هفتهنامهي دوچرخه دي 1379، يعني در ابتداي سال 2001 ميلادي تأسيس شده و فقط پس از 32 شماره، به اولين مواجههي خود با روز جهاني نوجوان رسيد؛ آن هم روز نوجواني كه افتاده بود روز پنجشنبه و همزمان با چاپ دوچرخه.
اين تقارن، اهميت اتفاق را براي دوچرخه و خوانندگانش دوچندان كرد. همين شد كه سي و دومين شمارهي هفتهنامهي دوچرخه، با همهي شمارههاي قبلياش فرق كرد. فرقش فقط در ظاهر يا محتوايش نيست؛ فرق اصلي آن در اين است كه شوراي سردبيري نوجوان، متشكل از چند نوجوان دوچرخهاي اين شماره را براي چاپ آماده كردند؛ از مطالب گرفته تا حتي طراحي سركليشههايي جديد براي صفحهها، همهشان كار نوجوانهاست.
اگر امروز نوجوان باشيد، مثل من كه آنروزها نوجوان بودم، آن دوران را بهياد نداريد و البته حق هم داريد. اما شايد گاهي در ويژهنامههاي تولد دوچرخه خوانده باشيد كه «فريدون عموزادهخليلي»، مؤسس و نخستين سردبير دوچرخه، آنروزها سكان دوچرخه را در دست داشت.
مهمترين ويژگي او اين بود كه براي مخاطبان دوچرخه، ناشناس باقي مانده و خودش را سردبيري كچل با لنگهاي دراز معرفي كرده بود كه چندان هم علاقهاي به خواندن همهي نامههاي بچهها ندارد، چون همين نامهها، عامل اصلي كچلي او هستند!
براي شمارهي 32 دوچرخه، پنج نفر از نوجوانان فعال دوچرخه، يعني «نيما افجاري»، «بهاران بنياحمدي»، «نيما جمالي»، «سپيده قادري» و «نگار مفيد»، بهعنوان اعضاي شوراي سردبيري نوجوان انتخاب شدند تا براي يكبار هم كه شده، كار را از دست سردبير كچل دوچرخه بگيرند؛ درست مثل تيتر سرمقالهي سپيده قادري كه روي جلد آنروز ميبينيد: «دور گردون دست ماست!»
اين شمارهي دوچرخه، بهجز مطالب اين پنج نفر و مطالب ويژهاي از جمله گفتوگو با گروه آريان كه آنروزها در اوج محبوبيت و شهرت بودند، پر از مطالب نوجوانان تهراني و شهرستاني است. نوجواناني كه بعضيهايشان هنوز از دوستهاي من و دوچرخه هستند يا لااقل دورادور ازشان خبر داريم؛ مثل «مانلي شيرگيري» كه تا همين چندوقت پيش همكار دوچرخه و صفحههاي جزيره بود و هنوز هم گاهي ترجمههايش را در دوچرخه و سهچرخه ميخوانيد.
«سارا حي» كه تا سالها از گزارشگران اجتماعي دوچرخه بود، «لاله ضيايي» كه تصويرگريها و كاريكاتورهاي او را بارها و بارها در دوچرخه و سهچرخه ديدهايد و ميبينيد، «مطهره كشاورز» كه هنوز هم گاهي براي دوچرخه مينويسد اما حالا مدير روابطعمومي شبكهي مستند سيماست و دوستان ديگري مثل «زهرا پورعزيزي»، «حميد خليلي»، «هستي سيفي»، «جواد (حسين) شكري»، «ميثم عقلمندي»، «پارسا كامهخوش» و... كه اينروزها كمتر ازشان خبر داريم.
اما اصلاً چه شد كه سي و دومين شمارهي دوچرخه به اين شكل و بهدست نوجوانان، آماده و منتشر شد؟ نيما افجاري كه حالا 36ساله است و در سمت مشاور توسعهي کسب و کار، مشغول كار است در بخشي از سرمقالهاش اينطور نوشته:
«همهچيز از يك سهشنبه شروع شد؛ سهشنبهاي داغ، جمع شديم دور هم تا سردبير كچلمون دربارهي موضوع مهمي با ما صحبت كنه. گفت 21 مرداد روز جهاني نوجوانه، اما تا اومد بقيهي حرفش رو بزنه، ديگه مهلتش نداديم و گفتيم اگه اينطوره پس چرا تبليغ نشده؟ بايد توي اين روز، دوچرخه دست ما باشه!
خلاصه سرتون رو درد نيارم، همون چند تار مويي هم كه روي سر سردبير محترم بود، كنديم تا موافقت كرد. گفتم ما سردبير بالاي 18سال نميخوايم و براي همين دموكراسي رو اجرا كرديم و پنج نفر رو انتخاب كرديم كه يكياش منم...»
