آنها پس از اجرای نقشهشان به خیال اینکه گروگان خود را به قتل رساندهاند، جسدش را همانجا رها کرده و متواری شدند اما راننده پرایدی که در حال گذر از آن منطقه بود فرشته نجات جوان مجروح شد.
به گزارش همشهری، چند شب پیش مردی سوار بر خودروی پرایدش در حال عبور از جادهای در حاشیه تهران بود که در تاریکی هوا چشمش به فردی افتاد که در بیابان افتاده بود. مرد جوان احتمال داد که آن شخص حالش بد شده و نیاز به کمک دارد؛ به همین دلیل کنار جاده توقف کرد.
او در آن وقت شب و خلوت بودن جاده به سمت بیابان راه افتاد و وقتی بالای سر جوان مصدوم رسید ناباورانه دید که او غرق خون است؛ بنابراین وی را روی کولش گذاشت و پس از انتقال به ماشین، با سرعت به سمت بیمارستان حرکت کرد. پسرجوان زنده بود و نفس میکشید اما بهدلیل ضربات متعدد چاقو به بدنش دچار خونریزی شده و از هوش رفته بود.
راننده پراید جوان مجروح را به نزدیکترین بیمارستان در آن محدوده رساند. بهدلیل وخامت حال جوان، او در قسمت آیسییو بستری شد اما با اقدام بموقع راننده پراید و انتقال او به بیمارستان و انجام اقدامات درمانی، جوان مجروح 3روز بعد بههوش آمد. حال ماجرا چه بود؟
- نقشه قتل
پسر مجروح 20سال بیشتر ندارد. او پس از نجات از مرگ حتمی به مأموران پلیس گفت: مدتی قبل یکی از دوستانم مرا عضو گروهی در تلگرام کرد. در آنجا از دختری به نام هانیه خوشم آمد و برایش پیام شخصی فرستادم. من خبر نداشتم که هانیه با پسری جوان که عضو همان گروه بوده، دوست است.
من به هانیه ابراز علاقه کردم اما او به من گفت با فردی به نام فرزاد دوست شده و قصد ازدواج با یکدیگر را دارند. روز بعد اما هانیه پیام داد و به بهانه اینکه قصد صحبت با منرا دارد، قرار گذاشت. وی ادامه داد: بیخبر از همه جا سر قرار حاضر شدم که به جای هانیه، فرزاد و دوستش سر قرار آمدند و با تهدید مرا سوار ماشینشان کردند.
آنها به سمت بیابانهای حاشیه تهران راه افتادند و دربین راه مدام تهدیدم کردند و میگفتند سزای فردی که مزاحم ناموس مردم میشود، مرگ است. هرچه به آنها میگفتم که من برای کسی مزاحمت ایجاد نکردهام باورشان نمیشد تا اینکه وارد جادهای خلوت شدند و توقف کردند.
آنها به زور مرا از ماشین پیاده کردند و با ضربات چاقو به جانم افتادند. هیچکس در آن حوالی نبود و هوا کاملا تاریک شده بود. آنها بهخیال اینکه جان مرا گرفتهاند، همان جا رهایم کردند و متواری شدند. پس از فرار آنها بهدلیل شدت خونریزی از حال رفتم که وقتی بههوش آمدم در بیمارستان بودم و متوجه شدم راننده خودروی عبوری مرا دیده و نجاتم داده است. شاید اگر اقدام بموقع او نبود تا صبح دوام نمیآوردم و جانم را از دست میدادم اما فرشته نجاتم مرا از پرتگاه مرگ نجات داد.
- دستگیری پیش از خروج از کشور
پس از شکایت این فرد، مأموران فرزاد و دوستش را دستگیر کردند. آنها وقتی شنیدند طعمهشان زنده مانده و همه ماجرا را لو داده شوکه شدند. متهمان در ادامه اعتراف کردند که قصد قتل گروگان خود را داشتند و در تکاپو بودند تا هرچه زودتر با پرداخت پول به قاچاقچیان انسان از کشور خارج شوند اما گیر افتادند. فرزاد که نقشه قتل و انتقامجویی را کشیده بود، در تحقیقات گفت: چند وقت پیش از طریق تلگرام با دختری بهنام هانیه آشنا شدم.
مدتی بعد هانیه به من گفت که پسری به نام صادق که بهتازگی عضو گروه شده بود برایش مزاحمت ایجاد میکند. با وجود اینکه هانیه چندین بار از او خواسته بود که مزاحمش نشود اما صادق دستبردار نبود. این شد که برای حذف این فرد نقشه قتل او را کشیدم. از هانیه خواستم با او قرار بگذارد و موضوع را با دوستم در میان گذاشتم.
وی ادامه داد: بهجای هانیه من و دوستم سر قرار رفتیم و قصد قتل صادق را داشتیم. به همین دلیل او را به منطقهای خلوت که از قبل شناسایی کرده بودیم کشاندیم و به خیال اینکه کارش را تمام کرده و او را کشتهایم، به خانه برگشتیم و در تدارک خروج از کشور بودیم، اما خبر نداشتیم که صادق زنده مانده و ما را لو داده است. متهمان با دستور بازپرس جنایی پایتخت در اختیار کارآگاهان پلیس آگاهی تهران قرار گرفتند و تحقیقات در اینباره ادامه دارد.