به گزارش ايسنا؛ محسن وزیریمقدم نقاش و حجمساز مدرنیست ایرانی که بیشتر لحظات عمرش با موسیقی و هنر عجین شده بود، حتی در سن ۹۴ سالگی هم همچنان فعال بود و نمایشگاه برگزار میکرد؛ یا این حال او آثارش را به سختی میفروخت و معتقد بود که نقاشی ابزار احتکار یکسری دلال شده که تا هنرمند بمیرد، تابلو را به ۱۰ برابر قیمت بفروشد و پولدار شوند.
شخصیت سال اروپا در سال ۲۰۰۶ و شرکتکننده در چهار دوره بیینال ونیز، در حالی صبح جمعه در سن ۹۴ سالگی چشم از جهان فرو بست که حتی سال آخر زندگیاش هم با نقاشی و موسیقی و هنرهای تجسمی عجین شده بود.
سالها بود که دیگر چشمهایش به راحتی نمیدید و سال ۸۹ در دیداری با خبرنگاران ایسنا با ناراحتی و عصبانیت گفته بود که «۷۵۰ تابلو را به شهرداری هدیه کردم و آنها تابلوهایی که من بسیار برایشان زحمت کشیدم را زیر دست و پا انداخته بودند...»؛ درست همان روزها بوده که فشار خوناش بسیار بالا رفته و چشمهایش بینایی خود را از دست داده بود.
زندهیاد وزیری مقدم از فروش تابلوها نیز گله کرده و گفته بود: «کارهایم را نمیفروشم؛ نقاشی ابزار احتکار یکسری دلال شده که تا هنرمند بمیرد، تابلو را به ۱۰ برابر قیمت بفروشد و پولدار شوند؛ یک مشت میلیارد و پولدار که یک زمانی زمین میخریدند حالا تابلوی نقاشی میخرند.»
او نقاشی را «چیزی که از درون انسان سرچشمه گرفته است»، تعریف میکرد و نقاشیهای شنیاش را تجسمی از یک نوع تصویرگری جدید میدانست.
این هنرمند، نقاشیهای شنی را یک کشف میدانست و معتقد بود که هنر شبیه یک بازی کودکانه با شن است که تبدیل به یک اثر هنری میشود؛ نقاشیهای که نشانی از روز اول خلقت هستند.
او معتقد بود که «در دانشکدههای هنر به شاگردان چیزی یاد نمیدهند باید هنر را یاد داد، نه اینکه برای دانشجوی نقاشی چند دقیقه حرف به اصطلاح عرفانی زد و یک موسیقی گذاشت و بعد گفت که بروید و احساستان را نقاشی کنید! باید از ریشه به دانشجو درس داد. جریانهای هنری را باید به او آموخت و او را به دنبال پژوهشکردن فرستاد. باید محیط برای آموختن فراهم باشد. محیط و فضای خوب برای آموختن لازم است. امیدوارم در ایران فضای آموزشی ساخته شود. چون این روزها در ایران با تعدادی دانشجو هنر که حرف زدم، انگار تابهحال سر کلاس نرفته بودند و سادهترین مطالب را هم بلد نبودند.»