همشهری‌آنلاین: یازدهمین نشست نقد نغمه با نوحه خوانی حزن انگیز و محزون زنده یاد بخشو جهانبخش کردی‌زاده،که 34 سال قبل در مراسم اربعین بوشهری‌ها خوانده بود،آغاز شد.

به گزارش همشهری آنلاین در این نشست که شامگاه 25 دی ماه در فرهنگسرای دانشجو(شفق) برگزار شد، نغمه های عاشورایی با حضور علی معلم (شاعر و ادب پژوه) وسید محمد میرزمانی (آهنگساز) مورد نقد و بررسی قرار گرفت.
 
در ابتدای نشست و پس از پخش صدای زنده یاد کردی زاده مجری برنامه گفت که این قطعه را خانم فوزیه مجد، محقق نامدار موسیقی نواحی ایران در سفری که در سال 1352 به بوشهر داشت ثبت و ضبط کرده است و زمان ضبط برنامه هم مصادف بود با حضور تیم صدابرداری سریال دلیران تنگستان که با مدد گیری خانم مجد از آنها این اثر بسیار شسته رفته و باکیفیتی عالی ضبط شد و دو سال قبل از سوی انتشارات ماهور با عنوان اربعین در بوشهر به بازار موسیقی عرضه شد.[گزارشی از دیدار با کویتی پور مداح نغمه های عاشورایی جنوب ایران]

آواز بوی آشنایی می دهد

سپس مجری برنامه از علی معلم دامغانی خواست پیش درآمدی بر موضوع مورد بحث بیاغازد. معلم گفت: دامنه بحث آنقدر گسترده است که در یک نشست کوتاه به نتیجه ای معین نمی‌رسیم. لذا صحبت را محدود می‌کنیم تا گوشه ای از آن را بتوانیم مورد بررسی قرار دهیم. آنچه اینک عرض می کنم برای اولین بار نمی شنوید. بلکه صرفاً یادآوری است.

همانطور که می‌دانید موسیقی ریشه ای آیینی دارد و این موضوع آنقدر آشکار است که به هر جای عالم سفر کنید، جلوه ای از آن را می بینید. از شمن ها در سیبری دور گرفته تا مذاهب مختلف خاورمیانه، هند و شرق دور و قاره آفریقا نمونه‌هایی از ذکر می شنویم که نسبت مستقیم با موسیقی دارند. از جمله در کتابهای آسمانی مثل تورات، انجیل و قرآن که موسیقایی ترین کتاب آسمانی است، همه نسبتی با موسیقی دارند. قرآن را سفارش کرده اند تلاوت شود.

وی با اشاره به این که ماهیت و فلسفه وجودی موسیقی مقدس و روحانی است به نوع استفاده از موسیقی در تعزیه اشاره کرد و گفت: شما در تعزیه چهره های موافق را ملاحظه می‌کنید که درردیف موسیقایی اظهاروجود می‌کنند. حضرت حسین (ع) در شور و حضرت عباس (ع) در چهارگاه و دیگر اولیاء در دستگاه‌های موسیقی‌ آوازی ایران، مسائل و گفتنی های خود را با زبان موسیقایی بیان می کنند. ولی شمر و ابن سعد و دیگر چهره های منفی واقعه کربلا فقط کلمات را دکلمه می کنند و به قول قدیمی ها اشتلم می خوانند. چرا اینگونه است؟ برای اینکه آواز بوی آشنایی می دهد و از اشتلم خوانی بیگانگی استشمام می شود. از دکلمه بوی خروج از دین به مشام می رسد ولی آواز دلنشین، با خود نشانی از دوستی و آشنایی به همراه دارد.

