روي شيشه منتظرند
تا مسابقه شروع شود
من هم مثل آنها منتظرم
جيمز تازه جاري شده
اين همان قطرهاي است
که دوست دارم بازنده شود
جان اول ِراه است
همان قطرهاي
که دلم ميخواهد برنده شود
جان با شتاب
از شيشه سرازير شد
در عوض جيمز به آهستگي
جيمز در راه
به لکهاي برخورد کرد
جان بِهِش خيلي نزديک شد!
جيمز آهسته کرد
کُرک ِروي شيشه بهش گفت: «ايست!»
براي برندهشدن به نظر شما
سرعت جيمز کم نيست؟
جان رفت و رفت
تا به آخر خط رسيد
در حالي که جيمز
مشغول حرفزدن
با پشهي شيشه بود!
جان به خط پايان رسيد
هورا!
درست در همين لحظه
سروکلهي خورشيد هم پيدا شد
تصويرگري: بِراندي ليبمان