کاهش تعداد صفحه، درخواست کمک از شهروندان و فروش امتیاز روزنامه از رایجترین نشانههای عدمتعادل در دخل و خرج روزنامههاست. چرا روزنامههای ایران به این روز رسیدهاند؟ بهنظر میرسد درمقایسه با افزایش هزینهها که البته موضوع مهمی است بیشتر از آن باید دنبال تثبیت درآمدها یا حتی کاهش درآمدهای روزنامهها بود.
درآمد روزنامهها از 2محل اصلی و یک محل تا اندازهای مبهم تأمین میشود. نخستین و بیشترین درآمد روزنامههای ایران از محل درج آگهیهای بنگاههای اقتصادی و تاحدودی نهادها و سازمانهای دولتی و شبه دولتی بوده است. بانکها، خودروسازها، بنگاههای عرضهکننده کالاهای با دوام بهویژه بنگاههایی که برندهای مشهور جهان را درایران تولید یا نمایندگی میکنند و برخی کسب و کارهای مدرن بیشترین هزینه تبلیغاتی را برای درج آگهی و رپرتاژ اختصاص میدادند.
حالابهنظر میرسد این منبع درآمد روزنامهها با سقوط اقتصاد ایران دیگر توانایی دادن آگهی و اختصاص هزینه تبلیغات به اندازهای بیشتر از قبل را ندارند چون بازارشان اشباع شده و تقاضای کافی برای پس انداز یا خرید این کالاها وجود ندارد.
از سوی دیگر خرید روزنامه نیز به دلایل گوناگون با سقوط همراه بوده و چشمانداز این است که این روند ادامه یابد. چرا تقاضای روزنامه کاهنده شده است: یک دلیل اصلی و غالب که میتواند به این پرسش جواب دهد، این است که جنس عرضه شده از سوی روزنامهها شامل خبر، تحلیل، تفسیر، گزارش، گفتوگو یا سرمقاله و یادداشت جنس درجه یک نیست، تکراری است، کلیشهای است، عنصرجسارت و عنصر نوبودن را ندارند و دیرتر از سایت تلگرام بهدست خوانندگان میرسند. روزنامههای ایران بهدلیل اینکه منابع خبری یکسانی دارند،
به این دلیل که نمیتوانند برخی از مهمترین بحثها را به شکل عریان بنویسند و به این دلیل که شمار تولیدکنندگان رویداد در ایران تثبیت شده است نمیتوانند تیراژ بگیرند. دراین وضعیت است که آگهی دهندگان احتمالی وبالقوه نیز نمیخواهند به روزنامهها آگهی دهند. این کاهش درآمد روزنامهها راه را برای کاهش هزینهها هموار میکند. نخستین هدف نیز کم کردن نیروی انسانی یا تثبیت مزد اعضای تحریریه است. در این حالت نیروهای ورزیده و کاربلد در روزنامه نمیمانند یا کارروزنامه را کار دوم کرده یا برخی احتمالا به خبرفروشی روی میآورند.
در این صورت بازهم تولید خبر، گزارش، یادداشت، تفسیر تحلیل و سرمقاله روند کاهنده را تجربه میکند. در این وضعیت کساد اقتصادی که کمکهای دولتی نیز درمسیر کمبود است دخل و خرج روزنامهها از تعادل دور میشود. چه بایدکرد؟ باید کاررا به بازار سپرد. هر روزنامهای توانست از مسیر عرف و قانون واخلاق دخل خود را بیشتر کند و به نقطه سود برسد باید بماند و هرروزنامهای نتوانست بازار را ترک کند.
بازار و توانایی هایش نشان میدهند که شایستگان و مزیتداران کدامند و بازندگان کدام. خوبی بازار این است که ناکاربلدها را از میدان دور میکند. البته باید رانتهای پنهان را برملاکرد. اگرروزنامهای احساس میکند یا خبردارد رقیبش به ناحق رانت خواری و فساددرست کرده است برای افزایش تیراژهم که شده باید افشاگری کند.