شاخه های مختلف موسیقی سوگ

پس از سخنان مختصر علی معلم، سید محمد میرزمانی دیگر مهمان  برنامه اشاره ای به تنوع موسیقایی کشور داشت و گفت: در شاخه موسیقی مذهبی ایران، ما نمونه های فراوانی مثل مرثیه خوانی، نوحه خوانی، روضه خوانی، مناجات خوانی، پرده خوانی، چاووش خوانی، منقبت خوانی، ذکر خوانی، کتل خوانی، مناجات نامه خوانی، معراج نامه خوانی، سقا خوانی، شهادت‌نامه خوانی وغیره را داریم. یکی از شاخه های موسیقی مذهبی ما، موسیقی سوگ است که بیشتر حول واقعه کربلا شکل گرفته است.

وی ادامه داد: به اعتقاد من موسیقی عاشورایی باید مالامال از سوگ باشد. البته عاشورا جنبه های مختلفی دارد و سوگ یکی از آنهاست. بحث حماسی هم در این واقعه پر رنگ است و باید مورد توجه قرار گیرد.

آلبوم وداع با اشعار عمان سامانی و آواز سراج

مجری برنامه با اشاره به کار مشترک میرزمانی و سید حسام الدین سراج در قالب آلبوم «وداع»از میرزمانی خواست پیرامون شکل گیری این اثر موسیقایی مذهبی توضیح بدهد و میرزمانی چنین گفت: ملودی ها متلعق به آقای سراج هستند و من فقط تنظیم کردم. در اینکه کلیت کار با کدام دستگاه موسیقی ایرانی شکل بگیرد خیلی بحث کردیم و در نهایت توافق کردیم که دستگاه نوا باشد. من هم سعی بسیار کردم تا در تنظیم اثر آن حس واقعه کربلا را دنبال کنم.

 مجری برنامه سپس از علی معلم خواست پیرامون اشعار این اثر عاشورایی اظهار نظر کند که وی با تجلیل از اشعار بلند این مجموعه پیرامون سراینده آن گفت: عمان سامانی در سلسله سوگ سرایان مشرق زمین و خصوصاً ایران، چهره ای بسیار متفاوت است. پس از وی عده‌ای شیوه‌اش را دنبال کردند،ولی او همچنان یگانه ماند. به این دلیل که واقعه کربلا را از نگاه عرفان اسلامی نگریسته بود. عمان سامانی دو طرف واقعه کربلا را میهمانان خدا توصیف می کند که هر یک می کوشند به آخرین مرتبه نیکی یا پلیدی دست یابند. پرهیزگاران هفت خط تقوا را می جویند و اشقیا هم هفت خط شقاوت را. ازاین منظر کربلا آخرین نقطه بشریت است که با تقواترین و شقی ترین انسان ها مجال بروز می‌یابند. عمان سامانی با زبانی شیرین این دیدگاه را توصیف کرده است.

 پس از سخنان معلم بخشی از آلبوم وداع با آهنگسازی سید محمد میرزمانی و خوانندگی سید حسام الدین سراج پخش گردید.

 معلم درباره نحوه استفاده ازاشعار در این اثر گفت:اگر بپذیریم که انتخاب دستگاه ، انتخاب اشعار و تنظیم موسیقی همه خوب بوده اند، مسئله‌ای اساسی قابل ذکر است و آن این که اشعارعمان سامانی همانند شاهنامه فردوسی دارای شخصیت های متنوع است. همیشه چند شخصیت در مقابل هم به سخن سرایی می پردازند که یکی از آنها خود شاعر به عنوان راوی است. آنچه راوی روایت می کند، از جنس گزارش است و آنچه دیگرشخصیت‌ها بیان می کنند، عموماً از جنس عشق و حماسه.

