به گزارش همشهري آنلاين، پاول پاوليكفسكي كه سه سال پيش با «ايدا» جايزه اسكار بهترين فيلم خارجيزبان را برد و امسال با «جنگ سرد» بهترين كارگردان جشنواره كن لقب گرفت، مهمان ويژه مراسم افتتاحيه بيست و چهارمين جشنواره فيلم سارايوو بود. او در حاشيه نمايش «جنگ سرد» در نخستين روز جشنواره سارايوو، با كليم آفتاب از نشريه اسكرين گفتگو كرده و درباره تجربههاي فيلمسازي خود و بحرانهاي داخلي سينماي لهستان گفته است.
- پس از بردن اسكار بهترين فيلم خارجيزبان در سال 2015، ساختن فيلم تازه برايت آسانتر بود يا سختتر؟
ميتوانست آسانتر باشد اگر يك فيلم لهستاني نميساختم اما وقتي به لهستان برميگردي تا با بازيگران داخلي و بدون ستارههاي بينالمللي يك فيلم سياه و سفيد بسازي، ماجرا چندان هم ساده نيست. ما براي پيش بردن پروژه ميبايست به تمام پولهاي گوشه و كنار اروپا دسترسي ميداشتيم. تهيهكنندگان «جنگ سرد» در توليد مشترك و به دست آوردن بودجههاي دولتي خبره هستند و در همكاري با موسسه فيلم لهستان كاري سترگ انجام دادند. آن زمان ماگدالينا سروكا رئيس موسسه بود و ما به بودجههاي منطقهاي دسترسي داشتيم. براي فيلمبرداري همه جاي لهستان را زير پا گذاشتيم و در هر منطقه تلاش كرديم پول تهيه كنيم. خيلي زياد نبود اما روي هم كارمان را راه ميانداخت.
- سروكا از موسسه فيلم لهستان كنار گذاشته شد. نظرت درباره اين دگرگونيها در موسسه چيست؟
راستش ما هنوز نميدانيم قرار است چه اتفاقي بيفتد. فكر ميكنم با فرارسيدن پاييز و تصويب قانوني تازه درباره فيلمسازي در لهستان اوضاع كمي بهتر شود. مشكل اينجاست كه دولت تازه لهستان صرفا به دو گونه سينما باور دارد؛ سينماي تجاري از يك سو و سينماي ميهنپرستانه از سوي ديگر و اينها را در تقابل با ضررهاي سينماي خلاقانهتر و آزادتر ميداند. از ياد نبريم موسسه فيلم لهستان تنها 10 سال پيش تاسيس شده و معدود موفقيتهاي سينماي لهستان در سه چهار سال گذشته مديون آن است. من معتقدم همه چيز بايد همانطور بماند كه بوده است و شرمآور خواهد بود اگر رنسانس سينماي لهستان به همين زوديها به واسطه از بين رفتن موسسه فيلم لهستان رخ بدهد.
- به نظر ميرسد تصميم تو براي فيلم ساختن در لهستان آن هم پس از سالها فعاليت در بريتانيا و فرانسه تا حدودي به خاطر موسسه فيلم لهستان بوده است؟
نه واقعا. من تهيهكننده نيستم به اين چيزها فكر نميكنم. وقتي داشتيم «ايدا» را در لهستان ميساختيم، منطق داستان و ماجرا چنين ايجاب ميكرد. بودجهمان كم بود و موسسه نيمي از آن را تامين كرد. پس از موفقيت «ايدا» طبيعي بود كه براي «جنگ سرد» هم سراغ آنها برويم. جامعه فيلمسازان در لهستان بسيار قوي و منسجم است و موسسه با آنها همكاري نزديك دارد. برخلاف بريتانيا كه تهيهكنندگان تشكلي قدرتمند دارند، همه چيز را مديريت ميكنند و فيلمسازان - تا آنجا كه من ميدانم - پراكنده و منزوي هستند. در لهستان فيلمسازان به با هم بودن، كمك كردن به يكديگر و جنگيدن براي يك هدف علاقه دارند و به اين به نظرم ارزشمند است.
- جز اين، در موارد ديگر هم با موسسه فيلم لهستان همكاري كردهاي؟
زماني عضو يكي از كميتههايي بود كه درباره فيلمنامهها و پروژههاي پيشنهادي نظر ميداد؛ اينكه آيا بودجه به آنها تعلق ميگيرد يا نه، ميتوان توليدشان كرد يا بايد اصلاح شوند. پنج نفر عضو كميته بوديم و همگي از آدمهاي واقعي صنعت سينما كه ميدانستند چطور فيلمنامه را بخوانند و چگونه فيلم بسازند. به نظرم يك سيستم بسيار خوب بود. در بسياري از كشورها بودجه سينما در اختيار ادارههاي دولتي است؛ كساني كه دركشان از ظرفيتهاي هر فيلمنامه و كارگردان بيشتر نظري است تا واقعي.
- «جنگ سرد» افتتاحيه جشنواره سارايوو بود. پيش از اين هم اينجا آمده بودي؟
در نخستين دوره جشنواره سارايوو در 1995 مستندي از من به نمايش درآمد به نام «ارزشهاي صربي» درباره دوران محاصره سارايوو از نگاه نيروهاي اشغالگر صرب. من پيش و پس از جنگ بالكان بارها به سارايوو سفر كرده بودم و آن را شهر عشق ميدانم. سرانجام هم با «ايدا» به جشنواره آمدم. فيلم در سينماي روباز روي پرده رفت و رويدادي شگفتانگيز براي من بود. صحنههايي در «جنگ سرد» هست كه در يوگسلاوي سابق ميگذرد و دوست داشتم در سارايوو فيلمبرداري كنم اما سرانجام اشپليت را انتخاب كردم كه تضادي شديدتر با پاريس و ورشو در اختيارمان ميگذاشت.