یعنی در هر کیلومترمربع، 13هزار و 800 نفر. اصفهان هم اینگونه است. مشهد هم. تبریز و دیگر شهرهای بزرگ کشور، همه شهرهایی متراکم هستند. در این شهرهای متراکم نهتنها افراد و خانهها متراکم هستند، بلکه فرهنگها و آداب و رسوم و تمام ویژگیهای اجتماعی شهروندان در مساحتی اندک متراکم شدهاند.
اگر کمی به گذشته برگردیم، تهران و همه شهرهای بزرگ کشور، رشدی سریع تجربه کردند. تنها در شهر تهران رشد جمعیت حیرتآور بود. جمعیت پایتخت از 2میلیون 719هزار نفر در سال 1345به 8میلیون و 800هزار نفر در سال 1395رسیدهاست. از اینرو بیشترین تلاش در برابر رشد این شهر، رویکرد «فنگرا» بودهاست.
محلههای تهران و مناطق مختلف در طول نیم قرن گذشته فاز به فاز پیش رفتهاند و بسیاری از مناطق تهران، نامهای مهندسی بهخود گرفتهاست. مانند فاز یک، فاز دو و چهارصد دستگاه و غیره. میزان رشد جمعیت در این شهر بیشتر از رشد فرهنگی آن بود. شاید به جرأت بتوان گفت که در طول نیم قرن گذشته، رویکرد فنگرای توسعه تهران به رویکرد «فرهنگگرا» چربیدهاست.
این ویژگی، بیشتر برخاسته از رویکرد توسعه در طول نیمقرن گذشته این شهر است. حالا تهران مانده و جمعیتی گسترده با فرهنگی متراکم؛ آنهم در شهری که فنگرایانه ساخته شدهاست.
طی روزگار گذشته و دوران مدیریت پیشین شهر تهران، رویکرد «فنگرا» بر شهر حاکم شد. به همینخاطر بود که بزرگراهسازی و ساخت تونل و احداث پروژههای عمرانی اولویت یافت. در آن روزگار اگرچه بر طبل فرهنگ میکوبیدند، اما هیچگاه تهران شهری «فرهنگگرا» نشد. حالا تهران قرار است رویکردی نوین یابد؛ رویکردی فرهنگگرا.
اما مهمترین گام در شکلگیری این رویکرد تکیه بر مفاهیم عمیق فرهنگی این مرز و بوم است. فرهنگی که در این شهر بسیار متراکم، در هم تنیده و پیچیده همچنان استوار برقرار مانده. فرهنگی مبتنی بر کلام صادقانه و نگاه مبتنی بر درستکاری.
روز گذشته شهردار تهران در جریان افتتاح خط 7مترو نه از پروژههای بزرگ و المانهای حیرتآور سخن گفت و نه از جهانیسازی تهران. او تنها بر یک نکته تأکید کرد؛ «بین چیزی که میگوییم و اقدامی که رخ میدهد نباید تناقضی وجود داشته باشد.» همین. نگاه مبتنی بر فرهنگ دیرینه این مرز و بوم.