هنر ایران در این دوره در زمینههای معماری، نگارگری، خوشنویسی، قالیبافی، فلزکاری، سفالگری، پارچهآرایی و … نمایانگر میشود. از هنرمندان دوره صفوی، کمالالدین بهزاد، رضا عباسی، میرعماد، آقامیرک و حسین بنا اصفهانی قابل ذکر هستند.
در این دوره در همهٔ رشتههای هنری، آثار گرانسنگی پدید آمد که جدا از نگارگریها و خوشنویسیهای زیبای بسیار، بناهای معماری مانند مسجد شیخ لطفاللّه، مسجد شاه اصفهان و مدرسه چهارباغ شهرت جهانی دارند. قالی اردبیل هم که اکنون در موزه بریتانیا نگهداری میشود یکی از آثار درخشان این دوره است. شهرهای مهم هنرپرور در عصر صفویان، اصفهان، تبریز، هرات و قزوین بودهاند.
معمولاً در ایران، خاندان پادشاهی و افراد طبقههای بالای اجتماعی متقاضی آثار هنری بودهاند و به شکوفایی آن کمک میکردند. پادشاهان صفوی نیز دوستدار هنر بودهاند و برخیشان مانند شاه تهماسب یکم و سام میرزا خود هنرمندان قابلی بودهاند و به هنر ارج بسیاری مینهادهاند. این سنخ هنر گونهای از هنر ایرانی است که بیشتر آثار آن را میتوان در شهر اصفهان دید. هنر صفویان به شدت تحت تأثیر فرهنگ ترکمن با توجه به ریشههای خاندان، و نیز چینی، عثمانی، و فرهنگ غربی و اسلامی است.
موسیقی
به خاطر حرام بودن موسیقی در این دوره، این هنر پیشرفت زیادی نکرد. سازندگان ساز و نوازندگان، افرادی تهیدست بودند. به خاطر عدم استقبال از موسیقی، عدهای موسیقیدانان و نوازندگان به دربار شاه هند رفتند. در این دوره، مقام و منزلت موسیقیدانان بسیار کاهش یافت. با وجود این، موسیقی از ایران رخت بر نبست، بلکه در مراسم رسمی و نقاره خانهها پابرجا ماند. گذشته از این، موسیقی بخشی از زندگی اجتماعی قبایل و مردم به حساب میآمد. در مراسم عروسی و اعید، سازها به صدا در میآمدند و مردم با کف زدن و رقص و آواز در آن مراسم شرکت میکردند. در مهمانیهای دربار و در حضور سفیران نیز موسیقی و رقص مورد توجه بود. سازها و ابزارهای موسیقی در این دوره عبارت بودند از: نی، عود، کرنا، چنگ، طبل، قاشقک، دایرهٔ زنگی و سنتور.
نقاشی
صفویان در بسیاری از موارد، به ویژه در هنر نقاشی، وارث هنر تیموریان هستند. در دوران سلطنت شاه طهماسب، یکی از جنبههای هنر نقاشی یعنی کتاب سازی به حد کمال رسید. خود شاه اوقات زیادی را برای آموختن نقاشی صرف میکرد. بیش تر هنرمندان بر جسته آن عصر، از دوسیتان و ندیمان شاه محسوب میشدند. شاه طهماسب در تذهیب سرلوحه مهارت زیادی داشت. شاه عباس اول، چنین دلبستگی به نقاشی نداشت، در عوض توجه زیادی به معماری و شهرسازی داشت. از نظر ویژگیهای فنی، هنر نقاشی در طول حکومت صفویان تغییراتی کرد. به عنوان مثال، به جای تصویر قهرمانان و اسطورهها، به واقعیتها و شرح زندگی مردان و زنان عادیب توجه زیادی شد.
در این دوره، دو مکتب نقاشی ظهور کردند: مکتب اول، به مکتب بهزاد نقاش معروف است و در تبریز شکل گرفت. این نقاش بزرگ، مدیریت کتابخانهٔ سلطنتی (انجمن کتاب نویسی) را به عهده داشت که در آن، هنرمندان به تهیه نسخههای بسیار زیبا مشغول بودند. در این کارگاه مهمترین فنون هنرهای کتاب سازی، خوشنویسی، تذهیب، صحافی و تصویر نگاری مورد توجه بود. تعداد قابل توجهی نقاش، خطاط و تذهیب کار، زیر نظر بهزاد به کار اشتغال داشتند. بسیاری از زیدستان و شاگردان بهزاد، بعدها از نقاشان معروف زمان خود شدند.
نقاشی در کتابها و نسخههای خطی، در زمان شاه عباس اول از رونق افتاد و نقاشان به کشیدن تصویر ثروتمندان و شاهزادگان روی آوردند. به این ترتیب، مکتب دوم نقاشی دورهٔ صفویه، معروف به مکتب رضا عباسی به وجود آمد. در زمان این شاه، روابط ایران با دیگر کشورهای اروپایی افزایش یافت و سفیران، سیاحان و هنرمندان این کشورها به اصفهان رفت و آمد میکردند. این امر در هنر نقاشی ایران تااثیر به سزایی داشت. در زمان شاه عباس، یک مدرسهٔ نقاشی تأسیس شد که استادان ایرانی و خارجی در آن به آموزش نقاشی پرداختند. در این دوره، کشیدن تصویر با رنگهای ساده بر دیوارها، بناها و استفاده از نقاشی برای تزئین بناها متداول شد. شاه عباس دوم به خاطر علاقهٔ زیادی که به نقاشی غربی داشت، یکی از نقاشان را برای تکمیل هنر نقاشی به رم فرستاد. بعد از این، برخی نقاشان ایرانی از روش غربی تقلید کردند.
تذهیب
تذهیب در ایران رواج زیادی داشت. تذهیب کاران پس از خوشنویسان، از اعتبار بالایی برخوردار بودند. ابتدا خطاطان کتابهای مورد نظر را مینوشتند، سپس تذهیب کاران به تذهیب صفحات آنها میپرداختند. این کار بیش تر در نسخههای قرآن و دیوان اشعار انجام میشد. این هنر پر هزینه بود، زیرا در تذهیب از طلا و سنگ لاجورد استفاده میشد.
خوشنویسی
در دورهٔ صفویه هنر خطاطی به کمال رسید، به خصوص خط نسخ، به خاطر توسعهٔ علوم دینی بسیار رایج شد. در دورهع ی شاه عباس، خوشنویسی پیشرفت زیادی کرد. علی رضات عباسی (تبریزی) و میرعماد، از خوشنویسان بزرگ آن زمان بودند.
صحافی و تجلید
برای حفظ ورقهای کتابهای خط و تصویرهای آنها، صحافی و تجلید اهمیت زایدی داشت. جلد را از چرم میساختند سپس روی جلد و نیز داخل آن را با طرحهای زیبا تزئین میکردند. در زمان شاه طهماسب، علاوه بر جلد چرمی از جلد مقوایی نیز استفاده شد. نقاشان روی مقوا، منظرههای شکل، گل و باغ را میکشیدند. در دورهٔ صفویه جلدهای بسیار زیبا و ظریفی ساخته شد. برای تجلید و تزئین جلدها از قابلهای فلزی استفاده میشد.