ساعتهای اول، خدا خدا میکردیم خطر جدی نباشد و بچهها از میان شعلههای آتش به سلامت بیرون بیایند تا داغ سیران و سارینا که درست ۶ سال پیش در همین آذرماه وسط مدرسه کوچک شینآباد سوختند تازه نشود، دعا دعا میکردیم تا زنده باشند. روزهای تلخ و سیاه سوختن ۱۳دانشآموز مدرسه سفیلان لردگان شعله نگیرد و آه روزهای پردرد ۸ دخترک درودزن فارس را که از قضا همگی را همین غول سیاه بخاری نفتی سوختند و تعدادی از آنها را پر پر کرد، تکرار نشود.
چقدر سوختیم از این آتشگرفتنها، چقدر نوشتیم از این بیمبالاتیها، چقدر تلاش کردیم برای تکرار نشدنها و چقدر گوشزد کردیم امکان این اتفاقهای تلخ را اما چه فایده؟ افتاد آن اتفاقی که از آن میترسیدیم، همانطور که در ۲۴دی۸۳ در سفیلان، ۱۴آذر۸۵ در درودزن، ۱۵آذر۹۱ در شینآباد و... افتاد و آبی در دل مسئولی تکان نخورد که اگر خورده بود امروز مونا و صبا به جای سردخانه بیمارستان، کیف بر دوش راهی مدرسه بودند. بارها در حاشیه همایشها و بازدیدها، در ابتدای بازگشایی مدارس و در نشستهای تخصصی، مسئولان آموزش و پرورش و سازمان نوسازی مدارس را در معرض این سؤال قرار دادیم که برای ایمنسازی سیستم گرمایشی مدارس و جمعآوری بخاریهای نفتی و غیراستاندارد چه کاری انجام دادهاید؟
برای جلوگیری از تکرار سفیلان و درودزن و شینآبادها به چه راهکاری رسیدهاید؟ فصل سرما در راه است، آقایان مسئول برای بخاری کلاسهای سرد چه چارهای اندیشیدهاید؟ چندبار در بازدید از مدارس فرسوده بهخصوص در مناطق محروم از وضعیت نامساعد وسایل گرمایشی گزارش بنویسیم و تکرار کنیم که این وضعیت خطرناک است، تا کافی باشد؟ چه سود که این حرفها برای ما دغدغه است و برای مسئولان باد هوا، که اگر غیر این بود امروز این کودکان بیگناه و زبانبسته جای تشییع روی دست قوم و خویششان باید در آغوش گرم مادرانشان باشند.
جناب رخشانی مهر، رئیس سازمان نوسازی، توسعه و تجهیز مدارس، مگر وعده ندادید که ۲۵۰میلیارد تومان از محل عوارض گاز به استانداردسازی سیستم گرمایشی مدارس در سال تحصیلی جاری اختصاص یافته، پس چرا باید مدرسه اسوه حسنه در زاهدان در آتش بخاری نفتی غیراستاندارد بسوزد؟ مگر نه اینکه مجلس از سال۸۹، هر سال ردیف بودجهای مجزا برای استانداردسازی سیستم گرمایشی مدارس درنظر گرفته و به آموزش و پرورش مهلت داده که تا پایان سال۹۸ ایمنسازی در این بخش را به پایان برساند،
پس چرا معاون فنی و نظارت شما در نوزدهم مهرماه امسال میگوید که هنوز ۴۰درصد مدارس به سیستم گرمایشی استاندارد مجهز نیستند و فرایند جمعآوری بخاریهای ناایمن تا ۳ سال دیگر طول میکشد؟ چرا باید بخاریهای ناایمن بشود بلای جان شیرین کودکان در گوشه و کنار این کشور و داغ شود بر دل پدران و مادرانشان؟
واقعیت این است که ما درماندهایم از این همه پیگیریهای مداوم، از خبرها و گزارش و تحلیلهایی که وقوع این حادثههای تلخ را فریاد میزند اما شنیده نمیشود، شرمساریم از انتقال وعدههای شیرین شما به خانوادهها که بعد از هر اتفاق تلخ میگویید که این، آخرینبار است و پکیجهای استاندارد جای چراغهای نفتی و گازی را در مدارس میگیرد. حالا شما مأمور ویژه برای بررسی این اتفاق بفرستید، در کنار خانوادههای داغدار عکس بگیرید، بروید بالای سر کودکان در آتش سوخته بستری شده در بیمارستان و یادداشتهای پر طمطراق و مسئولانه برای رسیدگی هرچه زودتر به وضعیت آسیبدیدگان بنویسید؛ چراغ این خانه خاموش شد، لبخندی در آتش سوخت و دلهای زیادی آتش گرفت؟ ایکاش این بار وعدهای ندهید.