در همان مقطع هم بسیاری از دلسوزان کشور ادامه اعتراضات را پیشبینی میکردند. مهمترین اصل در مدیریت این اعتراضات این است که پذیرفته شود این اعتراضات بیشتر از اینکه تحتتأثیر عوامل بیرونی باشد، به شرایط داخلی کشور برمیگردد. مسلم است کسانی که در این ۴۰سال تلاش کردهاند تا ثابت کنند جمهوری اسلامی یک نظام ناکارآمد است، بیکار نخواهند نشست و بر موج اعتراضات و نارضایتیهای مردم و گسستهای ایران سوار خواهند شد. اما این به این معنی نیست که صورت مسئله را پاک کنیم و انگشت اشاره را به سمت بیرون از مرزهای ایران بگیریم.
اولین اقدام بهنظرم توجه به نقش صدا و سیما بهعنوان فراگیرترین رسانه رسمی کشور است که نهتنها گردانندگان آن به این نقش توجهی ندارند بلکه عملکرد جناحی این رسانه آتش خشم مردم را شعلهورتر نیز میکند. کافی است عملکرد این رسانه را در مواجهه با دولتها و جناحهای سیاسی مقایسه کنید.
این صدا در داخل اگر ظرفیت شنیدهشدن داشته باشد، مجالی برای موجسواری رسانههای معاند باقی نمیگذارد. وزارت کشور با مشارکت شهرداریها باید با ایجاد فضایی امن برای طرح اعتراضات مردم، از به آشوب و خشونت کشیدهشدن این اعتراضات پیشگیری کنند. در این زمینه اقداماتی بعد از هفتم دیماه در دستور کار قرار گرفت که متاسفانه پیگیری لازم نشد.
دولت میتواند از مشارکت احزاب برای مدیریت این اعتراضها نیز استفاده کند. وظیفه حاکمیت ایجاد فضای امن برای بیان اعتراضات مردم است. نتیجه امنیتیکردن این اعتراضات سرپوش گذاشتن بر واقعیتهایی است که درصورت بیتوجهی به آن با اشکال خشونتبارتری بروز خواهد کرد. روی همه اعتراضات به سمت مسئولان است. همه نهادهایی که به نوعی در این کشور قدرت و مسئولیت دارند، مخاطب این اعتراضات هستند.
مردم ایران همه راههای موجود را برای پیگیری و طرح مطالبات خود امتحان کردهاند. وقتی کار به این مرحله میرسد، نشانگر بیاعتمادی به راههای دیگر پیگیری مطالباتشان است.حتی اگر اعتراضات سراسری و پراکنده هم باشد، باید صدای زنگهای خطر آن شنیده شود. مسئولان همه قوا باید بهعنوان نخستین اقدام با مردم همدلی کنند و آنها را از خود بدانند. حتی به میان مردم بروند و با مردم گفتوگو کنند. این همدلی بهطور قطع آرامش و همراهی و اعتماد بهدنبال خواهد داشت. سکوت و یا اغتشاشگر خواندن مردم، میتواند بدترین نوع واکنش و یا پاسخ مسئولانکشور به این اعتراضات باشد.
شاید یکی از عوامل اصلی پدید آمدن وضع موجود فقدان شفافیت لازم در بیان واقعیتهایی است که مقدمه شکلگیری رانت و فساد سیستمی در کشور شده است. آنچه که مردم را برآشفته کرده، عدمبرخورداری نیست بلکه حس تبعیض است. این حس تبعیض و نابرابری مقدمه بیشتر شورشهایی است که تاکنون در جوامع مختلف رخ داده است.
ریشه بسیاری از مشکلات کشور هم به همین مسئله برمیگردد. اینکه رانت و فساد سیستمی در بستری از فقدان شفافیت و پاسخگویی شکل میگیرد و تداوم شرایطی آستانه تحمل مردم را تا شکلگیری شورشهای شهری پایین میآورد.
یکی از اقداماتی که میتواند از تبدیلشدن این اعتراضات به شورشهای کور و اقدامات خشونتبار جلوگیری کند، پذیرش حق اعتراض مردم است. این موضوعی است که در قانون اساسی هم ظرفیتی برای آن دیده شده، اما مسئله مهم این است که این اعتراضات نه شعار مشخصی دارد و نه از حداقل سازماندهی داخلی برخوردار است.
به همین دلیل گروههای معاند بیرونی سعی در هدایت و مدیریت آن دارند. همانطور که پیشتر گفته شد، باید یکی از نهادهای غیرحاکمیتی مسئولیت مدیریت این اعتراضات را برعهده گیرد و دولت نیز امنیت آن را تضمین کند. در غیراین صورت با توجه به وضعیت موجود باید در انتظار تبدیل این اعتراضات به آنارشیسمی ویرانگر در کشور باشیم.