و با آمدنشان عطر شادی را در دل های منتظر و کوچه های آب و جارو شده، پیچاندند. با دست های منتظر و سختی کشیده اش اسپند را روی منتقل طلایی کوچک می ریزد، دود خوش عطر اسپند از آتش بلند می شود و فضای محله قدیمی را که با کوچه بن بست و ساختمان های آجریش خاطره رفتن این پرنده مهاجر را به خوبی به یاد دارد، عطر آگین تر می کند.
چشمان زن دور دستها را می کاود، انتظار در چشمانش که با حلقه های اشک روشن شده موج می زند. مداوم زیر لب صلوات می فرستند و خدا را شکر می کند که دوباره می تواند بعد از سال ها فراغ و دوری چهره همسر آزاده و قهرمانش را ببیند.
در این اندیشه و خیال است که خودروی حامل همسر آزاده اش از دور نمایان می شود. صدای صلوات مردم آسمان محله و کوچه را پر می کند، همه صلوات می فرستند، گوسفند قربانی می کنند و گل و شیرینی پخش می کنند و به دستان و صورت آزاده از راه رسیده بوسه می زنند. همه یک صدا و بلند با هم شعار می دهند «دسته گل محمدی از کربلا خوش آمدی».
لحظه ورود آزادگان در 26 مرداد 69 را هنوز بسیاری از مردم به خاطر دارند، لحظه وصف نشدنی که اشک شوق بر گونه های مردم این سرزمین روان کرد.
همسر آزاده بین جمعیت گم می شود، تنها ایستاده و مات و مهبوت به چهره نورانی، خسته و نحیف همسرش که بر دوش مردم در حال نزدیک شدن به اوست خیره می شود، هنوز باور نمی کند انتظار تلخش تا دقایقی دیگر شکسته می شود.
هشت سال پیش که همسرش از پیش او رفت، صورتش جوان و موهایش سیاه بود. دستی مهربان اما تکیده بر شانه زن فرود می آید، او برمی گردد و با کمال ناباوری صورتی را می بیند که دیگر موهای سیاهش دانه دانه در میان سپیدی ها به چشم می آید.
در آن روز باشکوه شهر به استقبال پرنده های مهاجری آمده بود که در سال های سخت هجران از وطن، بال و پر خود را در زیر شکنجه های دشمن شکسته بودند. البته هرچند جسم آنان دربند بود، ولی هیچگاه روح و اندیشه بلندشان تسخیر نشد و قلبشان همیشه به یاد دین و ایمان و آسمان وطن می تپید.
در آن روز باشکوه پرنده های مهاجر آمدند همان طور که رفته بودند؛ دلیر و مقاوم، نستوه و استوار، امیدوار و دلاور با همان صلابت همیشگی.
در آن روز اقاقیا به استقبال آمده بودند و نسیم، مژده وصل می داد. انتظارها پایان یافته بودند. بازگشت پرستوهای عاشق مهمترین خبر بود که هر پیر و جوانی نقل می کرد.
امروز 28 سال از لحظه ورود نخستین گروه آزادگان ایرانی به میهن اسلامی می گذرد، خاطرات آن روز فراموش نشدنی است.
خاطره های آن دوران هنوز هم در ذهن این دلاورمردان مرور می شود، خاطراتی تلخ و شیرین، گاهی همراه با اشک، گاهی لبخند.
سال های سال اسارت در مخوف ترین زندان های «رمادیه»، «کرکوک» و «موصل» در اوج بی پناهی با شکنجه های ناجوانمردانه رژیم بعث را مگر می توان به راحتی فراموش کرد.
بیشتر آنان افتخار جانبازی 50 تا 70 درصدی نیز دارند و از ناحیه دست و پا و اعصاب آسیب دیده اند اما بوی سنگر و عشق و صفای آن روزها هنوز در چهره هایشان نمایان است.
زندگی در سخت ترین شرایط همراه با موجی از دغدغه، کار هر کسی نیست مگر آنان که اراده ای آهنین داشتند و با لبیک به فرمان رهبر کبیر انقلاب مردانه با حضور در جبهه های حق علیه باطل در راه دفاع از کیان اسلامی جانفشانی کردند.
این بار شهیدان زنده همچون چلچله های بهاری بر زمین نشستند و در لا به لای دست ها، اشک ها و آغوش ها گم شدند.
مرزهای زمان در آن روز شکست، دیگر فرصتی برای تفکر نبود، فقط عشق بود که جولان می داد، چه بسیار کودکانی که در آن روز برای نخستین بار پدر را می دیدند و چه بسیار مادران و پدرانی که پس از سال ها خون دل خوردن، بر دست های زمخت فرزند خود بوسه زدند و در دریای احساس غوطه ور می شدند؛ انگار خداوند دوباره فرزندی به آنان عطا کرده است.
چه بسیار زنانی که چهره های تکیده همسران خود را باور نداشتند و بر آنچه که بر یاران امام امت گذشت، اشک ریختند.
در آن سو، یکی به شکرانه آزادی از اسارت بر زمین سجده کرد و خاک وطن را بویید، دیگری بوی پیراهن برادر را با خود همراه کرد و برای همیشه در محفظه خاطر نگه داشت؛ یکی دیگر چشم بر آسمان وطن دوخت، ابرها را کنار زد و همراه باد در گوش آسمان با خدا نجوا کرد که چرا شهید نشد.
آزادگان، مجاهدانی فی سبیل الله هستند که در چنگال دشمن بی رحم، هرگز از اعتقادات خود دست نشستند و تا پای جان ایستادند تا ملت ایران و رهبر بزرگوارش را سربلند و سرافراز کنند.
آنان مجاهدانی صبورند که سال های عمر خود را در زندان ها و زیر شکنجه های بی رحمانه شکنجه گران رژیم بعثی صدام سپری کردند و توانستند با تأسی از صبر و پایداری پیامبر اکرم (ص) و ائمه اطهار (ع) سال ها سختی و رنج را تحمل کنند و به الگوهای مقاومت، ایثار و استقامت تبدیل شوند.
28 سال پیش درست در چنین روزی هزاران کبوتر از اسارتگاه های رژیم بعثی عراق آزاد شدند و در آغوش پر مهر و محبت ملت بزرگ ایران قرار گرفتند، مردان سرافرازی که پس از سال ها حضور در میدان های نبرد با دشمن، تمام قدرت های پوشالی حامی اش را به سخره گرفتند و قدرتمندانه در میدان های نبرد حق علیه باطل ایستادگی کردند.
مردانی که در دوران اسارت جانانه در برابر همه فشارها و سختی هایی که دشمن بر آنان تحمیل می کرد، مقاومت کردند.
این آزادمردان سرافراز با مقاومت، قهرمانانه به دفاع مقدس قداست بخشیدند و با آزادی پیروزمندانه خود مسرت و شادی را برای ملت بزرگ ایران به ارمغان آوردند و با صبر و مقاومت در اسارت، چشم جهانیان را متوجه عظمت ایران اسلامی و اصالت مکتب رهایی بخش اسلام، کردند.
آنان پیشگامان سرزمین ایثار و فداکاری هستند که عمیق ترین و رفیع ترین رشادت ها را معنا بخشیدند و پس از سال ها حضور در میدان های نبرد با دشمن زبون، تمام قدرت های پوشالی حامی اش را به سخره گرفتند. آنان قدرتمندانه در میدان های نبرد حق علیه باطل ایستادگی کردند و در دوران اسارت جانانه در برابر همه فشارها و سختی هایی که دشمن بر آنان تحمیل می کرد، مقاومت کردند.
منبع: ايرنا