این بخشی از صحبت حمید فتاحی، معاون وزیر ارتباطات است که روز گذشته اعلام کرد از میان ۷ پیامرسان داخلی مورد حمایت در داخل کشور قرار است ۵ مورد از زیر این چتر خارج شوند.
به گفته مقامهای دولتی، برای ۷ پیامرسان بهصورت برابر شرایط حمایتی یکسانی درنظر گرفته شده بود که شامل وام ۵ میلیارد تومانی با شرایط ساده در کنار امکانات فنی متعدد بوده است. با همه امکانات ارائهشده آنطور که معاون وزیر ارتباطات اعلام کرده، پیامرسانهایی از این جمع وجود دارند که هماکنون تنها توانستهاند ۲۰۰ هزار کاربر را جذب کنند؛
یعنی کمتر ۰.۵ درصد کاربران تلگرام. سؤال مهم اینجاست که ۵ میلیارد تومان وام در چنین پیامرسانی خرج چه چیزی شده است؟ جذب ۲۰۰ هزار کاربر واقعا نیاز به این مقدار حمایت داشته است؟ چه نهادی بر نحوه استفاده از امکانات دادهشده نظارت میکند و آن را مورد ارزیابی قرار میدهد؟
ماجرا بسیار ساده است؛ در شرایط اقتصاد مقاومتی اگر از یکسو درخواست ارائه امکانات داده میشود، در سوی دیگر باید عملکرد و نظارت در این رابطه وجود داشته باشد. درحالیکه خیلیها با مشکلات اقتصادی دست و پنجه نرم میکنند، شرکتها و نهادهای دریافتکننده وام و امکانات باید با شفافیت بگویند که مثلا ۵ میلیارد تومان را صرف چه چیزی کردهاند.
این ماجرا مشتی نمونه خروار است. چنین هزینههایی در پلتفرمهای دیگری هم برای بومیسازی صرف شده است. پروژه جویشگر بومی بهصورت رسمی ۵۲ میلیارد تومان هزینه داشته است، اما خروجی این جویشگر طی همه سالهای گذشته چطور بوده است؟ قرار بود در فاز اول 30درصد از سهم بازار را در اختیار داشته باشند اما هنوز بخش عمده سهم بازار جستوجو با ۹۵درصد استفاده از سوی کاربران ایرانی در اختیار گوگل است.
ماجرا به شکلی است که پس از سالها کار اگر از اکثریت کاربران بخواهید آدرس جویشگرهای بومی ایران را بدهند، کارشان به جستوجو در گوگل میرسد! بومیسازی و ساخت پلتفرمهای بومی تعاریف زیبا و خوبی هستند، اما هیچ پلتفرمی بدون برنامه، داشتن طرح تجاری، برنامهریزی و تنها با اتکا به امکانات دولتی آن هم به بدون نظارت در جهان به نتیجه نرسیده است.