به گزارش ایسنا، مجموعه جهانی مذهبی شیخصفیالدین اردبیلی که به نام مؤسس مکتب عرفانی صفویه، حدود هشت سال پیش در فهرست میراث جهانی به ثبت رسید، بیش از هفتصد سال قبل احداث شد، مکانی که در طول سالها و به خصوص بعد از ایجاد دولت صفوی، به یکی از زیارتگاههای مهم ایران تبدیل شد. اما این مکان مهم و تاریخی که بیشترین درجه اهمیت خود را در سدههای هشت تا سیزده هجری به عنوان یکی از بزرگترین تشکیلات مذهبی عرفانی ایران به دست آورد، امروز با صحنها و حیاط های تودر تو ۱۶ فضای اصلی را در خود دارد.
فضاهایی مانند «بقایای دروازه اصلی یا سردر عالی»، «حیاط باغ یا حیاط بزرگ(عرصه)»، «مزار شیخ صفیالدین؛ معروف به گنبد اللهالله»، «آرامگاه شاه اسماعیل اوّل»، «آرامگاه محیالدین محمّد معروف به حرمخانه»، «عمارت چینیخانه فعلی» (خانقاه قدیم یا خلوتسرای شیخ صفیالدین)»، «مسجد جنتسرا»، «تالار دارالحفاظ - قندیلخانه»، «ساحت یا صحن اصلی»، «سردر شاه عباسی»، «تالار دارالحدیث (طاق متولی یا دارالسلام)»، «مقابر مشایخ صفوی»، « قبرستان شهیدگاه»، «حیاط معروف به مقابر یا حیاط حرمخانه»، «چلهخانه جدید»، و «حیاط میانی (پیشخوان)» از مهمترین فضاهای این مجموعه جهانی است.
هر چند جهانی شدن این مجموعه در هشت سال پیش مُهر حفاظت و توجه به آن را مستحکمتر کرد، اما به نظر میرسد، هنوز آنقدرها که باید روش حفاظت از این محوطهی جهانی را یاد نگرفتهایم.
آرامگاه شهدای چالدران در زیر آفتاب میسوزند
سیاوش آریا، فعال حوزه میراث فرهنگی، که مدتی پیش از این محوطه جهانی دیدن کرده است، نسبت به وضعیت برخی از محوطههای این مجموعه جهانی معترض است.
او به ایسنا میگوید: سنگ قبرهای جانباختگان جنگ چالدران و آثار سنگی غیرمنقول کشف شده در استان اردبیل را در موزهی روبازِ پشت محوطهی «چینی خانه» و در شمال گنبد «دارالحدیث» آرامگاه جهانی شیخ صفیالدین اردبیلی که امروز «شهیدگاه» مینامند، قراردادهاند. وضعیتی که امروز میتوان آن را در بدترین شرایط نگهداری و حفاظتی دانست.
وی با بیان اینکه این سنگقبرها درکف حیاط و محوطهای که قرار است به موزهی روباز تبدیل شود، روی یکدیگر و در فضای کاملا باز قرار گرفتهاند، ادامه میدهد: سنگقبرهای ارزشمند کتیبهای و آثار سنگی غیرمنقول که از دوران ایلخانی، صفویه و قاجاریه به جا مانده است، از نظر پژوهشگران و کارشناسان و از دید مطالعات تاریخ سیاسی و اجتماعی جایگاه ویژهای دارند. از سوی دیگر قرار گرفتن آرامگاههای جان باختگان جنگ چالدران، از دید ملی - میهنی در ین منطقه از اهمیت ویژهای برخوردار است، اما درکمال ناباروری آنها و دیگر آثار سنگی به بدترین روش در زیر باد، باران، برف، آفتاب و درمیان گیاهان خودرو و هَرز با چیدمانی نازیبنده (نامناسب) در کف حیاطی به حال خود رها شدهاند، هرچ ند برخی از آنها در زیر تاقها قرار گرفتهاند، اما این کار چیزی از وضعیت نامناسب آنها کم نمیکند.
او شکسته شدن، این سنگقبرها که احیانا برخی از آنها در زمان کاوشهای باستانشناسی کشف شدهاند، ادامه میدهد: متاسفانه آنها در بدترین شیوه و با چیدمانی بسیار بد و زننده روی هم انباشته شدهاند، که میتوان این اقدام را نشان از نبود درک درست و ناآگاهی مسئولان مرتبط در این زمینه میداند و ادامه میدهد: این آثار حتی بدون شناسنامه به حال خود رها شدهاند.
وی با اشاره به روشهای حفاظت کشورهای دیگر از ارامگاههای جانباختگان جنگ جهانی اول و دوم در یک سدهی گذشته، ادامه میدهد: این در حالی است که قهرمانان ملی - میهنی چند صد سالهی کشور ما که نقش بسیار مهمی در تاریخ اجتماعی ایران داشتهاند، مورد بیمهریهای زیادی قرار میگیرند.
