خراسان رضوي، نيشابور، شهرستان فيروزه (تختجلگه) و روستاي معدن!
ما دو برادر، از همان ابتدا، شگفتزده بوديم كه مگر نام روستا هم معدن ميشود؟ تا اينكه در ورودي روستا به پيرمردي برخورديم كه سر و رويي خاكي داشت و لبي خندان. پدر مثل هميشه سؤالپيچش كرد تا از حال و روز روستا سردربياورد. او هم با لهجهاي شيرين پاسخمان را داد: «خدا روزي هرکسي را جايي گذاشته که آدم بايد برود دنبالش، روزي يكي در زمين است، روزي كسي در كتاب و روزي ما هم در سنگ است؛ در معدن!»
- سنگ زنده!
بعد از استقرار در خانهاي روستايي، اولين مقصدمان، معدن فيروزه بود؛ معدني كه ميگفتند قديميترين معدن فيروزهي جهان است كه از حدود پنجهزارسال پيش، سنگ فيروزهي مرغوب از آن استخراج ميشده.
به كوهي نزديك شديم كه محليها به آن «رعيش» ميگفتند. انگار فيروزههاي آسماني، در دل اين كوه جا گرفته بود.
روستا عجيب زنده بود. حوالي كوه، معدنچيها با صورتهاي سياه و كلاههاي روشن، مشغول رفتوآمد بودند. انگار معدن همه را سر كار گذاشته بود و شايد همين پركاري و درآمد بالاي اهالي، لبخند را روي لبهايشان كاشته بود. حتي زنان خانهدار هم فعال بودند و در خانه، تكههاي روشن فيروزه را از سنگهاي خاموش جدا ميكردند.
محليها معتقدند فيروزه، سنگي زنده است؛ چون در طول زمان تغيير رنگ ميدهد و خاصيتش هم تغيير ميكند. شايد دليل ديگر سرزندگي اهالي روستا، سروكار داشتن با همين سنگ زنده است.
- پشتميزنشيني؛ هرگز!
در طول مسير، به تعدادي غار برميخوريم كه براي استخراج فيروزه از دل كوه حفر شدهاند. كنار در ورودي غاري بهنام «عبدالرزاقي» توقف ميكنيم و از آنجا آقاي «مهندس» هم همراهمان ميشود، مهندسي كه خيلي اتفاقي همدانشگاهي پدر از آب درآمد. او فارغالتحصيل رشتهي معدن، شاخهي اكتشاف از دانشگاه صنعتي اميركبير تهران بود و حضورش براي ما مغتنم.
اولين سوتي من وقتي شكل گرفت كه به مهندس گفتم: «توي مدرسه، تصور ما از فارغالتحصيلان رشتهي معدن اين است كه كلي درس ميخوانند تا بروند در بيابان و كلاه زردِ چراغدار سرشان بگذارند و با كلنگ بيفتند بهجان كوه و...»
مهندس كه چشمغرهي پدر را هم ديد، با لبخند پاسخ داد: «من هم ابتداي ورودم به اين رشته، اينطور فكر ميكردم. اما بعد از گذشت چند ترم، نظرم كاملاً عوض شد و فهميدم با رشتهاي بسيار سرسخت در زمان تحصيل و كاري بسيار سرسختتر، بعد از فارغالتحصيلي مواجه هستم.
بچههاي معدن با مطالعهي درسهاي سنگين مهندسي، براي خودشان يكپا مهندس عمران، مهندس مكانيك، مهندس شيمي، زمينشناس و... ميشوند. حتي برخي از اساتيد معتقدند اين رشته، تركيب جامعي از همهي رشتههاي مهندسي است.
پس از فراغت از تحصيل هم، بچههاي معدن روزگار سختي پيشرو دارند؛ چون اين رشته، با پشتميز نشيني هيچ رفاقتي ندارد.»
- معدن اقتصادي!
مهندس از دو شاخهي اصلي «اكتشاف» و «استخراج» برايمان ميگويد: «مثلاً همين غار كه محليها به آن «بواسحاقي» هم ميگويند، فيروزههايي با ارزشتر و خوشرنگتري از غارهاي ديگر دارد.