بهاران بنياحمدي هم اينروزها 34ساله است و علاوه بر روزنامهنگاري و نويسندگي، بازيگر هم هست و حتماً او را در فيلمهاي بسياري ديدهايد. بهاران در بخشي از سرمقالهاش نوشته:
«تازگيِ روح سردبير و دستاندركاران دوچرخه، فرصتي را پيش آورد كه در روز خودمان، به تنهايي و بدون كمك هيچكس، تنهاي تنها، يك دوچرخهي جديد و نوجوان را درست كنيم. همين كه بعد از هشت ماه، دوچرخهي عزيز بالأخره يادش افتاد كه بابا روز، روز ماست و ريش و قيچي دوچرخه را داد دست ما و اين امكان را به ما داد كه اشتباهات جناب سردبير قديمي و دستاندركاران دوچرخه را يكجوري جبران كنيم هم غنيمت است.»
نيما جمالي هم حالا 35ساله است و مثل روزهاي نوجوانياش، عاشق طراحي و حرفهاش تصويرگري و طراحي شخصيت است. او در اين شماره حرفهايش را با نوشتن سرمقاله نزده؛ بلكه با كشيدن تصويرگريها و كاريكاتورهاي متعدد در صفحهي اول و صفحههاي داخلي دوچرخه، سهمي جدي در اين شماره داشته است. البته يك مطلب مفصل هم در صفحهي ورزش دربارهي تيم رئال مادريد كار كرده است.
سپيده قادري هم حالا 35ساله است و نويسنده و روزنامهنگاري باتجربه است كه بهعنوان دستيار كارگردان و برنامهساز در تلويزيون هم به فعاليت پرداخته است. او هم در بخشي از سرمقالهاش آورده:
«اونروز هم مثل همهي روزهاي خدا، خورشيد از سر جاي هميشگياش طلوع كرد. مثل هميشه صبحونه خورديم. مثل هميشه تلفن زنگ زد، ولي مثل هميشه مطهره پشت خط نبود. برعكس هميشه، يك ساعت بعد توي دفتر سردبير بوديم و مثل بعضي وقتها توي اتاقش، دور ميزش جمع شده بوديم و مثل هميشه فكر كرديم كه يه بوهاي خوبي ميآد.
مثل هميشه سردبير، اول شروع كرد. مثل هميشه حرفش تموم شد، ولي تازه فهميديم اونروز خورشيد مثل هميشه از سر جاي هميشگياش بيرون نيومده و اونروز با بقيهي روزها فرق داشت...»
نگار مفيد هم حالا 34ساله است و از روزنامهنگاران شناختهشدهي حوزهي سينماست. او هم در بخشي از سرمقالهاش نوشته: «حواستون باشه خوندن اين دوچرخه براي آدماي بالاي 18سال ممنوعه! شما هم اگه سنتون از 18سال گذشته، پيشنهاد ميكنم همين الآن نشريهي ما رو بذارين زمين!
بچهها! وقتي اين دوچرخه به دستتون رسيد، فوري نپريد به همه نشونش بدين. بهتره وقتي اين شماره به دستتون رسيد، به هيچكس كاري نداشته باشين و فقط شروع كنين به خوندن؛ وقتي مامان و بابا و بقيهي اذناب جمعشدن و ازتون درخواستكردن كه اجازه بدين نشريهي شما رو بخونن، قيافهي حقبهجانبي بگيريد و بگيد كه بايد دربارهاش فكر كنم و بريد داخل اتاقتون.
اگه ديدين فايدهاي نداره و حرفي به شما نميزنن، وقتي همه نشستن و درحال گپزدن هستن، شما هم بياييد پيش بقيه و شروع كنين به ورقزدن دوچرخه و خنديدن!...»
حتماً با خواندن اين يادداشتها و اين توضيحها، ته ته ته دلتان حسابي غنج ميزند كه كاش ميشد اين شمارهي دوچرخه را داشتيد و ميخوانديد، نه؟ خب اينكه غنجرفتن و غصهخوردن ندارد! چون نسخهي پيدياف اين شمارهي دوچرخه در كانال هفتهنامهي دوچرخه به نشاني docharkheh_weekly@ منتشر شده است و ميتوانيد همهي مطالب جذاب آن را بخوانيد.
نسخهي پيدياف اولين ويژهنامهي روز جهاني نوجوان هفتهنامهي دوچرخه، هديهي روز نوجوان است به شما كه امروز نوجوانيد.
روزتان مبارك!
كاريكاتور: لاله ضيايي، 17ساله/ چاپشده در شمارهي 32 هفتهنامهي دوچرخه