آریا با اشاره به اینکه کارشناسان و کُنشگران میراث فرهنگی با انتقاد و گلایه از روش نگهداری سنگ قبرهای جان باختگان جنگ چالدران و دیگر آثار سنگی قرار گرفته در محوطهی «شهیدگاه» خواستار رسیدگی فوری سازمان میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی به این مجموعه شدهاند، میگوید: به نظر میرسد باید هرچه زودتر پوشش و سایهبانی مناسب با حفظ چشم انداز (منظر) و اصول فنی میراث فرهنگی برای این آثار سنگی در نظر گرفت.
وقتی ثبت جهانی هم کمکی به حفاظت از یک اثر تاریخی نکند
این کنشگر میراث فرهنگی ثبت جهانی شدن مجموعهی جهانی شیخ صفیالدین اردبیلی به عنوان دوازدهمین میراث جهانی ایران در یونسکو را نیز عاملی نمیداند که متولیان میراث فرهنگی با تکیه به آن نسبت به این محوطهی جهانی اهمیت دهند و ادامه میدهد: این روزها از مدیریت ناکارآمد و رفتارها و برخوردهای نازیبنده و کجسلیقگیها در موضوع چشمانداز فرهنگی و حریم این محوطهی جهانی در رنج است.
او با اشاره به اینکه چشمانداز منظری این محوطهی جهانی اصلا در وضعیت نامناسبی نیست، تاکید میکند: برخوردها و رفتارهایی که در خُور و شان این میراث جهانی باشد، نسبت به آن محوطه وجود ندارد. کافی است که این روزها با نگاهی کنجکاوانه و پرسشگر، سری به مجموعهی جهانی شیخ صفی الدین اردبیلی بزنید تا به وضعیت آشفته و ناهمخوان میراث جهانی اردبیل پی ببرند.
وی کمبود تابلوهای معرفی میراث جهانی شیخ صفی الدین را یکی از معضلات این محوطه میداند و ادامه میدهد: گردشگرانی که برای دیدن این مجموعه جهانی به اردبیل سفر میکنند، معمولا با کمبود تابلو و نبود راهنما برای رسیدن به این مجموعه مواجه شده و دچار سردرگمی میشوند، آن هم در شرایطی که بنرهای خوشامدگویی رییس سازمان میراث فرهنگی بیشتر از تابلوهای میراث جهانی اردبیل در شهر به چشم میخورد.
به گفتهی آریا، نبود بروشور و کتابچههای راهنما و شناخت میراث جهانی شیخ صفیالدین و دیگر یادمانهای تاریخی استان از دیگر مواردی است که مدیران این محوطهی جهانی به انگیزهی کمبود بودجه از آنها نام میبرند.
وی که مدتی پیش از این محوطهی جهانی دیدن کرده است، حضور دستفروشان کتابهای قدیمی و دسته دوم در کنار مجموعهی شیخ صفی الدین گرفته، پارکینگ خودروها و خدشهدار شدن چشم انداز و حریم مجموعه در سمت چپ ورودی آرامگاه شیخ صفیالدین که به پارکینگ امامزاده صالح معروف است را از جمله موارد مخدوش شدن این محوطه جهانی میداند.
او همچنین تابلوی نصب شده در ورودی مجموعه بدون هیچ نوشتهای، کاشیهای شکسته و کنده شده زیر همان تابلو که صحنهی زشت و ناخوشایندی را ایجاد کرده از دیگر موارد بیتوجهی به این محوطه ی جهانی بیان میکند.
وی در توصیف وضیت نامناسب درون این محوطه جهانی نیز توضیح میدهد: سیمهای برق از روی زمین در ورودی اصلی آرامگاه و کف حیاط مجموعه از اتاقی به اتاق دیگر به چشم میآید. بنرهای بیکیفیت و نا مناسب تبلیغاتیر روی پایههای ضعیف و ساده در ورودی آرامگاه روی زمین افتاده است. بخشهایی از کاشیکاریها و دیوارههای بیرون آرامگاه و بخشهای گوناگون مجموعه، نیاز فوری به مرمت دارند.
به گفتهی آریا حتی سنگقبر «حلیم بیگم» یا «عالم شاه بیگم»، مادر شاه اسماعیل یکم صفوی که از نظر میراثی و هنری ارزش فراوانی دارد، به گونهی غیرکارشناسی با پوشش نامناسب شیشهای پوشانده شده است که خود آسیبهایی را به دنبال دارد چون بازتاب نور خورشید و آفتاب و همچنین باران و برف در فصل زمستان به پوسیدگی بیشتر سنگ گور کمک خواهد میکند.
این فعال میراث فرهنگ؛ با بیان اینکه مدیران فرهنگی کشور باید نیم نگاهی به کشورهای پیشرفته و همسایهی خود داشته باشند که چگونه از نداشتهها و پیشینهی خود دفاع میکنند، ادامه میدهد: مدیران فرهنگی کشور می توانند از دید مالی و اقتصادی و با حفظ میراث فرهنگی به آثار تاریخی و فرهنگی نگاه کنند که درآمدزایی هنگفتی را به دنبال خواهد داشت. اما متاسفانه با نیم نگاهی به یک دههی گذشته، پِی میبریم که حتی درهمین زمینه هم ناکام ماندهایم و فقط از شعار دلنشین «گردشگری» بهرههای ابزاری و سیاسی بردهایم.