در همين روستا و در روش سنتي، محليها همينطور الكي بخشي از كوه را حفر ميكردند تا شايد به رگههاي اصلي فيروزه برسند. اما معمولاً به بنبست ميرسيدند و زحمتشان هدر ميرفت. اما بعد، كار در اين معدن، شكلي علمي به خود گرفت و مهندساني با تخصص «اكتشاف» مشغول بهكار شدند.
آنها پس از كلي محاسبه، پيشبيني كردند كه در اين بخش، سنگ فيروزهي بيشتري وجود دارد كه حرفشان هم درست از آب درآمد.
درسهايي مثل «ژئوفيزيك اكتشافي» (بررسي خواص فيزيكي زمين و تعيين محل مناسب براي حفاري)، «كارتوگرافي» (علم نقشهكشي زمين)، «سنگشناسي» و... به كمك مهندسان معدن در شاخهي اكتشاف ميآيد تا آنها به اين تواناييها برسند.
ما حتي درسي به اسم «آمار و احتمال مهندسي مباني اكتشاف مواد معدني» و «زمينشناسي اقتصادي» هم خواندهايم تا بتوانيم از اقتصاديبودن استخراج يك معدن مطمئن شويم.
- نفسكشيدن در دل كوه!
ماجراي تهويهي معدن براي كارگران در دل غارها و بيرونآوردن سنگهاي فيروزه از دل زمين هم شنيدني است. مهندس ميگويد: «همانطور كه گفتم اين رشته، از تركيب تعدادي از رشتههاي مهم مهندسي تشكيل شده. مثلاً طراحي تهويهي مطبوع يك ساختمان، يكي از وظايف رشتهي مهندسي عمران يا مكانيك سيالات است.
اما در معدن، وظيفهي محاسبه و طراحي تهويهي محلهاي حفاريشده، برعهدهي مهندسان معدن با تخصص استخراج است. حتي خارجكردن سنگهاي خردشده، احتياج به طراحي مسيري معمولاً ريلي دارد كه آن هم برعهدهي تخصص استخراج است.»
- ترقهبازي!
صداي مهيبي از داخل تونل بهگوش ميرسد. مهندس ميگويد اين كار بچههاي استخراج است. پدر كمي توضيح بيشتر ميخواهد.
- در قديم، كارگرها داخل حفرهها ميرفتند و با كلنگ و تيشه، سنگها را قطعهقطعه ميكردند تا در مرحلهي بعد، فيروزهي آن را جدا كنند. اما در روش جديد، سنگهاي داخل غارها با استفاده از مواد منفجره، از هم جدا ميشوند.
گفتم: «اينكه خيلي خطرناك است؛ اگر ميزان مواد منفجره زياد باشد، كل تونل تخريب ميشود و معدنچيها گرفتار ميشوند.»
- حق با شماست. اصلاً يكي از تواناييهاي شاخهي استخراج همين است. اين متخصصان در درسهايي مثل «چالزني و آتشباري» يا «حفر چاه و تونل» به اين توانايي ميرسند كه ميزان مواد منفجره را با توجه به مقاومت سنگ و... محاسبه كنند. چون اگر انفجاري بدون محاسبه صورت گيرد به همه صدمه خواهد زد.
يك نكتهي ديگر هم وجود دارد. در همين معدن، هرچهقدر سنگهاي فيروزه درشتتر باشد، قيمتيتر خواهند بود. درواقع مهندس معدن، وظيفه دارد ميزان انفجار را بهگونهاي طراحي كند كه سنگها، به قطعههاي درشتتري تقسيم شوند تا ارزش نهايي فيروزهها كاهش نيابد.
- معدن خصوصي!
كار در معدن بسيار سخت و پرزحمت بهنظر ميرسد. اين را ميشود از عرق روي پيشاني مهندسان و كارگران معدن فيروزه فهميد.
برادرم كه سال آخر دورهي دوم دبيرستان است و حسابي درگير ماجراي كنكور. از مهندس ميپرسد: «براي خيلي از نوجوانها، بازار كار هم مهم است. اوضاع مهندسان معدن چهطور است؟»
- اولين نكته اين است كه نياز اوليهي جوامع صنعتي براي توليد، مواد معدني است. بههمين دليل از گذشته كار معدن بسيار پررونق بوده. اصلاً چرا راه دور برويم؟ دليل اصلي حضور كشورهاي غربي مثل انگليس و فرانسه در كشورهاي معدنخيز جهان مثل هند يا برخي از كشورهاي آفريقايي و استعمار آنها، وجود ذخايري مثل طلا، مس، فلزات گرانبها، زغالسنگ و... بود.
