این مسئله را از چند منظر میتوان بررسی کرد: یکی به لحاظ تکنولوژیک یا متنوع شدن رسانهها و بهوجود آمدن رسانههای جدید غیرمکتوب مثل ماهواره، سایتهای خبری و شبکههای مجازی است. این رسانهها با بهوجود آوردن ارتباطات دیجیتال نقش زیادی در رقابت رسانههای جدید با رسانههای مکتوب قدیمی بازی میکنند.
زمانی سایت، وبلاگ و شبکه ارتباطی وجود نداشت که مردم نیازهای خبری و اطلاعاتی خود را از آنها تأمین کنند و این نیازها را عمدتا از طریق نشریات و رسانههای مکتوب مثل روزنامهها و نشریات ادواری تأمین میکردند. اما امروز افراد قدرت انتخاب دارند و به طرق مختلف میتوانند به اخبار و اطلاعات مورد نیازشان دسترسی داشته باشند و همین مسئله نقش اساسیای در افت مخاطب رسانههای مکتوب در ایران و بسیاری از کشورهای پیشرفته داشته است. بر همین اساس در برخی موارد در کشورهایی چون انگلستان، فرانسه، آمریکا و آلمان شاهد تعطیلی برخی رسانههای مکتوب و یا تبدیل آنها از روزنامه مکتوب به رسانه دیجیتال بودهایم.
مسئله دوم در این زمینه جنبههای فرهنگی مسئله است. با توجه به نرخ بالای بیسوادی در کشورمان در دهههای گذشته فرهنگ مکتوب در جامعه ما ضعیف شکل گرفته و نرخ مطالعه پایین است و همین مسئله باعث شده تیراژ مطبوعات به جای اینکه افزایش پیدا کند یا متوقف و یا کم شده است و افراد زودتر به سمت سایر رسانههایی که جنبه دیداری و شنیداری دارند سوق پیدا میکنند.
میتوان گفت که نگاههای سیاسی و امنیتی نیز تأثیر زیادی در کاهش تیراژ مطبوعات داشته و محدودیتهایی که در انعکاس مطالب خبری و دیدگاهها وجود داشته، باعث شده تا مدیران مسئول و سردبیران روزنامهها محافظهکار شوند. زمانی که روزنامهنگار محافظهکارتر بنویسد مخاطب رسانه کمتر شده و حس میکند که همه حقایق را نمیتواند در رسانهها پیدا کند و همین مسئله منجر به بیاعتمادی و یا کاهش اعتماد عمومی میشود و تأثیرات همین موضوع را میتوانیم در افت تیراژ و کاهش مخاطب مشاهده کنیم.
همچنین روزنامهها در ایران در دهههای اخیر رشد معقولی از جهت تعداد نداشته و به موازات اینکه با کاهش تیراژ در مطبوعات مواجه بودهایم در عین حال با افزایش تعداد عناوین رسانهها روبهرو شدهایم. علت این مسئله این است که روزنامه غیر از کارکردهای اطلاعرسانی، تحلیلی، آگاهیبخشی و آگهیهای تبلیغاتی کارکردهای دیگری هم دارند و بهعنوان یک ابزار و اعتبار اجتماعی قلمداد شده و بسیاری از افرادحقیقی و حقوقی در قالب شرکت، حزب و نهاد مدنی و یا در قالب سیاستمدار برای نشریات مجوز میگیرند.
این کار گاهی با انگیزههای اقتصادی و استفاده از سوبسید و یارانه و گاهی بهعنوان ابزار تبلیغات سیاسی انجام میشود تا بتوانند در رقابتهای انتخاباتی و ورود به شوراها، مجلس و یا انتخابات درون صنفی از آن بهعنوان ابزار استفاده کنند و در این شرایط در واقع کارکرد اصلی روزنامه را در این رسانهها نمیبینیم.
در این رسانهها روزنامهنگار و شبکه توزیع ضعیف است و رسانه فقط برای مخاطبان خاصی تهیه و ارسال میشود.پس مراحل تاسیس روزنامه مبتنی بر نیازسنجی و مخاطبسنجی نبوده و کارکردهای سیاسی و تبلیغاتی داشته و نتوانسته سرمایهگذاری لازم را از نظر زیرساخت و کادر تحریریه داشته باشد. همچنین این نشریات از نظر ترکیب محتوا، تنوع و سطح مطالب ضعیف بوده و دچار بحران فقدان مخاطب میشوند. آنها به شیوههای مختلف سعی میکنند خود را سرپا نگه دارند. البته بهتر است که این نشریات تعطیل شده و نیازهای خود را از طریق وب سایت و... برآورده کنند.
علاوه بر این نکات، رسانهها در سطح کلان مدیریت نیز مسائل خاص خود را دارند، روزنامههای دولتی ردیف بودجه دارند و اگر اکنون با بحران کاغذ روبهرو شدهاند به این دلیل است که از ضعف مدیریت رنج میبرند چرا که باید برای 6ماه آینده خود برنامه داشته باشند و اگر این پیشبینی را نداشتهاند نشان از بیکفایتی مدیران رسانه است. در بخش خصوصی هم هستند رسانههایی که نمونههای موفقیاند و نگرانی از تعطیل شدن ندارند چرا که از مدیریتی قوی و توانمند بهره میبرند. در روزنامه همشهری هم بهعنوان نشریه عمومی بهدلیل ضعف و سوءاستفاد مدیریتی که در گذشته وجود داشته باعث شده تا تیم جدید روزنامه که مسئولیت اداره آن را بهعهده گرفتهاند دچار مشکل شوند.
اما چه راهکاری برای برونرفت از این مسائل باید اندیشید؟ رسانهها باید سعی کنند با توجه به رشد تکنولوژی و وجود رسانههای رقیب از این امکان برای ارتباط مستمر با مخاطبان استفاده کنند و از رسانههای جدید مثل سایتهای خبری و آنلاین در کنار رسانه مکتوب بهره بگیرند.
خصوصا روزنامههایی که صاحب اسم و رسم هستند و مخاطبان خاص و هدفمندی دارند باید با ایجاد شبکهها و سایتهای اطلاعرسانی آنلاین نیازهای فوری مخاطب را تأمین و از طریق مطبوعات مکتوب نیازهای تحلیلیتر و کیفیتر را بهعنوان مکمل شبکههای آنلاین در اختیار مخاطبانشان قرار دهند. این الگویی است که در مطبوعات معتبر اروپایی و آمریکایی مورد استفاده قرار گرفته است. بهنظر میرسد این چند رسانهای و متنوع شدن شیوه اطلاعرسانی میتواند برخی بحرانهای مطبوعات را کاهش دهد.