به گزارش همشهری، نخستین سرقت این دو تبهکار مهرماه سال 96در یکی از طلافروشیهای خیابان عباسی در جنوب پایتخت رقم خورد و آنها با تهدید صاحب طلافروشی توانستند مقدار زیادی جواهرات سرقت کنند. در شرایطی که پلیس در تعقیب این 2 سارق بود 3ماه بعد آنها دوباره به خیابان عباسی بازگشتند و این بار به طلافروشی دیگری دستبرد زدند. با این حال چند روز بعد سرانجام تحقیقات پلیس برای دستگیری آنها به نتیجه رسید.
متهمان که از مدتی قبل نقشه سرقتهایشان را کشیده بودند ضمن اعتراف به این 2 سرقت مسلحانه گفتند که به خاطر یکشبه پولدارشدن دست به این سرقتها زدهاند. متهمان در ادامه صحنه سرقتهایشان را بازسازی کردند و پرونده با صدور کیفرخواست به دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
در جلسه دادگاه متهم ردیف اول ادعا کرد از اسلحهای که در سرقت همراهش بوده استفاده نکرده و دومین متهم نیز گفت هیچ سلاحی همراهش نبوده است. با این حال قضات دادگاه هر دو متهم را گناهکار تشخیص دادند و متهم ردیف اول را به تحمل 15سال حبس و متهم ردیف دوم را به 10سال حبس محکوم کردند. همچنین هر دو متهم به رد مال به شاکیان محکوم شدند. این حکم اما با اعتراض 2طلافروش مواجه شد. آنها ادعا کردند طلاهایی که از آنان سرقت شده خیلی بیشتر از آن چیزی است که در رأی دادگاه آمده است.
در چنین شرایطی پرونده به دیوانعالی کشور فرستاده شد و قضات دیوان این حکم را نقض کردند و پرونده بار دیگر به دادگاه فرستاده شد. در دومین دور از رسیدگی به این پرونده که صبح دیروز در شعبه 11دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست قاضی مجید متین راسخ برگزار شد شاکیان بار دیگر شکایتشان را مطرح کردند و خواستار بازپسگیری همه طلاهای مسروقه شدند. در ادامه متهم ردیف اول به دستور قاضی در جایگاه ایستاد و در دفاع از خودش گفت:
من و همدستم از سالها قبل با یکدیگر دوست هستیم. چون وضعیت مالی خوبی نداشتیم تصمیم گرفتیم از طلافروشی سرقت کنیم و یکشبه پولدار شویم، اما فکرش را هم نمیکردیم که پلیس ما را دستگیر کند. وی ادامه داد: از مدتی قبل یک اسلحه تهیه کردیم و در جریان نخستین سرقت حدود نیم کیلو و در دومین سرقت حدود یک کیلو و 700گرم طلا دزدیدیم ولی بعد فهمیدیم که صاحبان طلافروشیها گفتهاند ما بیشتر از 5کیلو طلا از آنها دزدیدهایم که واقعیت ندارد. وقتی نوبت به دومین متهم رسید او در دفاع از خودش گفت: باور کنید من در هر دو سرقت وارد طلافروشیها نشدم. من مقابل در میایستادم و همدستم با اسلحه وارد میشد و در ادامه با طلاها فرار میکردیم. حالا هم از کاری که کردهام، پشیمانم.
در پایان این جلسه قضات دادگاه برای تصمیمگیری وارد شور شدند.