بر اساس یک سنت دیرین ایرانی، روایت ها معمولاً با یک موسیقی ساده ویا بدون موسیقی بیان می‌شوند و درعوض بخش های غنایی یک اثرمنظوم، با موسیقی همراه می‌شود. نگاه کنید به سنت خنیاگری عاشیق ها در بین ترک زبانان و یا بخشی‌های خراسان و همینطور در ادبیات عرب که نظایر این بهره گیری از شعر در موسیقی را می‌توان به عینه مشاهده کرد.در چنین قصه هایی نقش اصلی را راوی بازی می کند و لزومی هم ندارد که به آواز بخواند. موسیقی که بخش ارجمند و تحریک کننده است، به منظوربیان قول و غزل باقی می‌ماند.

اگر سخن عاشقانه و سور و سوگ بود، اینجا محل تجلی موسیقی و خواننده است و حضورش بسیار جدی و تأثیرگذار خواهد بود. در کلیه تراژدی‌ها راوی نقش ضمیمه ای دارد که مطالب را به هم وصل می کند. اما آنچه در این اثر وداع شنیدیم غیر از این بود. زیرا موسیقی صرف بیان بخش هایی از داستان شده بود که به شخصیت راوی تعلق داشت و خواننده در نقش راوی ظاهر شده بود.

نمی‌توانیم به گذشته برگردیم

مجری برنامه با طرح پرسشی پیرامون فاصله گرفتن مداحان نسل جدید از سنت های قدیمی مداحی و نوحه گری، علی معلم را به پاسخ گویی فراخواند.

معلم در پاسخ به این پرسش گفت: ما دوره معاصر را نه می توانیم انکار کنیم و نه می‌توانیم بی قید و شرط از آن عبور کنیم. هر چیزی که در جهان ما اتفاق می افتد، اهمیت دارد و در عین حال انسان ها حق انتخاب دارند. در هر دوره ای یک زبان بر جامعه حاکم است و زبان هر دوره با ادوار دیگر متفاوت . شاعران ما امروز با دو زبان شعر می گویند. یکی زبان سعدی و حافظ است و دیگری زبان نیما. آنچه شما به عنوان یک آسیب موسیقی عاشورایی عنوان می کنید، در درجه اول زبان واقعی جامعه و زبان نسل جوان است.

 هر کس به زبان فارسی امروز سخن می گوید، لاجرم موسیقی امروز را هم به کار می‌گیرد. ما نمی توانیم به گذشته برگردیم. تنها می‌توانیم وضعیت حال حاضر را اصلاح کنیم. هر آنچه در حوزه های مختلف از جمله شعرو موسیقی تولید و پخش می شود، در واقع زبان امروز ماست و زبان امروز با زبان دیروز تفاوت دارد. بسیاری از معانی را در قالب زبان دیروز نمی توان بیان کرد. اگر کسی از شاعران امروز به زبان تازه غزل بگوید، کار چنان است که یک نوع کیمیاگری می کند و این کیمیاگری با کیمیاگری گذشتگان تفاوت دارد.

 سعدی و حافظ مس را به طلا تبدیل می کردند،ولی شاعر امروز با کمی بی اعتنایی طلا را به مس تبدیل می کند. در قدیم برای عشق های ممنوعه هم غزل می گفتند ولی آن اشعار قابل تأویل بودند و معانی دیگر هم می شد از آنها استنباط کرد. اما زبان امروز تأویل بردار نیست. اگر از عشق سخن می گویید، همان چیزی است که بین مردم متداول است. اگر از وصل سخن می‌گویید، شب زفاف به ذهن متبادر می شود. اصولاً بردن زبان جدید به ساحت تأویل خلاف نوبودن ومدرنیسم است. سخن امروز همان چیزی است که به گوش شما می رسد. هیچ معنی استعاری و کنایه‌ای در ذات آن نیست.

