فریبا خانی: هروقت مجسمه‌های «هیچ» از آثار «پرویز تناولی» را می‌بینم، یاد این شعر می‌افتم:

دنيا همه هيچ و اهل دنيا همه هيچ

اي هيچ براي هيچ بر هيچ مپيچ

داني که پس از عمر چه ماند باقي؟

مهر است و محبت است و باقي همه هيچ

 

تناولي،40سال است كه مجسمه‌ي«هيچ» مي‌سازد و مي‌گويد هيچ‌هايش هنوز پاياني ندارند و باز دلش مي‌خواهد هيچ بسازد. اين مجسمه‌ساز سرشناس، سال‌ها علاوه بر مجسمه‌سازي، بر روي گليم و فرش ايران نيز كار كرده است. سفرهاي بسيار رفته و كتاب نوشته است.

او با استفاده از هنرهاي مردمي، حجم‌هاي ارزشمندي ساخت و به‌عنوان يكي از پيشگامان سبك سقاخانه‌ شناخته مي‌شود.  تناولي در روز افتتاحيه‌ي نمايشگاه هيچ و همه، گفت: «وقتي 50سال پيش در بازار  تهران به دنبال طلسم و قفل بودم، در بازار مشهور به «غلط خر» شده بودم، چون به‌دنبال اجناسي بودم که مورد پسند خيلي از مردم نبود.»

در نمايشگاه هيچ و همه، در طبقه‌ي منفي يك باغ كتاب تهران، آثار 40شاگرد تناولي را مي‌بينيم. هنرمندان با سبك‌ها و زاويه‌ي ديد متفاوت آثار حجمي زيبايي خلق كرده‌ا‌ند. هم‌چنين در بخشي از نمايشگاه، طراحي‌هاي زيورآلات و جواهرات از آثار پرويز تناولي و مجسمه‌سازان ديگر نيز به‌نمايش درآمده است.

در كنار هيچ‌هاي تناولي دست‌هاي برنزي مينا سرلك را مي‌بينيم يا اثري به نام پمپ‌بنزين، از امير موسوي‌زاده و تنديس‌هاي فرشي كه بيژن قاسمي‌نژاد از تار و پودهاي فرش ساخته است.

قاسمي‌نژاد، درباره‌ي كارش مي‌گويد: «ابتدا گره‌ها را از فرش‌ها بيرون مي‌آورم و بعد با آن پرتره مي‌سازم.» آن‌سوتر، زني در‌ون بطري در حال نوشتن متني روي شيشه است. مي‌نويسد: «جوان‌مرد، مُرد و...» اين كاري از آتوسا وحداني است. 

اگر به‌ديدن آثار تناولي و شاگردانش رفتي، يادت بماند كه از باغ كتاب و باغ علم هم ديدن كني. تازه مي‌تواني از قبل برنامه‌ بريزي و در يكي از پرديس‌هاي سينمايي، فيلم هم ببيني. اين نمايشگاه تا 12 مرداد 1397 داير است و از ساعت 11 تا 21 مي‌تواني به ديدن آن بروي. باغ كتاب تهران در بزرگ‌راه حقاني واقع شده است.