به گزارش همشهری، چند روز پیش اهالی ساختمانی در غرب پایتخت صدای فریادهای مردی را شنیدند که درخواست کمک میکرد. صدای مرد جوان از طبقه پنجم برج مسکونی به گوش میرسید و او کسی نبود جز پزشک جراحی که در آنجا زندگی میکرد.
همسایهها از آتشنشانی کمک خواستند و آتشنشانان پس از شکستن قفل وارد آپارتمان آقای دکتر شدند. او داخل یکی از اتاقها زندانی شده و دست و پایش با چسب بسته شده بود. مرد جوان پس از آزادی مدعی شد که 2زن و یکمرد او را در اتاق زندانی کرده و اموالش را دزدیدهاند. ماجرا به پلیس اعلام شد و طولی نکشید که مأموران خود را به آنجا رساندند.
دکتر که مردی 45ساله و فوقتخصص و جراح است به مأموران گفت: مطبم در شمال غرب تهران است و زنی جوان به نام سمانه بیمارم بود. او مدتها بود که تحت نظر من بود و هرماه برای چکآپ به مطبم میآمد. او زنی خونگرم بود که هر وقت به مطب میآمد از شرایط زندگی و جامعه میگفت. تا اینکه شنید من قصد فروش خانهام را دارم.
سمانه گفت یکی از دوستان صمیمیاش قصد خرید خانه دارد و پولش نقد است. با پیشنهاد او قرار شد که روز حادثه همراه دوستش به خانهام بیایند تا آنجا را بازدید کنند. وی ادامه داد: همسرم و فرزندانم سفر بودند که 2زن جوان وارد آپارتمانم شدند اما هنوز دقایقی از ورود آنها نگذشته بود که ناگهان مردی جوان پشت سر آنها وارد سالن پذیرایی شد.
مرد جوان با تهدید دستوپای مرا با چسب بست و شروع کرد به کتک زدنم. او با چاقو مجروحم کرد و کشانکشان به یکی از اتاق خوابها برد. بعد با تهدید دستهچکم را از کیفم برداشت و خواست که 4چک هرکدام به مبلغ 10میلیون تومان برایش بنویسم و امضا کنم. او مدام تهدید میکرد که اگر چکها را امضا نکنم با ضربات چاقو جانم را میگیرد. من هم از ترس جانم هرچه میگفت انجام دادم. او پس از گرفتن چکها و سرقت همه پولهای داخل خانه همراه 2زن جوان که از همدستانش بودند متواری شد.
- دستگیری
با اعلام این شکایت، گروهی از مأموران پلیس آگاهی تهران با دستور قاضی خاکزاد دادیار دادسرای ویژه سرقت تحقیقات خود را برای دستگیری سارقان فراری آغاز کردند. هویت متهم که از بیماران آقای دکتر بود مشخص بود اما وقتی مأموران راهی مخفیگاه او شدند پی بردند که از آنجا نقل مکان کرده است.
با این حال کارآگاهان در ردیابیهای ویژه و اقدامات اطلاعاتی موفق شدند مخفیگاه زن جوان را شناسایی و او را دستگیر کنند. این زن در بازجوییهای اولیه منکر سرقت از آقای دکتر شد و گفت: من و دوستم برای بازدید خانه آقای دکتر به آنجا رفتیم اما ناگهان سارق ناشناس وارد آپارتمان شد و دست به سرقت زد. او کلاه به سر داشت و ما چهرهاش را ندیدیم ضمن اینکه خودمان هم بهشدت وحشت کرده بودیم.
در حالی که زن جوان منکر دست داشتن در سرقت بود قاضی دستور بازداشت وی را صادر کرد که در تحقیقات مشخص شد او حدود یکسال پیش با مردی جوان ازدواج کرده و چهره سارق که توسط دکتر جراح ترسیم شده بود شباهت زیادی به شوهر او دارد. همین کافی بود تا این مرد بازداشت شود و مالباخته پس از مواجهه حضوری، وی را بهعنوان سارق شناسایی کرد. زوج جوان که شواهد را علیه خود میدیدند ناچار شدند سرقت خونین از آقای دکتر را گردن بگیرند.
زن جوان در بازجوییها گفت: من و شوهرم حدود یکسال پیش با هم ازدواج کردیم و مستأجر بودیم. چند روز پیش صاحبخانهمان کرایه را به مبلغ زیادی افزایش داد و ما قادر به پرداخت آن نبودیم. ضمن اینکه من بیمار هستم و هزینه درمانم بالاست. شوهرم هم در یک شرکت کار میکند و گرانیهای بیش از حد این روزها خیلی شرایط را برایمان سخت کرده بود.
این شد که با شوهرم تصمیم به سرقت از آقای دکتر گرفتیم. چون من همیشه از وضعیت زندگی آقای دکتر و خانوادهاش که همیشه در سفر خارجی بودند تعریف میکردم، وسوسه سرقت به جانمان افتاد. اما فکرش را نمیکردیم که دستگیر شویم. پس از اعتراف این زن جوان و افشای حقایق، دوست این زن که نقش خریدار خانه آقای دکتر را بازی کرده بود دستگیر شد و هرسه در اختیار کارآگاهان پلیس آگاهی تهران قرار گرفتند.