در تاریخ هنر، سبک رئالیسم را سرآغاز هنر مدرن میدانند. این مکتب بر این پایه استوار است که زندگی روزمره و دنیای مدرن سوژههای بسیار مناسبی برای منعکس شدن در هنر هستند.
این سبک نشان از چگونگی شکلگیری زندگی به لحاظ اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی در نیمه قرن ۱۹ میلادی دارد. این دیدگاه منجر به نمود مضامینی نازیبا و زمخت از لحظات عادی زندگی با رنگ های تیره و کدر شد، که کاملاً با نظریه زیبایی گرایی در هنر در تضاد بود.
رئالیسم نهضتی خود جوش و غیر دنباله رو بود که نقاشان رسوم اجتماعی و ارزش های بورژوازی و پادشاهی را هدف مخالفت خود قرار می دادند.
واقعگرایی یا رئالیسم در هنرهای تصویری و ادبیات، نمایش چیزها به شکلی است که در زندگی روزانه هستند، بدون هرگونه آرایش یا تعبیر افزون. این واژه همچنین برای شرح کارهای هنری که برای آشکار کردن راستی، چیزهایی چون زشتی و پستی را تأیید کردهاند نیز به کار میرود.
رئالیسم همچنین اشاره به جنبش فرهنگی میانه قرن ۱۹ دارد که از فرانسه ریشه گرفت و گونهٔ هنری سرشناس تا اواخر قرن ۱۹ بود. با آشنایی با عکاسی، این منبع جدید دیداری شور ساخت چیزهایی که همچون واقعیت بودند را در مردم زنده کرد و این جنبش هنری شکوفا شد. رئالیسم به شدت با رومانتیسیسم مخالف بود.
رئالیسم به عنوان مکتب ادبی نیز نخست در اواخر قرن هجده و اوایل سده ۱۹ (میلادی) فرانسه به میان آمد و پایه گذاران واقعی آن نویسندگان مشهوری نبودند که ما امروز میشناسیم بلکه آنان نویسندگان متوسطی بودند که اکنون شهرت چندانی ندارند.
شانفلوری، مورژه و دورانتی، از آن جمله هستند و همین نویسندگان بودند که در رشد و پیشرفت نهضت ادبی عصر خودشان (قرن نوزده) تأثیر زیادی داشتند.
بزرگترین نویسنده رئالیست در این دوره گوستاو فلوبر است و شاهکارش رمان معروف مادام بوواری است. به نظر فلوبر، رماننویس بیش از هر چیز دیگر هنرمندی است که هدف او آفریدن اثری کامل است. اما این کمال به دست نخواهد آمد مگر اینکه نویسنده عکس العملهای درونی و هیجانهای شخصی را از اثر خود جدا کند.
نقاشی در سبک واقع گرا اثر ژان باپتیست گرژه با نام رختشوی 1761
ژول باستین لپگ | نقاشی اکتبر| 1884