اما اگر از آنها که تجربه استفاده از نوار کاست را دارند در اینباره سؤال کنید به راحتی میتوانند پاسخ شما را بدهند. نوار کاستها پیش از شروع دوره دیجیتال امپراتوری وسیعی داشتند؛ از پخش موسیقی گرفته تا ضبط صدای کسی که میخواست گفتوگو یا خاطرهای را بهصورت صوتی حفظ کند به دوش آنها بود. هر نوار کاست میتوانست دریچهای به یک نوع موسیقی یا آنطور که قدیمها معروف بود گلچینی مغشوش و شوریده از انواع موسیقیها باشد.
در این میان اگر کسی توفیق داشت و به نسخه اصیل و اورجینال از یک نوع نوار کاست دست پیدا میکرد مثل کسی بود که یکی از اشیای باارزش موزه لوور به او اهدا شده باشد. حتی بعضی از نسخههای نوار کاست آنقدر با ارزش بودند و برای دارندگانشان اهمیت داشتند که نوار کاست را حتما داخل یک قاب شیشهای نگه میداشتند.
اگر داخل این قاب شیشهای یک برگه معرفی اثر هم وجود داشت که دیگر نورعلی نور میشد و گویای اورجینالبودن آن اثر بود. خلاصه اینکه در سالهایی که خبری از این همه دیسک و فلش و هارد نبود، گوش سپردن به موسیقی عالمی داشت که قفلش فقط بهدست نوار کاستهای ساده و بیآلایش باز میشد و بس. در این گزارش مروری بر خاطرات آن سالها که به وسیله نوار کاستها رقم خورده است داشتهایم.
- عقیم کردن نوار کاستها برای نجات محتویاتشان
نوار کاستها بهگونهای طراحی شده بودند که قابلیت ضبط دوباره و چند باره داشتند. بسیار اتفاق میافتاد که بعد از چندبار گوش دادن به آنچه روی نوار ضبط شده بود، مستمع خسته و دل آزرده میشد و دیگر سراغ آن کاست نمیرفت. از اینرو به فکر جایگزین کردن محتوای صوتی جدید روی آنچه از قبل ضبط کرده بود میافتاد. این کار بهراحتی انجام میشد. نکته اینجا بود که محتوای قبلی بهطور کلی نابود میشد و تحت هیچ شرایطی قابل بازگشت نبود.
گاهی فردی آنقدر روی اصوات ضبط شده حساس و نگران بود از اینکه مبادا بخشی از آنها پاک شود، که نوار کاست را عقیم میکرد. به اصلاح لبهاش را میشکست. عقیم کردن نوار کاست به آسانی با شکستن پل کوچکی که در قسمت بالای محفظه قرار داشت انجام میشد. شکستن آن بخش کوچک، امکان ضبط دوباره روی کاست را از متقاضی سلب میکرد. در واقع این اقدام با هدف نجات محتوای کاست انجام میشد. بماند که این کار هم فایده چندانی نداشت و نتوانست در بلندمدت از محتوای نوار کاستها حفاظت و خیال افراد نگران را از بابت محتوا راحت کند. چون خبرگان روزگار خیلی سریع متوجه شدند که با یک تکه چسب کتاب به راحتی میتوانند آن نقطه شکستهشده را ترمیم کنند.
- رفاقت دیرینه با خودکار و مداد
خیلی پیش میآمد که نوار کاست در دستگاه گیر میکرد. گیرکردن اصطلاحی بود برای مواقعی که نوار از حرکت میایستاد و دستگاه بهصورت موقتی از کار میافتاد. برای حل این مشکل نوار را از دستگاه بیرون میآوردند و کمی به عقب یا جلو میچرخاندند یا اینکه گاهی یک روی نوار را تا آخر گوش میکردند و تمایلی به گوش کردن روی دیگر آن نداشتند، به همین دلیل باید نوار را تا ابتدا به عقب برمیگرداندند تا دوباره بتوانند آن را گوش کنند.