بد نيست بدانيد يكي از انگيزههاي اصلي كشورهايي مثل آمريكا براي سفر به سيارههاي ديگر، استفاده از معادن آنهاست... پس اين شغل هميشه پررونق بوده و هست.
پريدم وسط حرف مهندس و گفتم: «در كشور ما چهطور؟»
- اوضاع بچههاي معدن در كشور ما هم خوب است. چون كشور ما هم درحال توسعه است و كارخانههاي ما به مواد معدني احتياج فراوان دارند. اما مهمتر از آن، در ايران معادن غني فراواني هم وجود دارد كه ميشود سراغشان رفت و پول و سرمايه را از دل زمين بيرون كشيد.
پدر گفت: «و شايد تنها ضعف اين رشته، آن است كه تو بايد براي ديگران كار كني و خودت نميتواني صاحب معدن شوي.»
-نه مهندس، اصلاً اينطور نيست. همين معدن فيروزه، با همهي عظمتش، ابتدا در اختيار دولت بود، اما اهالي همين روستا دور هم جمع شدند و يك شركت خصوصي تأسيس كردند و از سال 1381، ادارهي اين معدن، در اختيار اهالي همين روستا قرار گرفت. يعني در كشور ما قوانيني وجود دارد كه شما ميتوانيد با رعايت قوانين، بهشكل خصوصي، اكتشاف يا استخراج معدن را در اختيار بگيريد.
عكس: خبرگزاري ايسنا
- سخت؛ مثل كندن كوه!
مهندس يك نكتهي ديگر هم ميگويد: «كار در معدن در شمار مشاغل سخت است و يك معدنكار، برخلاف افرادي كه در بسياري از شغلهاي ديگر مشغولند، بعد از 20 سال بازنشسته ميشود.»
پدر موضوع ديگري را هم مطرح ميكند: «مهندس! در اين سالهايي كه در شركت مترو مشغولِ كارم، كلي از بچههاي فارغالتحصيل معدن هم جذب شركت مترو شدهاند.»
- اتفاقاً به نكتهي جالبي اشاره كرديد. چون بيشتر پروژههاي عمراني، به تخصص بچههاي معدن احتياج دارند. مثلاً در يك پروژهي ساخت جاده، وقتي كوه سر راهشان سبز ميشود، اين فارغالتحصيلان معدن هستند كه ميتوانند تونل بزنند.
- ابتداي مسير!
سفر به روستاي معدن كلي خاطرهانگيز بود، بهخصوص كه ما هم توانستيم از آن كلاههاي چراغدار سرمان بگذاريم و در تونلهاي تودرتوي فيروزهاي رنگ، چرخي بزنيم و كلي انرژي مثبت بگيريم.
كار در معدن، شغلي سخت و البته هيجانانگيز است و معمولاً دوري از خانه و خانواده هم دارند. آنهاگاهي مجبورند بيشاز يكماه در مناطق معدني و دور از شهرشان بمانند و يكيدو هفته براي استراحت به خانه برگردند.
سفر ما به سرزمين فيروزهاي به پايان رسيد، اما اين رشته براي من تازه آغاز شده است.
قدم به قدم تا رسيدن به معدن!
برخي از گرايشهاي اين رشته در مقطع كارشناسي ارشد و دكترا عبارتند از: اكتشاف، استخراج، فرآوري مواد معدني، مكانيك سنگ و...
- بازار كار در رشتهي مهندسي معدن
1. فعاليت در معادن مختلف مثل زغالسنگ، مس، طلا، فلز و...
2. فعاليت در شركتهاي عمراني مثل ساخت جاده، تونل و...
3. فعاليت در شركتهاي نيروگاهي مثل سدسازي و...
4. فعاليت در شركتهاي مرتبط با نفت و پتروشيمي مثل حفاري چاههاي نفت و...
5. فعاليت در شركتهاي حملونقل مثل شركت مترو
6. فعاليت در سازمان انرژي اتمي و ديگر شركتهاي وابسته به آن