آنها طعمههایشان را در اینستاگرام شناسایی میکردند و پسرجوان در نقش خلبان و به بهانه خواستگاری با شیوه بیهوشی دست به سرقت از آنها میزد.
به گزارش همشهری، تحقیقات برای دستگیری این دختر و پسر سارق از مدتی قبل با شکایت دختری جوان در اداره پلیس پایتخت شروع شد. وی هنگام طرح شکایت گفت: چند روز پیش از طریق اینستاگرام با پسری جوان به نام سهیل آشنا شدم. او مدعی شد خلبان است و حتی در صفحه شخصیاش عکسهایی با لباس خلبانی گذاشته بود. این باعث شد که حرفهایش را باور کنم و حتی چندبار با او به رستوران و کافیشاپ رفتم تا در مورد مسائل آینده صحبت کنیم. وی ادامه داد: سهیل از من خواستگاری کرد و قرار شد تا همراه خانوادهاش به خانه ما بیایند. از سوی دیگر من ماجرای آشناییام با سهیل را برای پدرم که تاجر است تعریف کردم و او وقتی شنید داماد آیندهاش تحصیلکرده و خلبان است، استقبال کرد تا او را ببیند. چند روزی که گذشت سهیل مدعی شد تنها خواهرش از انگلیس به تهران آمده و میخواهد عروس خانوادهاش را ببیند. به این بهانه از من خواست تا پیش از مراسم خواستگاری و آشنایی با خانوادهها، با خواهرش به خانه ما بیاید و مرا ببیند. به این ترتیب روزی که پدر و مادرم سرکار بودند آنها را به خانه دعوت کردم. آن روز خواهر سهیل کیک خانگی درست کرده بود که پس از ریختن چای و خوردن آن دچار سرگیجه شدم و از هوش رفتم. وقتی چشمانم را باز کردم مادرم بالای سرم بود که تازه از سرکار به خانه آمده بود و فکر میکرد من خواب هستم. من از صبح تا غروب بیهوش بودم و وقتی بهخودم آمدم متوجه بههم ریختگی یکی از اتاقها شدم. سهیل و خواهرش پس از بیهوش کردن من، تمام طلا و جواهرات من و مادرم را سرقت کرده و متواری شده بودند. فورا با موبایل سهیل تماس گرفتم اما خاموش بود. حتی صفحه شخصیاش در اینستاگرام را بسته بود و من دیگر هیچ نشانهای از او نداشتم. آنجا بود که فهمیدم سهیل خلبان قلابی بوده و با شناسایی من و در نقش خواستگار فریبم داده تا با این ترفند دست به سرقت اموال باارزش خانه ما بزند.
- دزد حواسپرت
با اعلام این شکایت پروندهای در دادسرای ویژه سرقت تشکیل شد و گروهی از مأموران تحقیقات خود را در اینباره آغاز کردند و چند روز بعد با شکایت مشابه دیگری در این زمینه روبهرو شدند. دومین طعمه دختر و پسر جوان هم دختری پولدار و دمبخت بود که با همین شگرد در دام سارقان فریبکار گرفتار شده بود. همچنان که بررسیها برای شناسایی متهمان ادامه داشت، دومین شاکی مجددا به اداره پلیس رفت و گفت هنگام نظافت خانهاش، کارت شناسایی دخترجوانی را از زیر مبل پیدا کرده است. کارت متعلق به دختر سارق بود که گویا از کیفش بیرون افتاده و خودش متوجه این موضوع نشده بود. همین سرنخ کافی بود تا دختر سارق شناسایی و دستگیر شود.
- اعتراف
دختر 20ساله به نام مهسا در مواجهه حضوری با 2 شاکی پرونده چارهای جز اقرار به سرقت نداشت. او گفت که سرقتها را با همدستی پسر مورد علاقهاش به نام خسرو انجام داده است. همین کافی بود تا پسر 22ساله دستگیر شود و او نیز به فریب دختران دمبخت و سرقت از آنها اقرار کرد. وی در بازجوییها چنین گفت: مهسا در محلهمان زندگی میکند و دختر همسایهمان است. از کودکی با هم بزرگ شدیم و عاشق یکدیگر هستیم. من آرزویم ازدواج با مهساست اما نه کار مناسبی دارم و نه خانوادهام پولدارهستند تا زندگیام را تامین کنند. از سوی دیگر من و مهسا عاشق ایتالیا هستیم و هرجا میرویم پوستر شهرهای مختلف ایتالیا را میخریم و به در و دیوار اتاقمان میچسبانیم. میدانستیم اگر سالها کار کنیم تازه شاید بتوانیم خرج زندگیمان را تامین کنیم؛ هزینه سفر به ایتالیا که پیشکش. به همین دلیل نقشه خلاف کشیدم تا با پول سرقتی مراسم عقدمان را جشن بگیریم و بعد به ایتالیا سفر کنیم. وی ادامه داد: دختران پولدار را مهسا در فضای مجازی شناسایی میکرد و من خودم را خلبان جامیزدم تا به بهانه ازدواج و خواستگاری دست به سرقت اموال باارزش آنها بزنیم. راستش هرگز فکرش را نمیکردیم که گیر بیفتیم، میخواستیم طلاها را آب کنیم و به ایتالیا برویم اما مهسا در یکی از سرقتها، کارت شناساییاش را جا گذاشت؛ البته فکر میکنم حواسش پرت شده و کارتش از داخل کیفش به بیرون افتاده است. پیش از اینکه به خواستهمان برسیم شناسایی و دستگیر شدیم. این دو متهم با قرار قانونی در اختیار کارآگاهان قرار گرفتند و تحقیقات در اینباره ادامه دارد.