این جنبش در اوائل قرن بیست و یکم شروع به رشد کرد و در نتیجه طرح تحقیقاتی اولیه بر روی عملی بودن تأکید شد. یکی از وظایف پیشگامان پیشین جنبش، ایجاد توجیههای زیبایی شناختی و اقتصادی برای رویکرد خود به معماری بود.
معماری زیستفنی یا معماری بیونیک یا معماری طبیعت الگو رویکردی است که برای خلاقیت و نوآوری در طراحیهای معماری از طبیعت الهام میگیرد و مسائل فنی معماری را از طریق الگوگیری از طبیعت حل میکند. معماری طبیعت الگو در واقع یکی از موضوعات تخصصی رشته میان رشتهای خلاقیتشناسی طبیعت الگو یا مهندسی خلاقیت و نوآوری طبیعت الگو میباشد.
به کارگیری فرم های طبیعی در معماری، نشانه گرایش انسان به آثار خلقت و تأثیرات آن است. از سوی دیگر فرم های طبیعت در گذشته از نقش مؤثرشان چه در زمینه عملکردی و چه در باب زیبایی، از احترام و تقدسی در فرهنگ ها و اقوام ملل مختلف برخوردار بوده اند. به اعتقاد بولدینگ، یکی از مهم ترین نکاتی که در طبقه بندی طبیعت وجود دارد سیر تکاملی ساختارهای طبیعی از غیر زنده به سمت زنده است. زنده بودن زیست شناسانه به معنی تولید مثل، حرکت و... نیست؛ بلکه آن چه بیش از همه می تواند بر حیات ایجاد شده در معماری تاکید کند، طراحی معماریی است که زائیده اندیشه انسانی است و در تعاملی دو سویه با انسان و طبیعت پیرامونش قرار دارد.
روح بخشیدن به ساختمان یکی از تمایلات معماری بیونیک است که طراحان این رشته با توجه به قدرت سازه برای تنفس (زندهنمایی)، به کمک خطوط مستقیم یا منحنی خالص و القاء آهستهٔ تمامیت سازه به آن دست پیدا میکنند و مهمترین چیز برای معماری بیونیک آن است که ساختمان بتواند زنده بودن خود را القاء کند.
پس از جنگ جهانی دوم و آغاز دههٔ شصت قرن بیستم، تبادل علمی بین گرایشهای علوم طبیعی و فنی رونق گرفت.
در جریان همایشی در اوهایو، که نیروی هوایی آمریکا در سال ۱۹۶۰ برگزار کرد، برای اولین بار واژه ایی به نام «بیونیک» از ترکیب دو لغت «بیولوژی» و «تکنیک»، به معنای زیستار شناختی یا به کارگیری اندامهای ساختگی طبیعت که میتوانیم به فارسی «زیست فنی» ترجمه کنیم، توسط دانشمند آمریکایی جک.ای. استیل بیان شد. او بیونیک را علم سیستمهایی که شالوده و پایهٔ تمامی سیستمهای زندهاند، میداند. این واژه در برگیرندهٔ کار همه متخصصانی است که تلاش دارند برای حل مشکلات فنی خود از دانستههای طبیعت الهام بگیرند.
در ابتدا بیونیک به بررسی ماشینهایی که براساس سیستمهای زنده طراحی و ساخته شده بودند میپرداخت و هم اکنون بیونیک از هر جهت هنر به کارگیری دانش سیستمهای زنده در حل مسائل فنی است.
در بیونیک، تحقیق فقط به یک رشتهٔ خاص علمی محدود نمیشود، اگر چه خود بیونیک هنوز به عنوان یک علم نوپاست، امّا فعالیت بیونیک دانان را میتوان در حوزهٔ «علوم کاربردی» مطرح کرد که همچون رابطی پدیدههای گوناگون را با الگوهای زنده مقایسه میکنند، به عبارتی دیگر برای هر پدیده، الگوی زندهای مییابند.
علوم کاربردی شاخههایی از علوم هستند که رشد و تکامل آنها در مرحلهای مانند طراحی، ساخت، ایجاد و تغییر باشد و این قسمت به بخش مهندسی اختصاص دارد، از آنجایی که مهندس نقش اصلی و اساسی در توسعهٔ تکنولوژی دارد، فعالیت این بخش باید با تأمل و دقت نظر، به گونهای که همگام با طبیعت باشد، هدایت شود، بنابراین به جاست اگر بگوییم که همهٔ راهها به طبیعت ختم میشود.
یکی از بهترین طرحهای شناخته شده از علم بیونیک اثر لئوناردو دا وینچی نقاش معروف است که ماشین پرنده را براساس ساختمان بدن یک خفاش طراحی کرد. استدلال او این بود که خفاش دارای بال کاملاً پوشیدهای است که هوا را از خود عبور نمیدهد و دارای پوستی پرده مانند است که آن را تقویت میکند.
حدود ۴۰۰ سال بعد از طرح داوینچی، ماشین پرنده توسط کلمنت آدر با الهام از خفاش ساخته شد و در سال ۱۸۹۰ تا ارتفاع ۱۵ متری پرواز کرد. جانداران میپردازد و مسائل فنی را از راههای زیستی حل میکند.
معماری بیونیک یا علم بررسی نظام حیات جانداران، امروزه به عنوان یکی از سه علم برتر جهان (IT, Nano, Bionic) معرفی گردیده است. روح بخشیدن به ساختمان یکی از تمایلات معماری بیونیک است که طراحان این رشته با توجه به قدرت سازه برای تنفس (زندهنمایی)، به کمک خطوط مستقیم یا منحنی خالص و القاء آهستهٔ تمامیت سازه به آن دست پیدا میکنند و مهمترین چیز برای معماری بیونیک آن است که ساختمان بتواند زنده بودن خود را القاء کند. این یک باور متعالیست که با زنده بودن محیط زیست، هماهنگی کامل با طبیعت ایجاد میشود.
يك نمونه عالي از معماري بيونيك | شهر هنرها و علوم، والنسیا | معمار: سانتیاگو کالاتراوا
موزه هنر میلواکی | معمار: سانتیاگو کالاتراوا
ساختمان Crystal Palace از اولین نمونه های الگوگیری از طبیعت در معماری و سازه