نوع نگاه مدیران این روزنامه به انتشار اخبار، چهاررنگ کردن روزنامه و قطع متفاوت آن نسبت به دیگر مطبوعات بود؛ روزنامهای که توانست در کوتاهمدت گوی سبقت را از دیگر رقیبان سنتی خود برباید و با فاصلهای بسیار زیاد از منظر تیراژ و فروش از رقبای خود بایستد. گفتوگوی همشهری با محمد فاضلی، مدیر مسئول روزنامه ایران که در سالهای راهاندازی روزنامه همشهری در این مجموعه بهعنوان خبرنگار مشغول بهکار بوده است را بخوانید.
- شما یکی از افرادی بودید که در روزهای ابتدای انتشار همشهری با این نشریه همکاری داشتید. کمی از آن روزها برایمان بگویید.
قبل از راهاندازی روزنامه همشهری زمزمههایی مبنی بر انتشار یک روزنامه متفاوت بر سر زبانها افتاده بود و ما هنوز خبر نداشتیم که چه چیزی هست. همان زمان آقای کرباسچی، شهردار وقت تهران سفری به برزیل داشتند که من هم همراهشان بودم. در آنجا مشاهده میکردم که آقای کرباسچی خصوصا صبحها هنگام صرف صبحانه که روزنامهها را میآوردند نگاه خاص و دقیقی به روزنامههای آنجا داشتند. بعد از برگشت به ایران من هم برای همکاری به روزنامه دعوت شدم. ساختمان همشهری، خیابان تندیس، پلاک۱۰ هیچ زمان از یادم نمیرود. من روزنامههای مختلفی کار کرده بودم اما ذوق و شوق عجیبی که در روزنامه همشهری بود هیچجا ندیده بودم. در روزنامه همشهری افرادی از طیفهای مختلف سیاسی و از روزنامهنگاران قبل از انقلاب تا جوانان ۱۸، ۱۷ساله که تازه میخواستند کار روزنامهنگاری را شروع کنند در کنار هم بودند.
- چه چیزی باعث جذب طیفهای مختلف روزنامهنگار در کنار هم در روزنامه شد؟
علاوه بر تفاوتهای همشهری و نوآوریهایش یکی از چیزهایی که خیلی افراد را به این روزنامه جذب کرد حقوق خوبی بود که به نسبت دیگر مطبوعات به پرسنل خود پرداخت میکرد، این حقوق ۳-۲ برابر حقوق دیگر نشریات بود. همان زمان من سردبیر یکی از بخشهای خبرگزاری ایرنا بودم اما دریافتی من از روزنامه همشهری ۳-۲ برابر این خبرگزاری بود. اما برای من غیر از حقوق بالا مهم این بود که در روزنامهای مشغول کار شوم که قرار بود از نظر شکل، محتوا و فرم، متفاوت از نشریاتی باشد که تا آن زمان منتشر میشدند. همان زمان چندین نفر از افراد مشهور در کار روزنامهنگاری بودند، به این دلیل که راهی برای آمدن به همشهری نمیدانستند با من تماس گرفتند و از من خواستند تا راه را برای ورود آنها به روزنامه همشهری باز کنم. آن موقع بیشتر روزنامهنگاران نخبه به همشهری آمده بودند.
- نقش همشهری در تاریخ روزنامهنگاری کشورمان چیست؟
همشهری نقطه عطفی در تاریخ روزنامهنگاری ایران است؛ این موضوعی بود که همه نسبت به آن اجماع نظر داشتند. همشهری رسالت تاریخی خود را در عرصه روزنامهنگاری کشور انجام داد و اثری را که باید در این حوزه میگذاشت، گذاشت. اما دلیلی وجود ندارد که انتظار وجود داشته باشد که همشهری همیشه بخواهد در نقطه اوج خود بماند. این مسئله را چند سال بعد که شور و هیجان ابتدایی راهاندازی همشهری خوابید و همشهری داشت به تکرار میرسید با آقای عطریانفر در میان گذاشتم.
من ارتباط نزدیکی با عطریانفر داشتم و در مقام نقد به وی هشدار دادم که فضای همشهری در حال اداری شدن است و از حالت روزنامهای دارد خارج میشود. با این حال آن اثری که باید روزنامهای مثل همشهری در فضای مطبوعات ایران بگذارد، گذاشت. مثلا در سینما یکدفعه فیلمی مثل «قیصر» اثرش را میگذارد و میرود و دیگر تکرار نمیشود اما یک نقطه عطف در تاریخ سینما بهحساب میآید. آن روزها شاید همشهری برای ما فقط یک روزنامه رنگی با قطع و نوع متفاوت انتخاب اخبار و نگارش متفاوت بود. ضمن اینکه تمام افرادی که در حوزه روزنامهنگاری حرفی برای گفتن داشتند در این روزنامه جمع شدند.
