مشکل اما این است که چشمانداز پیشرو نمیتواند ثابت و یکسان بماند. آیا همشهری فکر میکند چون در روز منتشر میشود، شب وجود ندارد پس نیازی به چراغ راه نیست؟ قطعا اینگونه نیست.
۱- واهمه این است؛ مخاطبان در جهانی که امروز پسفرداست نقطه کانونی ندارند، بیقرار و عزم سیال هستند و مخاطبان دیرین و پیشین بهرغم وفاداری، به دلایل مختلف به تدریج از دست میروند.
۲- نگرانی این است؛ گریز اغلب نوجوانان و جوانان از هر گونه مطالعه مکتوب غیردرسی، روزنامه، مجله و البته کتاب، رو به آسمان است؛ پس یعنی ۵/۴ میلیون دانشجوی کنونی ما در اوقات فراغت با روزنامههای باطله بادبادک میسازند!
۳- مسئله این است؛ توسعه و تکثیر نجومی مولتیمدیا در رخبندیهای متنوع و مدرن، انتخاب سهل، آسان، ارزان و رایگان، زیست رسانههای مکتوب را مجبور به حصر، خودزنی و خودبیماری میکند چون زمان مانند مد دریا، منتظر کسی نمیماند.
۴- همشهری میباید همچنان در پایبندی به بازار عرضه و تقاضا، هویت دیرین خود را باز جوید چون آگهیهای تجاری و نه فقط نیازمندیها، قلمرو جدی روزنامهای بود که بر قله ایستاده است؟ بیتردید، چون این رویکرد اجتنابناپذیر است.
۵- همشهری باید همچنان مکلف به واقعیت ترکیبی مخاطبان در ۲دهه نخست نشر خود باشد؟ قطعا همشهری تا همیشهها نیازمند عمومی ماندن است؛ سراسری بودن و بینالمللیشدن برای کشورهای فارسیزبان و ایرانیان ارجمندی که جهانی شدهاند.
۶- همشهری میداند که قاعده بازی در زیست کنونی رسانهها، دورشدن تدریجی مخاطبان از رسانههای مکتوب و نزدیکشدن به فضای مجازی است. بیتردید باید و میباید مخاطبان کنونی را وفادار و خوانندگان جدید خلق کند چون میداند یا قرار است بداند برآمد نیاز مخاطبان دیرین و جدید چیست.
۷- همشهری واقف بر قدرت محدود یا نامحدود خود در پهنه رسانههای مکتوب است؟ باید چنین باشد، چون میداند لازمه حفظ و ارتقای جایگاه کنونی درگیرشدن عملی با واقعیتهاست؛ یعنی نبرد با موانع و عوامل بازدارنده برای ارتقای کمی و کیفی همشهری، یک نبرد باشکوه و معزز است.
۸- روزنامهنویسی البته واقعیتنویسی است اما واقعیت، همه حقیقت نیست. بخشی از حقیقت بیان احساسات و عواطف ماست. بیتردید تنوع عواطف و احساسات، موجب رنگپذیریهای نو به نوی ذهن و زبان روزنامه میشود. همشهری این را به خوبی میداند یا قرار است بیشتر بداند.
۹- ۲۵ سال زیباتر از رنگینکمانبودن، موهبت بزرگی برای خالقان و رهروان راستین روزنامهای است که بخش قابلتأملی از تاریخ ۱۸۰ساله مطبوعات ایران را تشکیل میدهد. بیتردید.
۱۰- سال بعد اما یکسال بعد نیست؛ سال بعد ۲۶ سال بعد است در چگالی زمان و در سپهر جهانی ارتباطات نوین. موجب خرسندی است که همشهری هماکنون از ظرفیتهای پنهان و آشکار ذهن و زبان زیبا برخوردار است و تنها باید فاصله تفکر تا عمل را بیفاصله کند. برای بر قله ماندن باید افق را تبدیل به آفاق کرد. امیدوارم عمیقا و بهسزا.