اگر خیلی حوصله داشتند با انگشت آرامآرام نوار را میچرخاندند، اما حرفهایترش آن بود که یک خودکار (معمولا از خودکار بیک استفاده میکردند چون شیار داشت و شیارهایش با دندههای قرقره چفت میشد و چرخاندن را آسانتر میکرد.) یا مداد را داخل سوراخ قرقره کاست میانداختند و آن را به جهتی که میخواستند میچرخاندند. این کار آنقدر برایشان لذتبخش بود که با اشتیاق انجامش میدادند و هیچ گلایهای از اینکه مجبور بودند صدها بار خودکار را بچرخانند نداشتند.
البته همین چرخاندن خودکار در قرقره کاست هم مهارت میخواست، چون اگر شل میچرخاندند یا نوار مغناطیسی را سفتتر از حد معمول دور قرقره میپیچیدند، درست پخش نمیشد. اگر شل پیچیده شده بود که صدای خواننده کش آمده و وارفته پخش میشد و اگر سفت پیچیده بود که در دستگاه گیر میکرد و در هر صورت هماهنگ کردن دوباره آن مکافات بود.
- اصطلاحی برای یک نسل
هر وسیلهای در دورانی که روی کار میآید، با خودش اصطلاحات و فرهنگ لغتی نیز میآورد که در همان دوره کاربرد دارد. نوار کاست هم از این امر مستثنی نبود. اصطلاحاتی نظیر کپی کشیدن، لبه شکستن و... برای نسلی معنی داشت که دنیایشان نوار کاستهای مجاز و غیرمجاز بود. اگر امروز با کسی درباره «کپیکشیدن» صحبت کنید، با تعجب نگاه میکند و حتی برای لحظاتی چنین تصور میکند که شما دچار اشتباه کلامی شدهاید و مقصودتان کلمه دیگری بوده است اما نسل دیروز خوب میدانند که کپی کشیدن یعنی چه!
آن موقع که دسترسی به نسخههای اصلی نوار کاستها کار هر کسی نبود، یک نفر نسخه اصلی را داشت و بقیه جوری به او نگاه میکردند که انگار شاخ غول را شکسته یا فتح خیبر کرده است، بعد به هر ترفندی متوسل میشدند تا نسخه اصلی را امانت بگیرند و از رویش کپی بکشند. فاتح خیبر هم با هزار و یک سفارش و چنین و چنان راضی میشد که کاست را برای کپی کشیدن امانت بدهد. ناگفته نماند که تمام مدتی که کاست اورجینال را امانت میدادند یا امانت میگرفتند آرام و قرار نداشتند و روز و شبشان را فراموش میکردند.
- رکورد زدن در جمعآوری نوار کاست
در اواخر دهه۵۰ و اوایل دهه ۶۰نوار کاست از چنان اهمیت و اعتباری برخوردار شد که همه در جمعآوری آن از هم سبقت میگرفتند. کار به جایی رسیده بود که در محافل با چنان کبکبه و دبدبهای میگفتند فلانی ۱۰۰نوار کاست دارد که انگار کار حضرتفیل را کرده است. این شد که برخی مانند خیلی چیزهای دیگر که سودای کلکسیوندار شدنشان را در سر میپروراندند، به فکر جمعآوری بیشتر و بیشتر نوار کاستها در هر رده سنی و با هر سبک موسیقی افتادند.
تا آنجا که بهعنوان مثال همه «عباسعلی محمدی» را با داشتن ۱۸هزار نوار کاست، بهعنوان رکورددار نوارهای مذهبی میشناسند. او در گفتوگوهای متعددی که با رسانههای مختلف داشته است درباره علت علاقهمندی به کلکسیونر شدن نوار کاست گفته است: «دلم میخواست مجالس اهلبیت(ع) را به خانه خودم و مردم ببرم. برای همین یک دستگاه ضبط صدا خریدم و در مجالس روضه، سخنرانیهای مذهبی و هیئتها، صدای سخنرانان و مداحان را ضبط کردم. نسخه مادر (اصلی) نوارها را برای خودم نگه داشتم و از رویشان تکثیر کردم و در اختیار مردم و هیئتیها قرار دادم». نمونههایی از این قبیل در فهرست اسامی کلکسیونرها ثبت شده است که نقش مهمی در ماندگاری و جاودانگی نوار کاستها داشتهاند.