در ادامه بحث مجری برنامه از میرزمانی پرسید که اگر اشعار آثارعاشورایی که با زبان ا مروزی تری بیان می شود را از موسیقی شان جدا کنیم، آیا خود موسیقی هم می تواند نسبتی با واقعه کربلا داشته باشد؟ که وی با دور شدن از محور اصلی پرسش گفت: بعضی از مداحان الفاظی را به کار می برند که در شأن ائمه نیست. البته در تلویزیون ما کمتر چنین مواردی را داریم. زیرا کنترل خوبی از سوی متخصصین صورت می گیرد. باید توجه داشت که موسیقی پیرو شعر حرکت می کند و فضای شعر را ترسیم می نماید. وقتی ادبیات مداحی افت می کند، موسیقی آن نیز شکلی نازل می یابد. گاهی می شنویم از نغمات سبک، بی هویت و کم ارزش استفاده می کنند. حتی برخی ملودی ها ناقص خوانده می شوند و شنونده حس تعلیق می یابد.

به این معنا که شما نقطه فرود که به شنونده موسیقی آرامش و طمانینه می دهد را در برخی از این مداحی ها نمی بینید واین به لحاظ تکنیکی مورد اشکال است.

میرزمانی همچنین ادامه داد: یکی از مشکلاتی که به این فضاها دامن می زند، نبود مرکزی برای نظارت بر کار مداحان کشور است. ما الان در خصوص موسیقی های تولیدی مراکز نظارتی صدا و سیما و همچنین دفتر موسیقی وزارت ارشاد را داریم ولی در خصوص موسیقی مداحی، هیچگونه نظارتی وجود ندارد و نتیجه همان است که ملاحظه می کنیم هر کسی با کمترین بضاعت وارد این عرصه می شود.

مداحی و خوانندگی مذهبی مانند سایر هنرها امری تخصصی اند و توجه زیادی را می طلبند. بنابراین هر کسی نمی تواند به صرف علاقه در این حوزه موفق شود مگر اینکه رموز فنی آن را بیاموزد. وی همچنین از بی توجهی به موسیقی نواحی ایران سخن گفت وافزود:موسیقی نواحی ایران هم منبع بکر و ارزشمندی است برای کار روی موسیقی هایی که به نوعی به آیین های عاشورایی و مذهبی مربوطند.

مداحی در قدیم شغل و منبع درآمد نبود

مجری برنامه در بخش دیگری از انتقادات خود به این موضوع اشاره کرد که مداحی در قدیم یک عشق و علاقه درونی بود و هیچ گاه جنبه شغلی نداشت اما امروزه به یک شغل تبدیل شده است. اما پیش از آنکه کسی به پرسش وی پاسخ دهد، استاد مصطفی کمال پورتراب که میهمان برنامه بود، خطاب به مجری برنامه گفت: آیا شما پاسخ خود را از آقای میرزمانی گرفتید که اگر شعررا از موسیقی جدا کنند، موسیقی باقی مانده چه صورتی پیدا می کند؟ آیا اگر شعر را بردارید، باز هم می توان گفت این موسیقی عاشورایی است؟ وی سپس در ادامه، پرسش های خود را چنین پاسخ داد که موسیقی مثل زبان گفتار دقیق نیست که بتوان حرف مطلق زد. موسیقی مثل کلام گویای کامل پدیده ها نیست.

پس از سخنان پورتراب، علی معلم بار دیگر بر مواضع قبلی خود بازگشت و گفت: در دوره معاصر موسیقی های مختلفی مورد استفاده مردم ایران قرار گفته است که تجلی گاه آنها یا عشق و حماسه بوده اند و یا مداحی و غیره. این را در نظر داشته باشید که در شرق همه چیز مقدس است و باید مقدس بشود. ما به صرف استفاده از گونه های خارجی آلوده نمی شویم. اگر اثری با محتوای فرهنگ ما همخوانی نداشته باشد، خود به خود پاک می شود. باید از امکانات روز بهترین استفاده را بکنیم و اهداف خود را پیش ببریم.

