میدان رسانه، میدان پیامرسانی است. در میدان رسانه، فقط دو طرف سخن مخاطب نیستند بلکه علاوه بر آنها، مخاطب سومی نیز در میان است. مخاطب سوم، افکار عمومی است که میتواند داخلی یا بینالمللی باشد. میدان سخن و رفتار رسانهای قواعدی متفاوت با میدان مذاکرههای علنی یا غیرعلنی است. هر یک از این میدانها، قواعد و اصول خود را دارد.
در جهان امروز سیاست بدون افکار عمومی پیش نمیرود. به همین سبب است که اهل سیاست، تلاش میکنند خود را در برابر افکار عمومی موجه و مشروع و عدالتپیشه و برحق نشان دهند. اما در هرحال آنچه در سطح رسانهای میان دو رقیب مبادله میشود، الزاما همان چیزی نیست که در واقعیت، وجود دارد. شاید گرمتر باشد یا سردتر.
از سوی دیگر سیاست، امری فراحقوق است. سیاست باید در چارچوب حقوق باشد اما الزاما تابع آداب و اطواری که در حقوق رایج است، نیست. سیاست ابتدا تابع قدرت است سپس تابع حقوق. در مقابل، حقوق معیاری است که میتواند میزان مشروعیت یا عدممشروعیت قدرت را ترسیم کند و به این وسیله در موازنه قدرت برای مبارزه در برابر افکار عمومی و ابطال یا تأیید رقیب در افکار عمومی بهکار برده شود.
در شرایط روابط کنونی ایران و ایالات متحده آمریکا سخنرانی اخیر سردار قاسم سلیمانی در همدان را چگونه باید ارزیابی کرد ؟ این سخنرانی شاید بیش از خیلی از خبرهای مربوط به ایشان موضوع پرسش و کنجکاوی قرار گرفت. اما برای فهم بهتر مواضع او در این سخنرانی، توجه به این نکته بسیار ضروری است که این مواضع در سطح رسانهای مطرح شده است و باید آن را در چارچوب مراودات رقابتی ایران و آمریکا ارزیابی کرد که همان بخش رسانهای است.
در رقابت رسانهای میان ایران و آمریکا در دوره ترامپ، ترامپ، پمپئو و بعضی دیگر از مقامات آمریکایی با هدف قدرتنمایی هرچه بیشتر و مرعوب ساختن ایران و مقبولاندن افکار عمومی زبان و لحن تهاجمی، غیرمتعارف، مداخلهجویانه و گاه بیادبانه و آمرانهای را رواج دادهاند. علاوه بر این، سیاست ایالات متحده درپی خروج از برجام نسبت به ایران، از نظر قواعد بینالمللی اغلب مداخلهجویانه بوده است. از حیث سیاست رسانهای بهنظر میرسد آمریکا با اتخاذ سیاست «تولید انبوه» و «بمباران خبری - تحلیلی» درپی مشروعنمایی مواضع خویش است.
خصوصا در سطح جهانی بهدلیل تسلط کامل آمریکا بر فضای رسانهای، این سیاست مهم و مخاطرهآمیز است.رقابت با چنین سیاستی درسطح جامعه مدنی و فعالان سیاسی، مستلزم حضور و مدافعهای گسترده با هر سیاست مداخلهجویانه و بیگانهطلبانه است. اما درسطح صاحبان قدرت رسمی و مسئولان ارشد کشوری، غیراز امکانات دیپلماتیک امکانی وجود دارد که بهنظر میرسد قاسم سلیمانی بهخوبی از این امکان بهرهبرداری کرده است؛ سیاست «خبر داغ».
قاسم سلیمانی یکی از شناخته شدهترین و مهمترین فرماندهان نظامی ایران است که شهرتش جهانی است. از او همواره بهعنوان یکی از شخصیتهای مؤثر ایران در امور بینالمللی نظامی یاد میشود. رسانههای داخلی و خارجی از نظر حرفهای برای بسیاری از خبرهای مربوط به او ارزش خبری بالایی قائلند و خیلی از آنها را موضوع تحلیل و گزارشهای خود قرار میدهند. موقعیت سردار سلیمانی و نقش او در مسائل نظامی ایران او را همواره در کانون توجهات خبری قرار میدهد.
مهمترین نکته در سخنرانی سلیمانی در همدان، در مقام دفاع از حاکمیت ملی ایران و تأکید غیرمستقیم وی بر یکپارچگی ایران در برابر خطرات و مداخلههای خارجی است. او میگوید: «ترامپ در مقابل سخنان رئیسجمهور ما، مطالب سخیفی را در توییت خود بیان کرد که پاسخ دادن به آن در شأن رئیسجمهور کشور ما نبود... من بهعنوان سرباز ملت جواب ایشان را میدهم و میگویم آقای ترامپ تو به چه جرأتی ما را تهدید میکنی؟»
فهم و ارزیابی درست این سخن مستلزم شناخت فرهنگ ایرانی است که در آن پهلوانان سپاه یکایک به میدان وارد میشوند و برای هر حریف، حریفی همسنگ، برابر او عرضاندام میکند. در فرهنگ سیاسی و رزمی ایران، از شاهنامه تا تاریخ کربلا، این سنت همواره جاری بوده است که کسی را که مرتبتی بالاتر از دیگران دارد، بهدور نگه میدارند و خود وارد میدان میشوند.
درحالیکه ایالات متحده روی برخی اختلافهای داخلی ایران حساب باز کرده است، سردار قاسم سلیمانی بر پایه فرهنگ مألوف و متعارف ایرانی با این تصور به مقابله برمیخیزد و خود به پاسخگویی ترامپ اقدام میکند که روحانی در مرتبتی بالاتر است. تصور اینکه این سخن بهمنزله نادیده گذاشتن روحانی است، تصوری خطاست که بیشتر ناشی از تمایل به تشدید اختلافات درونی ایران در برابر دولتهای خارجی است.
موقعیت سردار قاسم سلیمانی بهگونهای است که این سخنرانی را به یک «خبر داغ» بدل میکند و به عرصه توجهها وارد ساخته و میتواند رقابت با سیاست «انبوه خبر» آمریکا در سطح رسانههای جهانی تلقی شود.رقابتهای رسانهای اگر بهدرستی مدیریت شوند، میتوانند بازدارنده باشند.