- فضای تحریریه روزنامه چگونه بود؟
افرادی که در روزنامه همشهری دور هم جمع شده بودند در حوزههای خودشان افرادی صاحبنام بودند. اکثر روزها صدای آقای لیلاز که در حوزه اقتصادی مشغول تحلیل اقتصادی یک موضوع بود به گوش میرسید، گروه سیاسی و دیگر گروههای روزنامه هم افرادی نخبه را دور هم جمع کرده بود. من همیشه از فضا و تأثیری که آن دوران روی روزنامهنگاری کشورمان گذاشت به نیکی یاد میکنم.
- برخورد دیگر روزنامهها با انتشار یک روزنامه جدیدالتأسیس چگونه بود؟
روزی نبود که یکی از روزنامهها با ذرهبین بزرگ دنبال یک نکته یا اشکال در روزنامه همشهری نباشد و آن را در بوق و کرنا نکند، نقدهای زیادی هم به روزنامه میشد که بسیاری از آنها منصفانه نبود. اما موضوعی که وجود دارد این است که در مملکت ما چون قدمان به اندازه دیگری نمیشود بهجای اینکه تلاش کنیم تا خودمان را هماندازه او کنیم، سعی میکنیم او را پایین بکشیم.
همان زمان تلاشهای زیادی شد تا همشهری شکست بخورد اما همشهری بهدلیل دارا بودن مدیریت قوی و کادر حرفهای توانست این ناملایمات را پشت سر بگذارد و تا امروز دوام داشته باشد. یکی از ایراداتی که به همشهری میگرفتند این بود که میگفتند توزیع همشهری در استانها بهدلیل اینکه این روزنامه متعلق به شهرداری تهران است، غیرقانونی است و غیراز تهران نباید در شهر دیگری توزیع شود.
همان زمان هم رقابت عجیبی درخصوص آگهیها بود. شروع چاپ آگهیها در همشهری رایگان بود و به مرور برای آنها هزینه دریافت شد. اما همان رایگان بودن آگهیها هم هزینهای بود که ابتدا از سوی همشهری پرداخت شد تا در نهایت سازمان آگهیهای همشهری با برنامهریزی و هدفگذاری دقیق به یک بنگاه بزرگ تبلیغاتی در کشور تبدیل شد. همین مسئله درخصوص دفاتر نمایندگی همشهری هم صدق میکند. یک ایده و فکر پشت این کار بوده که اکنون به جایی رسیده که در تمام مناطق تهران و در همه شهرها و شهرستانها و استانها دفاتر آگهی همشهری وجود دارد و همین نظاممندی در سازمان آگهیها بود که باعث شد به یکباره حجم وسیعی از آگهی به سمت این سازمان سرازیر شود.
- مسئولیت شما در روزنامه همشهری چه بود؟
من حدود ۳۴-۳۳سال داشتم که وارد روزنامه همشهری شدم. ابتدا به سرویس سیاسی همشهری رفتم اما چون همزمان در خبرگزاری ایرنا هم شاغل بودم، مسئولان خبرگزاری تمایل نداشتند نیروهایشان در جای دیگری غیراز خبرگزاری مشغول کار باشند. در نهایت که تصمیم بهکار در روزنامه همشهری گرفتم، بهطور اسمی مسئولیت صفحه آخر را بهعهده گرفتم و در کنار صفحات سیاسی و فرهنگی به انتشار صفحه آخر همشهری هم کمک میکردم. آن زمان دیگر روزنامهها صفحات آخرشان به مطالب سیاسی اختصاص داشت اما صفحه آخر همشهری متنوع بود و براساس بازخوردهایی که از خوانندههای روزنامه دریافت میکردیم متوجه شدیم که یکی از صفحاتی است که بیشترین خواننده را در بین صفحات روزنامه دارد.
- جایگاه و نقش فعلی همشهری را چگونه میبینید؟
اینکه الان همشهری چه جایگاه و مقامی دارد و به کجا رسیده، اصلا مهم نیست. مهم این است که این روزنامه یک نقطه عطف در تاریخ مطبوعات کشورمان است و اثری که گذاشت، ماندگار است؛ بهگونهای که خیلی از روزنامهها دنبالهروی این روزنامه شدند، ازجمله روزنامه ایران و دیگر روزنامهها. با وجود این کارکردی که همشهری از حیث اثرگذاری در تاریخ مطبوعات گذاشت، بیبدیل است، اما طبیعی است که هر پدیدهای در گذر ایام دچار استحاله میشود و نباید انتظار داشته باشیم همشهری با وجود اینهمه تعویض مدیریت که هرکدام براساس سیاستهایی که داشتند تغییراتی را در این روزنامه دادهاند، مثل روز اول کار کند. الان شاید بتوان گفت که مهمترین مسئله این روزنامه، مسئله اقتصادی است. همشهری برای من همانند مابقی روزنامههاست که مشکلات مالی زیاد و مدیریتها و سلیقههای مختلف لطمات زیادی به آن وارد کرده اما من به نقش تاریخی آن نگاه میکنم و خوشحالم که نقش کوچکی در این نشریه نوآور داشتم.