به گزارش همشهری، چند روز پیش خودروهایی که از یکی از خیابانهای شمال پایتخت عبور میکردند متوجه زنی میانسال شدند که روی زمین افتاده بود. آنها به کمک او رفتند و با اورژانس تماس گرفتند و به این ترتیب زن میانسال که کاملا بیهوش بود به بیمارستان منتقل شد. از همان زمان تلاش برای نجات جان این زن شروع شد اما پزشکان پس از معاینه او پی بردند که سطح هوشیاریاش پایین آمده و به کما رفته است. بررسیها نشان میداد که او بهدلیل مسمومیت دارویی دچار چنین وضعیتی شده است.
- 7روز بعد
7روزی از بستری شدن زن میانسال در بیمارستان گذشته بود و پزشکان نتوانسته بودند خانواده او را پیدا کنند تا اینکه روز هفتم معجزهای رخ داد و وی به هوش آمد. او وقتی چشمانش را باز کرد به مسئولان بیمارستان گفت که دختری جوان این بلا را سرش آورده است. او پس از مرخص شدن از بیمارستان به اداره پلیس رفت و در تشریح ماجرایی که برایش رخ داده بود، گفت: فرزندانم خارج از ایران هستند و من تنها زندگی میکنم.
برای هواخوری به پارکی در نزدیکی خانهمان رفته بودم که دختری جوان به نام نیلوفر روی نیمکت، کنارم نشست و سر صحبت را باز کرد. رفتهرفته به او اعتماد و برایش تعریف کردم که فردی آشنا به بهانه خرید دلار، سکه و سرمایهگذاری سرم کلاه گذاشته و پولم را خورده است. نیلوفر مدعی شد که میتواند از طریق یک زن رمال کمکم کند تا به پولم برسم؛بنابراین برای رفتن پیش او با هم قرار گذاشتیم.
زن میانسال ادامه داد: روز قرار، نیلوفر به بهانه اینکه تشنه است آبمیوه خرید. یک لیوان هم به من داد که پس از خوردن آن دچار سرگیجه شدم. او مرا سوار خودرویی کرد که 2 مرد هم داخل آن بودند. نمیدانم چند ساعت در خیابانها میچرخیدند اما گویا پس از سرقت 2گوشی موبایل گرانقیمتم به همراه پول و طلایم مرا کنار خیابان رها کرده بودند که مردم به دادم رسیدند و به بیمارستان منتقل شدم.
- دستگیری
مأموران اداره آگاهی تهران برای شناسایی دختر سارق به بررسی تصاویر دوربینهای مداربسته همان پارکی پرداختند که او و مالباخته در آنجا با هم آشنا شده بودند. تصویر چهره نیلوفر بهدست آمد و مشخص شد که او 2 سال پیش نیز به اتهام سرقت با شیرینی مسموم دستگیر شده بود. با این سرنخ، نیلوفر تحت تعقیب قرار گرفت تا اینکه 3 روز پیش به دام افتاد. او در بازجوییها به سرقت با شیوه بیهوشی اعتراف و انگیزهاش را مشکلات مالی عنوان کرد. او هماکنون با دستور قاضی سهرابی، بازپرس جنایی تهران برای انجام تحقیقات بیشتر در اختیار مأموران اداره آگاهی تهران قرار گرفته است.
- سرقتهای سریالی
نیلوفر 28ساله است. او قبول دارد که طعمه هایش را در پارکهای شمال تهران شناسایی کرده و با شیوه بیهوشی دست به سرقت اموال آنها میزده است. گفتوگو با متهم را بخوانید:
- همدستانت چه کسانی هستند؟
آنها از دوستانم هستند اما شناخت کافی نسبت به آنها ندارم و اصلا نمیدانم کجا زندگی میکنند. چون به تازگی با آنها آشنا شده بودم و حالا هم پلیس در تعقیبشان است.
- از چند نفر با این شیوه سرقت کردید؟
2یا 3نفر.
- آخرین طعمه ات 7روز در کما بود، میدانی اگر جانش را از دست میداد اتهام قتل گردنت میافتاد؟
اصلا به این قسمت ماجرا فکر نکرده بودم. چون قرصهای خواب آور را داخل آبمیوه حل میکردم و با خود میگفتم تنها چند ساعت میخوابند و بعد بیدار میشوند.
- همه سرقتها را با همین شگرد انجام دادی؟
بله. با زنان میانسال در پارک آشنا میشدم. وقتی از مشکلاتشان میگفتند مدعی میشدم که زندگیشان طلسم شده و به بهانه شکستن طلسم برای رفتن نزد رمال قرار میگذاشتم. اگر از قبل خانههای آنها را شناسایی کرده بودم که خیلی جلو بودم، اگر نه که فقط اموالی که همراهشان بود را سرقت میکردیم.
- چطور خانههایشان را شناسایی میکردی؟
وقتی طعمههایم به من اعتماد میکردند به بهانه رفتن به خانه همراهشان میرفتم. چون معمولا آنها برای هوا خوری به پارک نزدیک خانهشان میآمدند. بعد نشانی خانههایشان را بهخاطر میسپردم و وقتی آنها را بیهوش میکردم، کلید خانه هایشان را برمیداشتم و با کمک همدستانم از آنجا سرقت میکردیم.
- مجردی یا متاهل؟
مجردم و تنها زندگی میکنم اما فکرش را نمیکردم به این زودی دستگیر شوم.