نمیدانم دقیقاً از دنیا چه میخواهیم که نمیتوانیم حتی برای همدیگر توصیفش کنیم.
شايد اگر چهرهي آرزوهاي ما محو و خيالي نبود، زودتر ميتوانستيم از زندگي راضي بشويم. اما بس که هميشه به قلههاي دور و مهآلود دل بستهايم، حتي لذت بازي در برکهاي نزديک را هم نميشناسيم.
مثل اينکه اين خاصيت زبان مادري همه آدمهاست. بس که با کلماتش مأنوسيم، نميتوانيم باور کنيم حتي بين کلمات مترادفش هم فرق بسياري هست. فکر ميکنيم همهچيز آنقدر واضح و قابل فهم است که ديگر نيازي نيست در انتخاب جملههايمان دقيق باشيم.
شايد اگر ناچار بوديم به زباني بيگانه با هم گفتوگو کنيم، بيشتر متوجه تفاوت معنايي کلمههاي مترادف ميشديم و حتي بيشتر دقت ميکرديم؛ اما حالا به سادگي از کنار همهي کلمهها عبور ميکنيم و تقصير گفتار خودمان را به گردن شنيدار ديگران مياندازيم.
هر چند هيچوقت معني بدبودن با بيماربودن يا خوشحالي با ديوانگي يکي نيست. اين ما هستيم که دربارهي خودمان اشتباه حرف ميزنيم و باعث ميشويم ديگران هم ما را اشتباه بگيرند.
هرکسي بعد از مدتي زندگي در اين دنيا، ميتواند آدمهاي اطرافش را تا حدودي بشناسد. اينکه ما خوبي يا بدي آدمها را بعد از مدتي قضاوت ميکنيم، نبايد باعث دوستي بيش از حد يا فاصلهگرفتن از آنها بشود.
معني شناخت آدمها اين نيست که به سرعت به همهي رفتارهايشان واکنش نشان بدهيم. براي همين رفتارهاي هيجاني است که حتي لحظهي گفتوگو، کلماتِ اشتباه بر سر زبانمان ميافتد و به جاي آنکه مشخصات خودمان را بگوييم، از موجودي حرف ميزنيم که وجود ندارد.
وقتي که بدانيم در چه دنياي بزرگي زندگي ميکنيم و چه کساني با چه خلقياتي در کنار ما هستند، ديگر وظيفه داريم درست و حسابي حرف بزنيم.
هرآدمي از کلمات خودش بيشتر لذت ميبرد، اما اگر باور داشته باشيم که ادب و صداقت، همان اکسير بينظيري است که جملات معمولي را مثل طلا ارزشمند ميکند؛ ديگر نيازي نيست براي فهماندن خودمان، با آدمهاي متفاوت، متفاوت رفتار کنيم. ما بايد ياد بگيريم هميشه با همهي آدمها مؤدب و صادق باشيم. اولين فايدهي ادب و صداقت همين است که خودمان را گم نخواهيمکرد.
حرفي که مؤدبانه و واضح است، حتي اگر گلايه هم باشد، دلنشين ميشود. ما بايد بدانيم که به تفاهمرسيدن آدمها، به معني مثل هم شدن آنها نيست. ادب در گفتوگو به آدمها کمک ميکند که خيلي زودتر به درک مشترکي از همديگر برسند و تفاهم يعني درک مشترک همين تفاوتها. همين تفاوتهايي که انگار دوست نداريم آنها را بپذيريم.