کشور ما قرن ها در تلاقی فرهنگ ها قرار داشته و هر کسی از این جا عبور کرده، لاجرم اثری هم بر جای نهاده است. ما اندیشه های مختلف را از همه نقاط جهان گرفتیم و با هاضمه خوبی که داشتیم به فرهنگ فعلی رسیدیم. سالیان سال مغول ها در اینجا حکومت کردند ولی آیا فرهنگ ما مغولی شد؟ مجری برنامه که ظاهراً پاسخ خود را هنوز نگرفته بود، بار دیگر بر موضع خود پا فشاری کرد و مثالی از غرب آورد که در کلیسا موسیقی باخ می‌نوازند و نه موسیقی پاپ.

 اما علی معلم باز هم بر پاسخ قبلی خود اصرار ورزید و ادامه داد: مردم ایران از ناحیه صدها شبکه تلویزیونی بمباران اطلاعاتی می‌شوند. اگر قرار بود آسیب ببینند تا کنون هفتاد پوست عوض کرده بودند. اینکه پیامبر اسلام (ص) به سلمان فرمودند: آخرین یاری کنندگان دین من از نسل تو خواهند بود، تعارف نبوده است. ایرانی ها مثل مصری ها نیستند که هویت خود را به طور کامل از دست بدهند و یا سوری ها همینطور. از صدر اسلام تا کنون غالب حکومت های ایران ترک زبان بودند،ولی زبان ما همچنان فارسی است.

 استادان ادبیات ما در گذشته های دور، زبان عربی تدریس می کردند ولی هرگز عرب زبان نشدند. اینکه شما نگران تحریف موسیقی مذهبی هستید، اگر از سوی فرهیختگان موسیقی کشور نظارتی صورت بگیرد، مشکلی پیش نمی آید. الان موسیقی رایج در بین همسایگان ایران و به ویژه عرب ها اصلیتی ایرانی دارد. این چه بیم دروغی است که ما گرفتار آن شده ایم.

 پس از سخنان معلم، بخشی از مداحی آقای کهرمیان( از مداحان  قدیم تهران) که سال گذشته از در قالب یاد نامه پرده عشاق از سوی موسسه نغمه شهر در قالب هشت لوح فشرده منتشر شده است، برای حاضران پخش گردید.[یادنامه پرده عشاق؛50مجموعه مرثیه های 50اخیر تهران]

علی معلم در ادامه بحث و با اشاره به نمونه پخش شده گفت: این اثر به لحاظ کلامی بسیار مأنوس است و در گذشته به عنوان زبان حال بزرگان کربلا بیان می شده است. البته زبان حال بیان تاریخ نیست. بلکه حالات قهرمانان هم توسط شاعر تخیل می شود و بیان می گردد. در گذشته، فضائل خوان ها در مورد خلفای بنی امیه سخن می گفتند.

 این فرهنگ در شیعه هم کم کم نضج گرفت و واعظان ضمن بیان تاریخ کربلا، حالات قهرمانان را هم شرح می دادند که آن هنگام چه حالی داشتند. معلم با چرخش بحث و تقریباً متضاد با گفته های پیشین خود، چنین ادامه داد: اینکه می گویند همه روزها عاشوراست و همه جاها کربلاست، چه معنی دارد. الان اشقیا چه کسانی هستند؟ آیا رسانه های فریبنده نیستند که چهره های پوشالی را بزرگ می کنند؟ آیا دختران ما امروزه از هلن تقلید می کنند یا از آناهیتا یا حضرت زهرا؟

در اینجا مجری برنامه به معلم یادآور شد که اگر به گفته و اعتقاد شما آن هاضمه فرهنگی در موسیقی وجود دارد ، باید در این بخش فرهنگ هم وجود داشته باشد؟ معلم در پاسخ ابتدا از مجری خواست که موضعش را مشخص کند که مجری است یاکارشناس؟که مجری پاسخ داد منطور وی از این سوالات کمک به روشن شدن بحث و موضع گیری ها ی شما دراین زمینه در نزد مخاطبان و شنوندگان است و قصد، دخالت در بحث نیست.

