تأخیری 5 ماهه که شروع آن همزمان شد با سیگنالهای خوب مقابله با سیاستهای آمریکا؛ از کاهش نرخ ارز در کف بازار گرفته تا کاهش قیمتهای کالاهایی که اتفاقا آمریکا همانها را در لیست تحریمی خود گذاشته بود؛مثل طلا و خودرو. اهمیت مدیریت یکپارچه فضای رسانهای کشور از تریبونهای عمومی گرفته تا صدا و سیما ضرورتی است که در دوران دفاع مقدس خیلی زود مقامات کشور به آن پی برده و با تشکیل ستاد تبلیغات جنگ به مقابله با جنگ رسانهای و روانی دشمن پرداختند.
در این خصوص گفتوگویی داشتیم با سیدمحمد صدر، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام و عضو ستاد تبلیغات جنگ در دوران دفاعمقدس. او در آن دوران معاون سیاسی وزیر کشور بود. در ادامه گفتوگوی همشهری را با وی میخوانید.
- شما در دوران جنگ تحمیلی در کنار آقای کمال خرازی و صادق خرازی و برخی دیگر از مسئولین عضو ستاد تبلیغات جنگ بودید. امروز هم ما در شرایط جنگ اقتصادی هستیم. چه شباهتهایی بین این دوران و آن زمان وجود دارد و ما باید چگونه عمل کنیم؟
در جنگ هرقدر میدان جنگ مهم بود پشت جبهه و اقتصاد کشور هم مهم بود. به این دلیل که اگر حمایتهای مردمی نبود جنگ 8 سال ادامه پیدا نمیکرد و ما خیلی زود ضربه میخوردیم؛ مثلا اگر شهری یا منطقهای با یک موشک هدف قرار میگرفت، مردم آن منطقه دچار عصبانیتها و گاها نارضایتیهایی میشدند که ما مسئول بودیم تا موانعی که برای آرامش روانی آنها وجود دارد را برطرف کنیم.
- ستاد اطلاعرسانی و تبلیغات اقتصادی که اخیرا تشکیل شده احتمالا همان وظایف ستاد تبلیغات جنگ را انجام میدهد. این ستاد چه اولویتی را باید در نظر بگیرد؟
در آن دوران همه بهصورت هماهنگ با جنگ روانی دشمن عمل میکردیم. امروز هم اگر جنگ نظامی نیست اما جنگ روانی هست.
- فکر میکنم از اختلاف این دوران با آن دوران اگر صحبت کنیم به نتایج بهتری میرسیم چراکه ما در آن روزها بهتر توانستیم به توطئه دشمن پاتک بزنیم. اختلاف 2 دوران را در کجا باید جستوجو کرد؟
یک فرق اساسی بین امروز با آن دوران وجود دارد. امروز ارزشها و فرهنگ عدهای از مردم تغییر کرده است. این تغییرات شکل گرفته منجر به تغییر در نوع نگرش و کمرنگ شدن روحیه فداکاری و ایثار شده است. این همان معضلی است که باید به فکر آن بود. اگر آن روحیه امروز وجود داشت، به هیچ وجه فشارهای اقتصادی کارساز نبود چراکه اصلا محدودیتها و فشارها قابل مقایسه با جنگ تحمیلی نیست. باید برای این مسئله فکری کرد.
- ریشه این تغییرات چیست؟
ببینید وقتی مسئولین بهگونهای متفاوت با ارزشهای انقلاب عمل کنند مردم اعتمادشان کم میشود. این اعتماد کم شده خودش فرهنگ را هم بهتدریج تغییر میدهد. مردم به مسئولین نگاه میکنند.
- برخی از راهحلهای سیاسی سخن گفتهاند. از وحدت هم صدایی حول یک محور گرفته تا برخی نگاههای سیاسی که باید درخصوص آن تجدیدنظر کرد. نظرتان چیست؟
نکته مهمی است. وقتی جامعهای در حال جنگ با دشمن خارجی است مسئولان هم باید به حقوق مردم توجه کنند. باید به آزادیهای سیاسی توجه کامل داشته باشیم. دستگیریهای سیاسی تا حد ممکن کم شود و محدودیتها برداشته شود. ما اگر جو سیاسی در داخل را آرام نگذاریم عدهای از مردم بهتدریج احساس میکنند که حقوق آنها رعایت نشده و این مشکلات را بیشتر میکند. البته در کنار آن تأمین معیشت مردم باید صورت بگیرد.
- امروز در تشکیل ستاد اطلاعرسانی اقتصادی مسئلهای مطرح شده است بهعنوان مدیریت هماهنگ و یکپارچه. از هماهنگی نهادها، ارگانها و حتی تریبونهایی مثل صدا و سیما با این ستاد صحبت میشود. چرا ؟
جنگ واقعی است. همه باید در کنار هم باشند البته این بهمعنای این نیست که هر کس وظایف خودش را انجام ندهد. هماهنگ باشیم اما علمی هم عمل کنیم. ما درخصوص سیاستگذاری اقتصادی و اجرای آن علمی عمل نکردهایم. .
- آقای باهنر به تازگی گفتهاند نمایندگان مجلس باور ندارند کشور درگیر یک جنگ تمامعیار است. باید یک ستاد جنگ در مجلس تشکیل شود. شما فکر نمیکنید مباحثی که از تریبونهای مجلس مطرح میشود در التهابات کشور نقش داشته باشد؟
در این خصوص باید به 2 مسئله در کنار هم توجه شود؛ اول اینکه شفافیت و نظارت بر عملکرد نمایندگان و قوه قضاییه و دولت باید وجود داشته باشد. رأی نمایندگان باید شفاف باشد و مردم بتوانند آنها را رصد کنند. همچنین خود نمایندگان اگر پاک نباشند چگونه میتوانند بار مقابله با دشمن را برعهده بگیرند؟
امروز شایعات زیادی درخصوص دریافتیهای آنها وجود دارد که امیدواریم واقعیت نداشته باشد اگر داشته باشد یک مصیبت برای کشور است. نکته دوم هم اینکه هر نماینده براساس قانون اساسی آزاد است که نکاتی که بهنظرش میرسد را از تریبون مجلس مطرح کند و با این واسطه از حقوق افرادی که به او رأی دادهاند دفاع کند. ما نباید جلوی این موضوع را هم بگیریم. هر دو مسئله را باید با هم نگاه کنیم.
- بهعنوان آخرین سؤال، آفت جنگ رسانهای احتمالا مطرحشدن برخی مباحثی است که با واقعیت فاصله دارد. مثلا ممکن است در یک جنگ رسانهای ما برای کمکردن برخی التهابات دست به دروغپردازی اصطلاحا مصلحتی بزنیم. این راهکار خوبی است؟ جواب میدهد؟
نباید چوپان دروغگو بشویم. هیچ موقع دروغ نمیتواند راهی را برای ما باز کند. نتیجه این تفکر این است که بعد از روشن شدن زوایای موضوع مردم اعتمادشان را به همان دستگاههای تبلیغاتی معدود هم از دست میدهند و در مواقع مشابه دیگر به همان رسانهها اعتماد نمیکنند. در مباحث اسلامی هم داریم که دروغ کلید مفاسد دیگر است. بنابراین با صداقت با مردم صحبت کنیم و واقعیت را به مردم بگوییم تا آنها هم حرف ما را بپذیرند. مردم باید واقعیتها را بدانند.