این زن که در جریان تصادف دچار جراحت شده بود، خبر نداشت امدادگران اورژانس او را به بیمارستان و بخشی میبرند که شوهر گمشدهاش نیز در آنجا بستری است. حدود 8سال پیش بود که اختلافات زوج جوان بر سر مشکلات اقتصادی به جایی رسید که مرد تصمیم به ترک خانوادهاش گرفت و یک روز بیآنکه همسر و فرزندانش را در جریان قرار دهد شال و کلاه کرد و از خانه بیرون زد. در آن زمان آنها در یکی از شهرهای شمالی کشور زندگی میکردند و مرد جوان تصمیم گرفت راهی تهران شود تا زندگی تازهای را شروع کند.
ماهها از این ماجرا گذشت. زن جوان هر چه بهدنبال شوهرش گشت اثری از او پیدا نکرد. حتی سراغ خانواده او هم رفت اما تلاشش بینتیجه بود. او مانده بود و 2پسر خردسال که باید هزینه زندگی آنها را تأمین میکرد، با این حال وقتی دید از شوهرش خبری نیست، راهی دادگاه شد و غیابی از او طلاق گرفت.
- در جستوجوی شوهر سابق
زن اما دست از تلاش برنداشت. گذراندن زندگی با آن شرایط بد اقتصادی سخت بود و برای همین او تصمیم گرفت هر طوری شده شوهر سابقش را پیدا کند و از او نفقه بچههایش را هم بگیرد. این زن حتی برای رسیدن به هدفش به دادگاه هم رفته و برای گرفتن نفقه حکم گرفته بود اما هیچ ردی از شوهر سابقش وجود نداشت.
- 8سال بعد
سالها گذشت و بچههای این زوج بزرگ شدند. زن جوان اما همچنان بهدنبال شوهر سابقش بود، بیخبر از حادثهای که انتظار آنها را میکشید.
چهارم شهریورماه بود که شوهر سابق این زن به نام «م» که به تهران آمده و زندگی جدیدی در پیش گرفته بود، هنگام عبور از کوچه نوعپرست در خیابان پامنار به داخل چاهی سقوط کرد که اداره آب و فاضلاب آن را حفر کرده بود. چاه دریچه نداشت و مرد جوان پس از سقوط ناگهانی به داخل آن، دچار شکستگی دست و جراحات دیگر شد. شاهدان ماجرا را به اورژانس خبر دادند و با حضور آمبولانس اورژانس، مرد جوان به بیمارستان لقمان منتقل و در بخش اورژانس بستری شد تا مداوا شود.
همزمان با این اتفاق، حادثهای دیگر هم در جریان بود. همسر سابق «م» که در شمال کشور زندگی میکرد، تصمیم گرفته بود برای دیدن خواهرش راهی پایتخت شود. او و یکی از پسرهایش سوار بر خودروی پراید دامادشان در راه تهران بود اما در بزرگراه نواب، خودروی آنها با خودروی دیگری تصادف کرد و زن جوان و پسرش مصدوم شدند.
طولی نکشید که آمبولانس اورژانس آژیرکشان راهی محل تصادف شده و زن جوان و پسرش به بیمارستان منتقل شدند. اما بیمارستانی که آمبولانس به سمت آن در حرکت بود، بیمارستان لقمان یعنی همان جایی بود که «م» در آنجا بستری بود.
زن جوان و پسرش پس از انتقال به بیمارستان به همان بخشی منتقل شدند که «م» در آنجا حضور داشت و روی تختهایی بستری شدند که درست کنار تخت «م» بود. در یک لحظه نگاه زن جوان به نگاه شوهر سابقش که در همه این سالها بهدنبال او میگشت گره خورد و باورش نمیشد که پس از سالها جستوجو شوهر سابقش را در بیمارستان پیدا کرده است.
برادر «م» در گفتوگو با همشهری میگوید: حادثه آنقدر عجیب بود که همسر سابق برادرم با اینکه از دست او عصبانی بود و حکم جلبش را هم داشت، مدام میخندید و بیخیال حکم شده بود. خوشبختانه آنها آسیب زیادی ندیده بودند و بعد از چند روز از بیمارستان مرخص شدند. از آنجا که برادرم بهخاطر سهلانگاری پیمانکار آب و فاضلاب در گذاشتن سرپوش چاه دچار صدمه شده بود، از آنها شکایت کرد و قرار است با پولی که بابت دیه میگیرد،
نفقه بچههایش را پرداخت کند. او ادامه میدهد: برادرم و همسر سابقش بااینکه سالها پیش از هم جدا شدند اما هنوز ازدواج نکردهاند و امیدواریم این حادثه باعث شود که آنها بهخاطر بچههایشان هم که شده، درباره شروع زندگی دوباره با همدیگر بیشتر فکر کنند.