- متناسب با هر سن و سلیقه
نوار کاستها حافظه محدودی داشتند. هر روی نوار قابلیت ضبط ۴۵دقیقه ماده صوتی را داشت و بهاصطلاح به آنها کاست ۹۰دقیقهای میگفتند. بعدها نوار کاستهایی به بازار آمدند که کمی گرانتر بودند و ۱۲۰دقیقه حافظه داشتند. در نمونه کاستهای معمول، هر روی نوار تقریبا ۸قطعه موسیقی ضبط میشد. البته بستگی بهمدت زمان هر قطعه موسیقی داشت.
از اینرو مستمع میکوشید قطعات ضبط شده روی هر کاست را از یک سبک و متناسب با یک گروه سنی و سلیقه انتخاب کند. از آنجا که عقب و جلو کردن هر قطعه کار آسانی نبود و بسیاری از مواقع نوار مغناطیسی آسیب میدید، سعی میکردند قطعات موسیقی را هماهنگ پشت سر هم ردیف و ضبط کنند. مثلا خیلی کم پیش میآمد که وقتی مشغول گوش دادن به قطعه الههناز بنان بودند به محض تمامشدن آن قطعه ناگهان گوششان با قطعهای مناسب برای عروسی مواجه شود که اگر هم چنین اتفاقی میافتاد به مثابه بیسلیقگی و بیبرنامگی دارنده کاست انگاشته میشد و چه بسا مورد تمسخر نیز واقع میشد. البته بودند کاستهایی که رویشان نوشته بود گلچینی از چند خواننده یا قاطیپاتی و... که شنونده را برای هر نوع تغییر ناگهانی قطعات آماده میکرد. یادش بهخیر! همه کودکان نسل دیروز خاطرات کاستهایی را در صندوقچه خیالشان نگهداری میکنند که رویش برچسبهای عروسکی احتمالا کلاهقرمزی و پسرخاله چسبیده بود و برچسبی با خط درشت که فریاد میزد این کاست صدای شعر و قصههای کودکانه است. آن هم در روزگاری که خبری از این همه کتاب داستان با نقاشیهای رنگارنگ نبود و تلویزیون هم جز چند کارتون دوبله شده چیز دیگری نداشت که بتواند کودکان را سرگرم کند. آن نوار کاستها حکم ناجی مادران را داشتند که برای ۹۰دقیقه هم که شده بچهها را سرگرم کند تا بتوانند بهکار روزانهشان برسند.
- ضبط صداهای صوتی
ضبط کردن صدای بچهها و خاطرهگویی پدربزرگ و مادربزرگها یکی از لذتهایی بود که نوار کاست برای خانوادهها فراهم میکرد. بارها پیش میآمد که وقتی بچهای شروع به حرف زدن میکرد و نخستین کلمات را دست و پا شکسته ادا میکرد، چندین نفر به سمت واکمن میدویدند تا صدایش را ضبط کنند یا شبهایی مثل شب یلدا که همه اعضای خانواده دور هم جمع بودند و بزرگترهای فامیل شروع میکردند به تعریف کردن خاطرات سالهای دور و گل مجلس میشدند، ضبط کردن صدایشان حال همه را خوب میکرد. تا سالها بعد بارها و بارها به آن کاست که جنبه یادگاری داشت گوش میکردند و شاد میشدند و میخندیدند.
نوار کاستهای یادگاری چنان ارزشی داشت که کنار بقیه کاستها نمیگذاشتند. آنها را در گنجه و صندوقچهای جداگانه نگهمیداشتند که مبادا کسی ندانسته آسیبی به آنها برساند یا رویشان چیزی ضبط کند. سالها بعد یکی از داراییهای باارزش هر خانواده، همان اصواتی بود که از حرف زدن، شعر خواندن، قصه و خاطرهگویی عزیزانشان ضبط کرده بودند.
