آنها خبری که میشنیدند را باور نداشتند. به همین دلیل از مسئولان بیمارستان شکایت کردند و حالا شواهد بهدست آمده از کوتاهی و قصور پزشکی کارکنان بیمارستان در مرگ زهرا حکایت دارد.
خانواده آقای کریمی ساکن روستای اسلامآباد رستاق، واقع در 35کیلومتری یزد هستند. آنها دو فرزند داشتند. پسر کوچکترشان که قرار است امسال تازه به مدرسه برود و دختر 12سالهشان زهرا. آنها زندگی آرامی داشتند اما از فردای روز عید قربان آرامششان بر هم خورد. شب قبل زهرا بهطور ناگهانی دچار دل درد شدیدی شد.
پدر و مادرش او را که از درد بهخودش میپیچید به درمانگاه شبانهروزی آن حوالی بردند اما از پزشکی که آنجا بود جز تجویز چند آمپول و قرص مسکن کار بیشتری ساخته نبود. با کمتر شدن درد زهرا او به خانه برده شد اما پزشک توصیه کرد این موضوع جدی گرفته شود و اگر باز هم درد به سراغ دختر نوجوان آمد او را به بیمارستان منتقل کنند.
داروهای مسکن فقط توانستند تا ساعت 3بامداد دختر نوجوان را آرام نگه دارند و از همان زمان بود که دل درد این بار همراه با حالت تهوع به سراغ زهرا آمد. چارهای جز رساندن او به بیمارستان نبود. پدر و مادر زهرا در آن لحظات به چیزی جز آرامش و سلامتی جگرگوشهشان فکر نمیکردند. آنها فاصله 35کیلومتری بین روستایشان تا بیمارستان را در کوتاهترین زمان ممکن طی کردند. پدر زهرا امیدوار بود با رسیدگی که در بیمارستان میشود درد دخترش التیام پیدا کند اما نمیدانست چند ساعت بعد قرار است تلخترین حادثه زندگیاش اتفاق بیفتد.
- حادثه از زبان پدر زهرا
حسین کریمی، پدر زهرا در اینباره به همشهری میگوید:« وقتی به بیمارستان رسیدیم با وجود درد زیادی که دخترم تحمل میکرد، گفتند تا مراحل پذیرش انجام نشود کاری برای او انجام نمیدهند. بالاخره بعد از چند دقیقه یک پرستار بالای سر دخترم آمد و برایش سرم وصل کرد و در ادامه برایش داروی مسکن تزریق کردند اما لحظه به لحظه وضعیت دخترم بدتر میشد. او درد میکشید و فریاد میزد اما چندبار به ما تذکر دادند که نباید در اورژانس ناله کرد چون برای بیماران قلبی مضر است.
دستهای زهرا یخ کرده و صورتش مثل گچ سفید بود. در این شرایط سخت من را از اورژانس بیرون کردند و گفتند فقط یک نفر میتواند بالای سر بیمار باشد.» پدر زهرا تلاش میکند با هر واژهای که میگوید استیصال و ناتوانیاش را در آن لحظات بازگو کند. او ادامه میدهد: «خدا میداند در آن لحظات بر من و همسرم چه گذشت. تقریبا صبح شده بود که یکی از دکترها گفت دل درد دخترم مشکوک به آپاندیس است و باید صبر کرد و در این چند ساعت کاری جز تزریق مسکن برای دخترم انجام نشد و او فقط عذاب میکشید.»
حرفهای پدر زهرا به اینجا که میرسد بغض راه گلویش را میبندد: «همسرم که در اورژانس بالای سر زهرا بود تماس گرفت و گفت حال دخترمان خیلی وخیم است. من خودم را دوان دوان بالای سر زهرا رساندم. رنگش پریده و بدن نحیفش روی تخت بیحرکت افتاده بود. حتی فکش چرخیده و زبانش از دهان بیرون مانده بود. داد و فریاد کردم و کمک خواستم تا اینکه او را به بخش احیا بردند. خدا کند هیچ پدر و مادری ذرهای از زجری را که من و همسرم پشت در اتاق احیا کشیدیم نکشد. تنها امیدمان به خدا بود اما بعد از نیم ساعت که در باز شد گفتند متأسفیم، دخترتان فوت شده است.»
- مرگ در سایه قصور پزشکی
خبر مرگ عجیب دختر یزدی خیلی زود در شبکههای اجتماعی منتشر شد و بازخوردهای زیادی داشت. برای پدر و مادر زهرا مسجل شده بود که دخترشان قربانی قصور پزشکی شده است. به همین دلیل از همان روز تلاشهایشان را برای شناسایی افراد مقصر در مرگ دخترشان آغاز کردند.
روز گذشته حتی پای دادستان یزد هم به ماجرا باز شد و اظهارات وی نشان داد باید نام زهرا را در فهرست بلندبالای قربانیان قصور پزشکی قرار داد. علیاکبر شمس با اشاره به تشکیل پرونده قضایی برای فوت دختر نوجوان در یکی از بیمارستانهای یزد به ایسنا گفت: براساس ادعای خانواده و اولیای دم متوفی کادر اورژانس مراقبتهای لازم را از فرزند آنها انجام نداده است.
با ورود دادستانی به این پرونده جلسه فوقالعادهای با حضور مسئولان نظام پزشکی در بیمارستان تشکیل شد. وی ادامه داد: کمیته بیمارستان، کوتاهی در درمان بیماری دختر نوجوان را تشخیص داد که منتهی به برخورد و جابهجایی کادر پرستاری و پزشکان اورژانس و بخشنامهای به کل بیمارستانهای استان مبنی بر بازبینی در نحوه پذیرش اورژانس بیمارستانها ابلاغ شد. دادستان یزد در ادامه گفت: این بیمار با تشخیص اولیه مشکل قلبی در اورژانس بستری شده بود اما ظاهرا اقدامات پزشکی کافی و به موقع نبوده که پرونده در نظام پزشکی مطرح و در دست بررسی است.