به گزارش دويچه وله، در بسیاری از مطالعات تاریخی که پیرامون دوران رژیم نازی (ناسیونال سوسیالیسم) منتشر شده، بر جذبه و نفوذ کلام پیشوای رایش سوم یعنی آدولف هیتلر تأکید شده و گفته میشود که او سیاستمداری باجذبه (کاریزماتیک) بود که موفق شد با سخنرانیهای پرشور خود میلیونها شهروند آلمان را فریب دهد و به ایدههای خود جذب کند. به نظر میرسد که این برداشت تا روزگار ما به مذاق برخی از راستگرایان افراطی نیز خوش آمده است.
در گذشته برخی از تاریخنگاران بر این گمان خط بطلان کشیده و هیتلر را "یک سیاستمدار زیرک و حقهباز اما بیمایه" دانسته بودند، اکنون یک تحقیق پردامنه این موضوع را با دادههای روشن به اثبات رسانده است.
پژوهشگران دو مرکز تحقیقاتی یعنی دانشگاه کنستانس و مدرسه علوم حکمرانی برلین رابطه تورهای انتخاباتی هیتلر را با نتایج واقعی انتخابات میان سالهای ۱۹۲۷ تا ۱۹۳۳ را مورد بررسی قرار دادهاند.
سال ۱۹۲۷ نقطه عطفی در رشد حزب ناسیونال سوسیالیسم (نازی) است و در سال ۱۹۳۳ هیتلر با آرای بسیار ضعیف برنده انتخابات سراسری شد و به قدرت رسید.
پژوهشگران با بررسی ۴۵۵ مورد از سخنرانیهای هیتلر در حوزههای انتخاباتی گوناگون در سراسر آلمان و سنجش فعالیت کارزارهای انتخاباتی او با آمار واقعی انتخابات به نتیجهای شگفتانگیز رسیدند: مسافرتها و نطقهای تبلیغاتی هیتلر در گسترش افکار و سیاست او نقشی بسیار اندک داشته است.
پژوهشگران در پاسخ به معمای رشد آرای نازیان از ۳درصد به ۴۴ درصد آرای جامعه، بر عوامل سیاسی و اجتماعی تأکید میکنند که در پیشرفت مقطعی دارودسته هیتلر اهمیتی تعیینکننده داشت، مانند:
- فشارهای اقتصادی، تورم و گرانی در کنار بیکاری گسترده که عوامل هیتلر به نفع عقاید افراطی خود از آن استفاده کردند.
- اهمال و کمکاری احزاب بزرگ در حمایت از دموکراسی و کاهش نفوذ آنها در میان توده مردم. در سالهای پس از جنگ جهانی اول و استقرار "جمهوری وایمار" احزاب دموکراتیک آلمان دچار تفرقه شدید بودند، اعتماد مردم را به طور روزافزون از دست میدادند و موقعی به خطر فاشیسم در کشور پی بردند که حزب نازی به چنان قدرتی دست یافته بود که مقاومت در برابر آن دیگر غیرممکن شده بود.