يکوقتهايي ميبيني از همهچيز، حتي از لحظهي بستهشدن درِ يخچال هم بحر طويل ميسازم و گاهي هم مثل حالا، حتي هيچ پرندهاي در سرم جيک نميزند. واقعاً که دنياي ترسناکي است؛ دنياي بدون موسيقي را ميگويم.
اما با اينهمه، ترجيح ميدهم همهچيز کاملاً طبيعي پيش برود تا اگر قرار بود سالها در سکوت به خودم فکر کنم، همانقدر واضح رفتار کنم که اينهمه سال از شدت مشغلهها نتوانستهام حتي يک لحظه هم به خودم توجه کنم... حتي يک لحظه!
راستش را بخواهيد اول ميخواستم به خودم تلقين کنم که مثلاً حالم اصلاً بد نيست. در واقع ميخواستم دست پيش بگيرم که يکوقت پس نيفتم، اما خيلي زود فهميدم دروغگوشدن از همين تلقينهاي بيمزه شروع ميشود.
وقتي كمي فكر كردم، متوجه شدم اصلاً لازم نيست وقتي حوصلهي هيچ احدالناسي را ندارم، خودم را به زور به کسي مثل خودم تحميل کنم. واقعاً چه اشکالي دارد اگر من گاهي وقتها دلم بخواهد از خودم خسته بشوم؟ از هراحساس ناشناسي که نبايد زود ترسيد.
اين حس خستهشدن، حتي خستهشدن از خود، همانقدر طبيعي است که اگر من يکوقت دلم براي خودم تنگ بشود، باز هم نبايد جاي شگفتي براي کسي باقي بماند. پس چه خوب است که خودم هم با اين مسئله کنار بيايم و براي خودم از کاه دلواپسيها، کوهي از نگراني نسازم.
بالأخره فکر و خيال است ديگر. همينکه دغدغهها پاورچينپاورچين راه بيفتند، توقف در كارشان نيست. ديگر فقط يکسره ميروند و لحظهاي هم يکجا بند نميشوند. حداقلش اين است که من نبايد دنبال آنها راه بيفتم تا بتوانم همهچيز را درست بشناسم، آنچنان که هست.
من فکر ميکنم کسي که هميشه توي دلش با خودش حرف ميزند، اما همهاش به پر و پاي افکار خودش نميپيچد، احساسات پنهان خودش را هم بهتر از ديگران ميشناسد. ذهن کسي که در خوشحالي يا غم خودش اغراق نميکند، زودتر ميتواند با مسئلهها کنار بيايد.
من نه دوست دارم مثل آدمي باشم که هميشه همهچيز را تحمل ميکند، نه مثل کسي که اگر در بهشت هم باشد از زمين و زمان گلايه دارد. حتماً اين را شنيدهايد که بهترين رفتار، ميانهروي* است و به نظر من حتي جذابيت دنيا نيز در همين است که احساسات آدمها دربارهي مسائل مختلف، متفاوت و گوناگون باشد.
اينکه هميشه اتفاقاتي هست که ما را بهطور طبيعي از يکنواختي زندگي دور ميکند، خودش نعمت بزرگي است. آن اتفاق حتي اگر غمانگيز هم باشد، ارزش تجربهکردنش را دارد. چون به ما نشان ميدهد که چه روزهايي از عمرمان را در خوشحالي بودهايم، اما اصلاً حواسمان نبوده است.
-------------------------------------------------------
* خيرالامور اوسطها: «بهترين هر چيز و هر کار، حدّ ميانهي آن است.» نقل است اين حديث در موقعيتها و زمانهايي متفاوت از پيامبر اكرمص، اميرالمؤمنين عليع و امام موسي کاظمع روايت شده است. بر اين اساس، در تعاليم ديني به ميانهروي در کارها سفارش شده است.
تصويرگري: نسترن شريفيراد