اما با توجه به این‌که حزب مردم همانند بسیاری از احزاب در کشورهای جهان سوم، قائم به تفکر و نفوذ کاریزماتیک خاندان بوتو بوده، با این حال، شاید بتواند در کوتاه‌مدت از شرایط و اوضاع و احوال جاری که پس از مرگ بوتو به‌وجود آمده، برای کسب آرای بیشتر بهره ببرد اما به‌نظر می‌رسد در بلندمدت این حزب رو به افول خواهد بود؛ به‌خصوص که حزب مردم تاکنون اقدام به کادرسازی برای هدایت و حل بحران رهبری نکرده است. بنابراین همه اعضا در حزب مردم می‌دانند که فعلا باید به ارثیه خانواده بوتو بچسبند چراکه بدون آن حزب وجود خارجی نخواهد داشت.

این درحالی است که حزب مسلم لیگ (شاخه‌نواز) هم به‌عنوان یکی دیگر از بازیگران عمده صحنه سیاسی پاکستان از محبوبیت و تأثیرگذاری چندانی برخوردار نیست.

به‌طور قطع نواز شریف از حذف رقیب قدرتمندی همچون بی‌نظیر بوتو سود می‌برد. نواز شریف بعد از بازگشت از عربستان، تلاش زیادی کرد تا به‌تنهایی و با اتکا به نیروی حزبی مسلم‌لیگ (نواز) در پاکستان، در انتخابات شرکت کند اما با 2 مانع اصلی روبه‌رو شد؛ اول این‌که از نظر حقوقی، نواز شریف نمی‌تواند به سمت نخست‌وزیری دست پیدا کند، بنابراین تلاش خود را برای مطرح کردن شهباز شریف (برادرش) معطوف کرد اما وی نیز با رد صلاحیت از سوی کمیسیون انتخابات پاکستان مواجه شد.

دوم، ظرفیت حزبی مسلم لیگ (شاخه‌نواز) باتوجه به سابقه سیاسی این حزب در دوران نخست‌وزیری نواز شریف، به‌شدت کاهش یافته است. بنابراین به‌نظر می‌رسد موانع مذکور باعث گرایش نواز شریف برای ائتلاف با حزب مردم در انتخابات آتی شود.

همچنین احزاب شش‌گانه مذهبی تاکنون از موضع واحدی درقبال انتخابات آتی برخوردار نبوده‌اند.

بعضی از احزاب رادیکال مذهبی (تحریک انصاف و جماعت اسلامی) از ورود به انتخابات سرباز زده‌اند و بعضی دیگر مانند جمعیت علمای اسلامی (شاخه فضل‌الرحمان)، با اعلام ورود به انتخابات، حضور خود را در مراحل مختلف، دلیلی بر مخالفت با مشرف دانسته‌اند.

حزب مسلم لیگ قائد اعظم - که هم‌اکنون به‌رهبری پرویز مشرف، سکاندار حکومت پاکستان است - به‌خصوص با اتهاماتی که پس از مرگ بوتو از طرف احزاب مخالف متوجه آن شد، به میزان زیادی محبوبیت آن کاهش یافته است.

در هر صورت، هم‌اکنون، اولین پیامد ترور بی‌نظیر بوتو تعلیق انتخابات پارلمانی این کشور است؛ چراکه ترور بوتو مردم پاکستان را واقعا به هیجان آورده است. اما این‌که این هیجان و انرژی به چه سمت و سویی هدایت می‌شود، امری نامشخص ولی مهم است.

درصورتی‌که احساس طرفداران بوتو و حزب مردم مبنی بر این‌که عناصری در دولت در این حادثه نقش داشته‌اند به سایر اقشار راه یابد و اگر مردم پاکستان نقش آمریکا و عنصر دمکراسی را با بی‌ثباتی سیاسی این کشور مرتبط تشخیص دهند، آنگاه اوضاع داخلی پاکستان بدتر خواهد شد.

همچنین در حالی‌که دولت پاکستان از همه امکانات خود برای کنترل اوضاع استفاده می‌کند ولی همه‌چیز به سرنوشت انتخابات بستگی دارد.

چنانچه انتخابات با فاصله زیادی دوباره به تعویق بیفتد، این احتمال وجود دارد که دامنه ناآرامی‌ها گسترش پیدا کند؛ چراکه به تعویق افتادن زمان انتخابات برای مدتی طولانی می‌تواند بهانه‌ای دست احزاب مخالف دولت برای گسترش اعتراضات بدهد.

در واقع می‌توان گفت ترور بوتو باعث ائتلاف و یکپارچگی احزاب پاکستان و اتحاد آنها در برابر حزب حاکم خواهد شد.

بر این اساس است که بسیاری از متولیان امور پاکستان معتقدند تنها راه برای جلوگیری از ادامه شورش‌های خیابانی، تشکیل یک دولت ائتلافی فراگیر است. لذا از این منظر می‌توان گفت که ترور بوتو بیش از هر چیز بر انتخابات پاکستان سایه افکنده است.

ممکن است ماجرای این ترور ماه‌ها و حتی سال‌ها باعث مشاجرات سیاسی و متعاقب آن خشونت‌های زیادی در این کشور شود؛ زیرا ترور بوتو یک نقطه عطف در تاریخ سیاسی پاکستان خواهد بود.

برچسب‌ها