اصطلاح ناتورالیسم به مثابه مکتبی خاص در نقاشی، نخستین بار توسط "بلوری"درباره پیروان "کارواجو" به کار برده شد.
در این تعریف -که بیشتر از جنبهٔ صوری اعتبار دارد- طبیعتگرایی مفهومی متضاد با چکیدهنگاری است. اگر هنر کلاسیک یونان را جلوهٔ کامل طبیعتگرایی تلقی میکنند و هنر رنسانس ایتالیایی را تجدید حیات آن میدانند، بر اساس چنین استدلالی است که در هنرهای نامبرده، اثر هنری همانند آیینهای، زیبایی طبیعی را بازمیتابانَد. در این معنا، طبیعتگرایی با آرمانگرایی تناقصی ندارد؛ حال آنکه، مفهوم ناتورالیسم به لحاظ فلسفی، و چون یک روش هنری، خلاف این است.
اصطلاح (زیباییشناسی طبیعتگرایانه) به نظریهای فلسفی مربوط میشود که از اثباتگرایی سدهٔ نوزدهم ناشی شده و در نظریهٔ ادبیِ زولا، نویسندهٔ فرانسوی، به اوج رسیدهاست. در این نوع زیباییشناسی، روشهای علمیِ مشاهدهٔ واقعیت به کار گرفته شد.
ناتورالیستهای نیمهٔ دوم سدهٔ نوزدهم بر طبق برنامهای مشخص و با نوعی بیطرفی و فاصلهگزینی، رونگاشتی از جهان و زندگی پیرامون خود ارائه میکردند، و غالباً از پرورش دنیای خیال، از باور به آنچه ملموس و محسوس نیست، از کاویدن معنای نهفته در چیزها، از تقلیل جنبههای ناخوشایند و پیشپاافتادهٔ پسرونده و خشن زندگی امتناع میجستند.
این نگرشی متضاد با آرمانگرایی، و واکنشی در برابر رمانتیسم بود. اصطلاح ناتورالیسم، بهمثابهٔ مکتبی خاص در نقاشی، نخستین بار توسط بلوری دربارهٔ پیروان کاراواجو به کار برده شد. به زعم او، اینان به تقلید وفادارانه از طبیعت (خواه زشت، خواه زیبا) میپرداختند. همچنین، کاستانیاری، منتقد فرانسوی، اصطلاح ناتورالیسم را جایگزین اصطلاح رئالیسم کرد تا بر عینیگرایی و پژواکهای فعالیت علوم طبیعی تأکید بیشتری بگذارد. کاربرد اختیاری این دو اصطلاح باعث عدم صراحت معانی آنها شد.
- ویژگی
در این شیوه، زیباییشناسی بر اساس روشهای علمی و مشاهده واقعیت شکل میگیرد.
توجه به طبیعت مهمترین اصل در نقاشی این سبک است.
تأثیرات علوم طبیعی در روشهای هنری دیده میشود.
واقعگرایی همراه با خوشایندی طبیعت همراه است.
تفاوت آن با رئالیسم در نشان دادن احساسات زیبا نسبت به طبیعت است.
لبه آب | اثر هنری بیوا| 1905| یک نمونه عالی از نقاشی ناتورالیسم
کارلیا | اثر پکا هالونن فنلاندی 1900