معلم درادامه گفت: این مردم دین شان از آهن محکم تر است و از جا در نمی‌رود. برای مقابله با هجوم فرهنگی بیگانه که شما نگران آسیب پذیری نسل جوان از آن هستید با کلاشینکف نمی توان مقابله کرد.

 باید از همان جنس تولید کنید تا بتوانید پاسخگوی نیاز نسل حاضر باشید. امروز اگر شما اثری بیافریند که به واقع زیبا و تأثیرگذار باشد، مردم گروه گروه هجوم می آورند و می خرند.

برای اینکه ذات هنر در آن موجود است. یک صدای زیبا انسان های زیادی را به واکنش وا می دارد. بنابراین با سرنیزه نمی توان با آثار مخرب موسیقایی مقابله کرد. باید با خود موسیقی انجام بگیرد. ما نمی توانیم به سنت پیشینیان برگردیم ولی می توانیم سنت مداحان امروزی را اصلاح کنیم. اینکه می گویید سنت مداحی در عصر حاضر دگرگون شده است، اتفاقی طبیعی است. خود مداحان به این سمت رفتند. کسی آنها را مجبور نکرده است.

ترانه سرای معاصر اکبر آزاد که میهمان جلسه بود وارد بحث شد و سطحی خوانی برخی مداحان امروزی را به بند نقد کشید و اینکه گاهی اوقات همین موارد از شبکه های رادیو و تلویزیون هم پخش می شوند.

دکتر مصطفی کمال پورتراب دیگر میهمان برنامه در مقام پاسخ چنین گفت: این به خاطر آن است که موسیقی در اسلام تحریم شده بود. پس اگر می بینید مداحان شناخت درستی از نغمات ندارند جای تعجبی ندارد اما در غرب موسیقی هیچ گاه تحریم نبود. حتی خود کشیش ها موسیقیدان بودند و اجازه نمی دادند که موسیقی مذهبی مسیحیت به انحراف برود.

 یکی دیگر از حاضران از علی معلم پرسید: اینکه شما می گویید ملودی های موسیقی مذهبی ما می توانند از جهان خارج هم وارد شوند، در برخی موارد چه توجیهی دارد. برای مثال نغمه ای عربی ، ترکی و یا لس آنجلسی که در جای دیگر و به منظور دیگری خوانده شده است، چگونه می تواند در خدمت مذهب ما قرار گیرد؟ آیا این نگاه خود یک آسیب نیست؟

علی معلم در پاسخ وی چنین گفت: به دو اعتبار جهان از آن ماست، یکی میراث پیشینیان و دیگر راه آیندگان. ما باید این قابلیت را داشته باشیم که این شمع نیم سوخته را در این شب بارانی به آن سوی رودخانه ببریم. اصلاح، صرفاً قیچی کاری نیست که به کوچک کردن منجر شود. جور دیگر هم می توان نگریست و اصلاح کرد.

 سید محمد میرزمانی هم در ادامه صحبت های معلم به موارد دیگری از ضعف اهل نغمه اشاره کرد و گفت: این مداحی که در مجالس مذهبی می خواند، لازم دارد که مردم با او دم گیری کنند و مجلس گرم شود. از سویی بیشتر حاضران مجلس را جوانان تشکیل می دهند که موسیقی روز را می طلبند و مداح ناچار است به آن سمت برود. ما هم نمی توانیم از جریان موسیقی روز غافل بمانیم. نمی توانیم نسبت به جریان موسیقی پاپ که در خیلی از حوزه ها حضوری پررنگ دارد، بی تفاوت باشیم. اگر انحرافی در این نوع از موسیقی مذهبی مشاهده می کنیم، می توانیم نمونه خوبش را عرضه کنیم تا جایگزین آن نمونه انحرافی بشود  نه اینکه جلوی همه را بگیریم.

برچسب‌ها