- تاریخچه
- تولد نوار کاستهای مغناطیسی
در سال۱۹۶۲ شرکت فیلیپس نخستین نوار کاست را اختراع کرد. یک سال بعد در نمایشگاه رادیوی برلین که یکی از نمایشگاههای شناخته شده در زمینه محصولات الکترونیکی است، معرفی و روانه بازار شد و در همان بدو ورود با اقبال عمومی مواجه شد؛ چون قیمت پایین و ساختار سادهای داشت. نوار کاستها از یک نوار مغناطیسی بلند، یک محفظه مستطیلی شکل و ۲قرقره تشکیل میشدند. نوار مغناطیسی داخل محفظه به دور قرقرهها میپیچید و قابلیت ضبط و پخش اصوات را داشت. به همین دلیل در ابتدا بهعنوان یک حامی صوتی شناخته شدند و برای همه ارزش بسیاری داشتند؛ چه برای آنها که میخواستند از این حامی صوتی به نفع کسب و کار و پیشبرد اهدافشان استفاده کنند و چه برای آنها که فقط از جنبه سرگرمی به آن نگاه کردند.
نوارکاستها علاوه بر تحولاتی که در زمینه ضبط و پخش فایلهای صوتی به ارمغان آوردند، تغییر و تحول شگرفی در اقتصاد کشورهای تولیدکننده نیز ایجاد کردند. به این دلیل که ساختار ساده و شکنندهای داشتند که عمرشان را کوتاه و نیاز به بازتولید را بیشتر میکرد. محفظه نوار کاستها بهشدت آسیبپذیر بود و با کوچکترین ضربه یا فشاری میشکست. از سوی دیگر زیر نوار مغناطیسی یک تکه چوب پنبه کوچک وجود داشت که کمک میکرد نوار مغناطیسی در جایگاهی ثابت بماند و دور قرقره بچرخد. آن چوب پنبه اتصال محکمی نداشت و وقتی جدا میشد نوار مغناطیسی در محفظه رها میشد، به دور خود میپیچید و کارایی خود را عملا از دست میداد. بنابراین باید نوار کاست دیگری بهعنوان جایگزین خریداری میشد. همین موضوع موجب شد که نوار کاستها برای صنعت یک مزیت ویژه محسوب شوند.
- رسانه
- تأثیر نوار کاست در انقلاب
در همه ادوار، رسانه نقش کلیدی برای انتقال پیامها و مفاهیم نسل درگیر در جریانهای انقلابی و خودجوش هر جامعه داشته است. نوار کاستها در دوران انقلاب نقش رسانه را ایفا کردند. نشر و بازنشر سخنان امامخمینی(ره) در دورانی که تمام حرکات انقلابیون زیرنظر ساواک بود و جرم تلقی میشد، به وسیله نوارکاستها و در مرحله بعد دستنوشتهها انجام میشد. به این ترتیب که فردی نزد امام(ره) میرفت و سخنان ایشان را روی نوار کاست ضبط میکرد. از روی آن نوار چند نسخه دیگر تهیه میشد.
کاستها را به افراد امینی میرساندند تا به دقت گوش کنند و روی کاغذ بنویسند. در نهایت دستنوشتهها (اعلامیهها) را بین مردم و عوامل تأثیرگذار پخش میکردند. همه این کارها مخفیانه انجام میشد. کاستهای حاوی پیام صوتی امام آنقدر ارزش داشت که جوانهای زیادی جانشان را فدا میکردند تا مبادا نسخهای از سخنان امام بهدست ساواک بیفتد و در جریان انقلاب و آگاهسازی مردم اختلال و وقفه ایجاد شود.
در دوران تبعید امام، استفاده از نوار کاست تنها راه ارتباطی موجود میان امام و مردم، برای رساندن پیامهای امام از خارج کشور به مردم ایران بود. هر کاست جریان انقلاب را جان تازهای میبخشید و به آزادیخواهان و استقلالطلبان انرژی میداد و میگفت که باید تا پای جان در مسیر منتهی به پیروزی انقلاب ایستادگی کنند و ناامید نشوند.
اهمیت و تأثیر نوار کاست در دوران انقلاب آنقدر زیاد بوده که محمد مهدی فرقانی، در کتاب «درآمدی بر ارتباطات سنتی در ایران» آورده است که یک روزنامهنگار آمریکایی بعد از جریانات انقلاب، با لحنی تمسخرآمیز گفته است: «روی قبر شاه بنویسید که او نوار کاست را فراموش کرد».